کد خبر: ۸۹۷۸۶۹۱
|
۰۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۵:۰۸
به گزارش خبرگزاری بسیج از یزد، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاش ‏کند، خواه نیاز او برآورده شود یا نه همانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهان ‏پاک می‌شود.

هرسال مقارن با خجسته میلاد بانوی بزرگ اسلام، حضرت زینب کبرا (س) این اسوه صبر و پایداری، روز پرستار گرامی داشته می‌شود؛ روز فرشتگانی که نمونه والای ایثار، صبر و پایداری هستند.

به مناسبت پنجم جمادی‌الاول سالروز ولادت حضرت زینب (س) بزرگ پرستار صحرای کربلا ، خبرنگار یزد بانو گفت‌وگویی را با یکی از پرستاران نمونه یزدی داشته‌است که در ادامه می‌خوانید:

لطفاً خودتان را معرفی کرده و بفرمایید چرا پرستاری را انتخاب کردید؟

مهدیه صادقیان هستم. به رشته پزشکی علاقه داشتم و همیشه دوست داشتم که پزشک شوم ولی به‌طور اتفاقی در رشته پرستاری قبول شدم؛ اما روزبه‌روز که می‌گذرد علاقه من به رشته پرستاری بیشتر و بیشتر می‌شود.

به‌عنوان پرستار موفق، عامل مؤثر در ارتباط بیمار با پرستار را در چه می‌دانید؟

مهم‌ترین ویژگی که ما پرستاران باید در وهله اول داشته باشیم وجدان کاری است؛ اینکه در نظر بگیریم تمام بیماران اعضای خانواده ما هستند.

و برای این‌که در کارمان موفق باشیم باید تمام اتفاق‌های تلخ و سختی‌های موجود را مدیریت کرده و باانرژی و شور و اشتیاق در محل کار حاضر شویم.

اخلاق خوب به بیمار دلگرمی و اطمینان می‌بخشد؛ البته ممکن است با این حجم زیاد کار اخلاق خوب داشتن سخت باشد؛ ولی پرستاری عشق هست و عشق به کار باعث خواهد شد تا با سختی‌ها کنار آمده و خوش‌اخلاقی را پیشه کنیم.

تا چه حد سعی می‌کنید حضرت زینب (س) را سرلوحه کار خود قرار دهید؟

حضرت زینب (س) اسوه صبر، مقاومت و ایثار برای جهان بشریت هستند و پرستاران نیز به تأسی از این بانوی بزرگوار سعی می‌کنند صبر، دلسوزی و احساس مسئولیت پیشه کنند و الگو گیری از ایشان را سرلوحه کار خود قرار دهند.

نتیجه صبر در کار شما چه بوده است؟(نمونه‌ای بیاورید)

در شب یلدایی که گذشت در بیمارستان شیفت بودم؛ دختر ۲ سال و نیمه‌ام در اثر تصادف دچار مرگ مغزی شد و به لطف خدا توانستم صبر پیشه کرده و این اتفاق تلخ را تحمل کرده و تصمیم درست بگیرم و اعضای حدیثم را اهدا کنم.



پرستاری شغل سختی است مخصوصاً شیفت‌های شب که خسته‌کننده هست، آیا این موضوع بر زندگی شما تأثیر منفی هم داشت؟

مسلماً شیفت‌های شب مجبور هستیم به‌دوراز خانواده، فرزند و همسرمان باشیم. سخت است مخصوصاً وقتی چند بار در هفته تکرار شود.

اوایل که برای دخترم این اتفاق افتاده بود، با خودم فکر می‌کردم شاید اگر مجبور نبودم آن شب دخترم را تنها بگذارم و او به خاطر نبودن من گریه نمی‌کرد و خانواده مجبور نمی‌شدند برای آرام کردنش به خیابان ببرند، شاید این اتفاق نمی‌افتاد؛ البته خدا را شکر الآن این دیدگاه من نیست.

شیرین‌ترین و تلخ‌ترین خاطره را در طول مدت پرستار شدنتان بفرمایید.

من در بخش ویژه نوزادان بیمارستان هستم، هر موقع که نوزادان نارس با شرایط بد در بخش بستری می‌شوند، خانواده‌ها نگران هستند و مدام حال نوزاد را می‌پرسند، اما بعد از ۲ تا ۳ ماه تلاش پرستاران حال آن نوزاد خوب می‌شود و خانواده‌ها می‌توانند فرزند خود را به خانه ببرند؛ این جزو شیرین‌ترین خاطرات من هست.

اما تلخ‌ترین خاطره من همان شبی هست که در بیمارستان شیفت بودم و خبر تصادف دخترم را شنیدم.

اگر پرستار نمی‌شدید، چه شغلی را انتخاب می‌کردید؟

هر شغلی که می‌توانستم در محیط بیمارستان مشغول به کار باشم.

ضمن تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار یزدبانو گذاشتید، اگر صحبت خاصی دارید، بفرمایید.

از اینکه در حرفه پرستاری به مردم خدمت می‌کنم خوشحال هستم و امیدوارم خداوند همه بیماران را شفا دهد و آرزو سلامتی خانواده خود و همه مردم را دارم.
ارسال نظرات