سیامک احمدی از شهروندان خرم‌آبادی است که از سال ۹۴ تاکنون به یک بیماری نادر مبتلا شده که در اثر آن نشستن و خوابیدن برایش غیرممکن شده است.
کد خبر: ۸۹۷۳۷۳۴
|
۲۰ دی ۱۳۹۶ - ۱۸:۴۴

به گزارش خبرگزاری بسیج، سیامک احمدی از شهروندان خرم‌آبادی است که از سال 94 تاکنون به یک بیماری نادر مبتلا شده که در اثر آن نشستن و خوابیدن برایش غیرممکن شده و به عارضه خشکی کمر مبتلا شده است.

در آرزوی یک ساعت نشستن و خوابیدن

وی حالا یک سالی است که به دلیل تشدید بیماری‌اش به‌صورت ایستاده می‌خوابد و تمام‌کارهایش از قبیل غذا خوردن را نیز به همین شکل انجام می‌دهد و آرزو دارد بتواند همچون گذشته یک‌ساعتی را بنشیند و یا بخوابد.

او حالا در بدترین وضعیت بیماری‌اش قرار دارد و به دلیل ایستادن‌های طولانی‌مدت اغلب زمین‌خورده و مچ پاهایش ورم‌کرده است. او در این چند سال به پزشکان مختلفی برای درمان دردش مراجعه کرده ‌اما تاکنون درمانی برای بیماری‌اش پیدا نکرده است.

خشکی مهره‌های کمر تنها تشخیص پزشکان برای وضعیت فعلی اوست که ظاهراً راه درمانی از سوی پزشکان مختلف در تهران و خرم‌آباد برای وی وجود ندارد. وی به دلیل ازکارافتادگی قادر به پرداخت هزینه‌های درمان بیماری و کرایه‌خانه‌اش نیست و دوستان و آشنایانش با کمک‌های اندکی که به او می‌کنند هزینه‌های درمانش را تا حدودی تأمین می‌کند.

حمایت‌های بیمه‌ای نیز نتوانسته است هزینه سنگین داروها و درمان وی را تأمین کند و همچنان به دنبال راهی برای تأمین مخارج بالای درمانش است.

به سراغ این شهروند خرم‌آبادی می‌رویم تا از نزدیک در جریان مشکل او قرار بگیریم. سیامک احمدی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در خرم‌آباد در رابطه با بیماری خود می‌گوید: 45 سال سن دارم و از سال 94 به یک بیماری رنج‌آور مبتلا شده‌ام و یک سال است که براثر این بیماری نمی‌توانم بنشینم.

وی می‌افزاید: چهار سال پیش کمردرد جزئی به سراغم آمد ولی یک‌دفعه این درد شدیدتر شد تا آنجا که دیگر زمین‌گیر شدم و از شدت درد نفسم بند می‌آمد و دست‌وپایم خشک می‌شد.

این بیمار خرم‌آبادی عنوان می‌کند: با شدت گرفتن این بیماری دیگر توان انجام هیچ کاری را نداشتم و حتی اطرافیان مرا برای رفتن به سرویس بهداشتی بلند می‌کردند.

مسکن‌هایی موقت برای درد

وی از مراجعات مکرر خود برای درمان درد ناشناخته‌اش سخن می‌گوید و می‌افزاید: برای درمان دردم به 90 درصد پزشکان خرم‌آباد مراجعه کرده‌ام که تنها قرص مسکن به من می‌دادند و چند روز خوب می‌شدم‌ اما کم‌کم دردم شدیدتر می‌شد.

احمدی بیان می‌کند: با شدت گرفتن درد نفسم قطع می‌شد و دیگر توان صحبت کردن نداشتم که با توجه به وضعیت پیش‌آمده پزشکان توصیه کردند برای درمان به تهران بروم اما چون مدام ایستاده بودم سفر کردن برایم بسیار دشوار بود.

وی ادامه می‌دهد: تشخیص یکی از پزشکان خرم‌آبادی این بود که لگنم مشکل دارد و گرفتن عکس از لگن برایم تجویز کرد که پس از گرفتن عکس معلوم شد لگنم مشکلی ندارد و مرا به پزشک متخصص خون ارجاع داد.

این بیمار خرم‌آبادی عنوان می‌کند: پس از سالم بودن لگنم پزشک احتمال تیروئید داد به همین دلیل گفت که برای انجام آزمایش‌های تیروئید باید به تهران یا اراک بروم.

وی به اقامت یک‌هفته‌ای خود در اراک اشاره می‌کند و می‌گوید: در اراک یک سری آزمایش انجام دادم و گفتند روماتیسم داری و همین روماتیسم سبب شده تا استخوان‌های کمرت خشک شود. برای تشخیص دردم این بار با هر سختی که بود راهی تهران شدم که آنجا نیز برایم قرص تجویز شد.

احمدی می‌افزاید: مدتی پس از مصرف قرص‌ها وضعیتم به نسبت کمی بهتر شد اما نه اینکه بتوانم کاری انجام دهم به‌طوری‌که تنها می‌توانستم آرام‌آرام راه بروم.

هزینه‌های بالای درمان

وی که پیش‌ازاین بیماری به مدت چهار سال راننده تاکسی بوده است، بیان می‌کند: با توجه به مصرف آمپول و قرص‌های خاصی که تجویز می‌شد ماهی سه و نیم تا چهار و نیم میلیون تومان هزینه درمانم می‌شد و چون درآمدی نداشتم از اطرافیان قرض می‌گرفتم اما چون دیگر توان مالی نداشتم به پزشک گفتم درآمدی ندارم و نمی‌توانم درمانم را ادامه دهم.

این شهروند خرم‌آبادی می‌گوید: چون هزینه درمانم بیش‌ازحد بالا است و درآمدی ندارم آمپول‌ها را از برنامه درمانم حذف کردم و اکنون تنها قرص‌هایم را مصرف می‌کنم.

وی می‌افزاید: مدام سرپا هستم نه می‌توانم بنشینم و نه دراز بکشم؛ نشسته غذا خوردن برایم به آرزو تبدیل‌شده و مجبورم سرپا بخوابم که آن‌هم سختی‌های خودش را دارد و هر دفعه زمین می‌خورم.

احمدی عنوان می‌کند: از بس به زمین افتاده‌ام کمرم حالا بدتر شده است و از طرفی نه می‌توانم مهمانی و نه جایی دیگر بروم. برای رفتن به دکتر هم باید منتظر اتوبوس بمانم تا بتوانم بخشی از مسیر را طی کنم.

وی بیان می‌کند: برخی پزشکان می‌گویند بیماری‌ات صعب‌العلاج است و درمانی ندارد اما امیدواریم راه و چاره‌ای برای درمان دردم پیدا شود.

احمدی سپس از تنها فرزند چهارساله‌اش یاد می‌کند و می‌گوید: من توان انجام هیچ کاری را ندارم حتی نمی‌توانم پسرم را به مدرسه ببرم.

حالا این شهروند خرم‌آبادی که دو سالی است با این بیماری نادر دست‌وپنجه نرم می‌کند با همه سختی‌های زندگی‌اش به امید روزهایی بهتر می‌سازد و در انتظار بهبود بیماری صعب‌العلاج خود است.

ارسال نظرات