خبرهای داغ:
اندر احوال آزادی اصلاحات:

ریشه فساد را بزنید، زمین جنگ نیاز نیست

تپه جاجنگ مرا یاد داستان های امروز جناح اصلاحات می اندازد که هر وقت به طرف روستایمان می روم نا خود آگاه با سخنان حکیمانه خاله خرس های طرفدار انقلاب مطابقت می کند.
کد خبر: ۸۹۷۲۸۴۰
|
۱۸ دی ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۳

خبرگزاری بسیج در قزوین: در دوران قاجار اختلافات و درگیری های قومی قبیله ای در کشور زیاد بود در یکی از روستاهای محل سکونت بنده محلی برای جنگ و درگیری مردم تعبیه شده بود که به تپه جا جنگ معروف است. برای اینکه مشکلات و خطرات حاصل از درگیری دامن خانواده های بی طرف را نگیرد کد خدا دستور داد که تپه قزینه برای جنگ و درگیری های طابفه ای در نظر گرفته شود تا تیر و ترکش کمتر به مردم بی گناه اصابت کند.در خصوص این این تاریخچه با یکی از بزرگان بنام کوچک خان صحبت کردم که مشروح آن در متن ذیل جالب و خواندنی است.
کد خدا ایمان که بزرگ و ارباب محل بود برای اینکه اعتراض و درگیری ها باعث دست درازی و حمله به ناموس مردم می شد در یک شبه جلسه ای گرفتند و عنوان کرد که برای اینکه این اتفاقات تکرار نشودباید جایی برای جنگ و درگیری مردم در نظر گرفته شود و بغد از کلی هنر نمایی و تفکر تپه قزینه را برای محل اعتراض و درگیری در نظر گرفتند. اما تمام مشکلات از بی عدالتی و زورگویی عده ای بود که حق مردم را نادیده می گرفتند و خود آتش بیار معرکه بودند اما هرگز در درگیری ها متضرر نمی شدند بلکه اول فتنه بپا می کردند و برای آشتی دادن مردم حق دلالی می گرفتند.
یک روز هنگام آبیاری نعمت الله با شماتت حق آبه خانواده ملک محمد را گرفته بودند پس از اینکه جرو بحث کردند نعمت الله با بیل به جان پسر ملک محمد افتاده بود و قتی از در گیری با خبر شدند برای درگیری قرار گذاشتند که در تپه جاجنگ به زدو خورد بپردازند تا همدیگر را مجاب به پذیرش اشتباه کنند.
فردا درگیری در تپه جا جنگ رخ داد و اتفاق وحشتناکی بود که دو تا کشته از بچه های ملک محمد رو دست محل ماند و در آن زمان روستا در غم و اندوه فرو رفت اما کد خدا وارد شد و گفت خیلی خوشحالم که این اتفاق در داخل محل نشده است اما در هر صورت خدا بخیر کند.
پس از اینکه هنرنمایی مردم در تپه جاجنگ برای روستاهای اطراف مشخص شد دیگران هم برای رفع مشکل و تسویه حساب هایشان وارد می شدند و در آنجا می جنگیدند و به این نتیجه رسیدند به جای اینکه برای 100متر زمین بجنگیم تپه قزینه دارای آب و زمین بسیار است و این روستا هم که دائم تو سر هم می زنند با هم متحد شویم و این مکان زیبا که محلی برای جنگ و جدل شده برای خودمان تقسیم کنیم اگر حرفی زدند هم با چماق ساکتشان می کنیم.
تپه جاجنگ که به ته قزینه معروف بود مصادره شد و مردم با شعار و اعتراض به سمت کدخدا آمدند که این کار تو باعث دخالت غریبه ها شد و زمین های ما را غصب کردند. کدخدا گفت: نگران نباشید، به همین راضی باشید ولی کدام کخدا این قدر با شما مهربان بوده است؟
میرزا رضا بلند شد گفت: کدخدا تمام این درگیری ها از گور تو بلند می شود!! چرا حق آبه مردم را تقسیم نمی کنی؟ بی عدالتی می کنی وسهم برخی را زیادتر کردی و ویژه خواری می کنند یاافرادی که فقیر هستند جرات ندارند اعتراض کنند و با خدم و حشم انها را تهدید می کنی که چیزی طلب نکنند نتیجه اش شده اینکه یک جایی برای جنگ درست کنیم که نصف روستا را غریبه ها وارد شدند گرفتند.
بزرگ روستا که یک روحانی باخدا و عادل بود گفت: من بارها توصیه کردم که کارهایتان را برای رضای خدا انجام دهید و به جای پرداختن به حاشیه و تعیین مکان جنگ ، ریشه جنگ و جدل ها را از بین ببرید که بی عدالتی از ناحیه کدخدا می باشد.
کدخدا عصبانی شد اما مردم با آقا بزرگ همراه شدند و فریاد زدند هرچی آقا بزرگ بگوید! اقا بزرگ که اهل تقوا بود گفت: حق آبه هرکس به اندازه زمینی که دارد تعیین شود تا اینکه هرکس بداند چقدر سهم دارد و هرکس هم تجاوز کرد به حقوق دیگری با شدت همه با او برخورد کنند و کدخدا هم حق ندارد سهم کسی را ببخشد بلکه تنها مالیاتش را از زمین های اجاره ای بگیرد.
از آن تاریخ تا امروز هیچ دعوایی بین اهالی روستا نشد بلکه زمین هایی که غریبه ها برای سودجویی گرفته بودند پس گرفتند.
بهتر است اقایان اصلاحات به جای تعبیه زمین اعتراض ،ریشه و عواملی که باعث اعتراض می شود را سوزانده تا مردم دست به اعتراضات نزنند که غریبه ها هم وارد شوند و مشکلات را دو چندان کنند.
1002/ت30/ب

ارسال نظرات
پر بیننده ها