یادداشت
روزهای اول جنگ ، روزهای غریبی بود
به گزارش خبرگزاری بسیج ، و بمناسبت کنگره ملی شهداء ، روزهای اول جنگ روزهای به معنای واقعی غربت بود.
شهرها یکی پس از دیگری تخلیه ومردم آواره شهرها میشدند.
جادهها ترافیک غریبی داشت. اهواز زیر آتش توپخانه دور برد بود، مخابرات همیشه محل رصد دیدبان دشمن بود، چون تامین کننده ارتباط و محل تجمع رزمندگان بود.
سال ۶۰ یک پیرمرد اهوازی تلفن مغازه را صلواتی در اختیار رزمندگان قرار داده بود. فقط ۳ دقیقه تماس مجاز بود واگر طولانی میشد سریع قطع میکرد.
حمامهای اهواز محل ازدحام بود رزمنده خاکی از خط برگشته جایی برای استحمام نداشت؛ و بعدها زینبیه و جاهای اسکان تدارک شد.
اما غربت سالهای اول فراموش شدنی نیست. آرایشگاهی نبود واگر بود از خود رزمندگان بود بالاخره ازهیچ بهتر بود و نهایتا چند اوستای ماهر به لشکرها اضافه شد.
هر ماشینی در جادهها تردد میکرد رزمندگان را سوار و تا مقصدی میرساند.
جبهه بوی غربت میداد، اما غریب نبود با همه نداریها داراترین بودیم، نان خشکی برای یک وعده بس بود و بهترین خورش نان و خربزه بود..
شهرها یکی پس از دیگری تخلیه ومردم آواره شهرها میشدند.
جادهها ترافیک غریبی داشت. اهواز زیر آتش توپخانه دور برد بود، مخابرات همیشه محل رصد دیدبان دشمن بود، چون تامین کننده ارتباط و محل تجمع رزمندگان بود.
سال ۶۰ یک پیرمرد اهوازی تلفن مغازه را صلواتی در اختیار رزمندگان قرار داده بود. فقط ۳ دقیقه تماس مجاز بود واگر طولانی میشد سریع قطع میکرد.
حمامهای اهواز محل ازدحام بود رزمنده خاکی از خط برگشته جایی برای استحمام نداشت؛ و بعدها زینبیه و جاهای اسکان تدارک شد.
اما غربت سالهای اول فراموش شدنی نیست. آرایشگاهی نبود واگر بود از خود رزمندگان بود بالاخره ازهیچ بهتر بود و نهایتا چند اوستای ماهر به لشکرها اضافه شد.
هر ماشینی در جادهها تردد میکرد رزمندگان را سوار و تا مقصدی میرساند.
جبهه بوی غربت میداد، اما غریب نبود با همه نداریها داراترین بودیم، نان خشکی برای یک وعده بس بود و بهترین خورش نان و خربزه بود..
رزمنده و جانباز - علی نصیری
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰