کد خبر: ۸۹۸۷۳۲۱
|
۲۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۷
به گزارش خبرگزاری بسیج از اردکان؛ با ورود به دهه زیبای فجر و یاداوری روزهای زیبای انقلاب برای مرور این خاطرات به سراغ یکی از انقلابی های اردکان رفتیم تا از حال و هوای آن روزهای اردکان مطلع شویم.

رضا میراحمدی اردکاني معلم بازنشسته و انقلابی شهرستان اردکان از روزهای ابتدایی انقلاب در اردکان می گوید.

وی با اشاره به دوره شاه که ایران ظلم کده ای بیشتر نبود گفت: بعد از شهادت مصطفی خمینی در سال 57 بود که همه شهرها برای مصطفی خمینی مراسم گرفتند و نام امام بر سر مجالس برده شد و اتش زیرخاکستر شعله ور شد و انقلاب اسلامی را پدید آورد.

این انقلابی فعال افزود: در اردکان نیز با رهبری آیت الله خاتمی(ره) بعضی از جریان های انقلابی پدید آمد که در ایران نمونه بود. قبل از آن جلسه های مذهبی در اردکان بود که از سال 42 فعالیت مذهبی داشتند و زیر نظر آیت الله خاتمی و با سرپرستی آیت الله علی بهجتی پیش میرفت که آیت الله خاتمی همیشه میگفتند که امیدشان به این جلسات مذهبی است.

وی ادامه داد: با شروع انقلاب تعدادی از این جوانان با محوریت علی سپهری شروع به کارهای انقلابی کردند.

میراحمدی اظهار داشت: در سال 47 برای خواندن نمازعید فطر به بیابان های انتهای اردکان رفتیم و جمعیت بسیار زیادی برای شرکت در این نماز آمدند. قبل از نماز با بچه های انقلابی تصمیم گرفتیم که نام خیابان های اردکان را عوض کنیم برای مثال نام خیابان پهلوی را خیابان امام گذاشتیم، خیابان شاپور به نام خیابان طالقانی و همین گونه همین ترتیب نام خیابان ها تغییر دادیم و در برگه ای تحویل آیت الله خاتمی دادیم که ایشان بعد از اقامه نماز عید فطر گفتند: مردم اردکان اکثریت شما در اینجا حضور دارید و شهردار اردکان باید طبق خواسته مردم باشد و شروع کردند نام خیابان ها را پشت هم خواندن و مردم نیز با صحیح است صحیح است گفته های ایشان را تایید می کردند.

وی تاکید کرد: پایگاه انقلابی های اردکان در مسجد قرائت خانه روبروی حوزه علمیه بود که با شهربانی آن زمان 100متر بیشتر فاصله نداشت و جالب اینجا بود که تا پایان انقلاب این پایگاه لو نرفت و خداوند پرده ای بر چشم دشمنان افکنده بود که این مکان را نبینند.عصر همان روز در این مسجد تابلو هایی با نام های جدید با کمک چند تن از انقلابیون اردکان تهیه کردیم.

وی ادامه داد: تابلوهایی تهیه شد و 20نفر از بچه ها باهم جمع شدیم تا نام خیابان ها را با تابلوهایی که اماده کرده بودیم تغییر دهیم، چند تن از دوستان کلاه هایی نخی به سر کشیده بودند که شناسایی نشوند و بیل هایی که مخصوص آب یاری زمین بود برداشتیم و به سمت تابلو ها رفتیم.

معلم بازنشسته اردکانی عنوان کرد: با رسیدن به هر تابلو، بیل را زیر تابلو میکردیم و با یک فشار تابلو ها را پایین می آوردیم و سریع تابلوهای جدید را نصب می کردیم، شاید نیم ساعت نشد که تمام تابلو ها را تغییر دادیم. این اولین ابتکار مردم اردکان بود که مثل توپ در کل ایران صدا کرد و باعث شد فردای آن روز نیروهای نظامی با ماشین های مجهز در خیابان های اردکان پخش شود.

وی ادامه داد: حتی شنیدیم که رئیس شهربانی یزد از این کار تعجب کرده بود و به زیردست خود گفته بود که چرا این ها را به رگبار نبستید که او نیز در جواب گفته بود، غافلگیر شدیم! قبل از آن که این نیروها به خود بیایند تابلو ها عوض شده بود.

وی با اشاره به اعتصابات آن زمان گفت: معلمین دبیرستان شرف همگی اعتصاب کردند و اردکان که یکی از معدود شهرهایی شد که تا انقلاب هیچ کس نتوانست این اعتصاب را بشکند.

میراحمدی افزود: یکی از چیزهایی که بسیار باعث رنجش انقلابیان اردکان شده بود حضور مجسمه شاه در پارک شهر اردکان بود که در شب شام عاشورا با نقشه قبلی دسته شام غریبان را به پارک شهر کشاندند و با هماهنگی هایی ک اقای سپهری انجام داده بود،مجسمه شاه پایین کشیده شد و نیروهای انقلابی قبل از آن که شهربانی به خود بیاید محل را ترک کردند که فقط در مسیر برگشت به علت پهن کردن لاستیک برای ایجاد سنگر،چندتن از نیروها روی این لاستیک ها رفتند و پایشان شکست اما هیچ کدام توسط نیروی شهربانی زخمی یا کشته نشد، در حالی که در شیراز بخاطر پایین کشیدن مجسمه شاه بیش از 40 شهید داده بودند اما در اردکان با ابتکاری که شد اتفاقی نیفتاد.

وی تصریح کرد: اردکان یکی از مراکزی بود که نصف جنوب کشور را برای پخش اعلامیه پوشش میداد. در اردکان اعلامیه ها چاپ و تکثیر میشد و به جنوب کشور ارسال می شد. هیچ کس متوجه نمیشد که مرکز چاپ این اعلامیه ها کجاست. در اردکان برای پخش اعلامیه ها نیز مردم کمک بسیاری می کردند، به یاد دارم که حاج اقای شاکر اعلامیه ها را زیر عبای خود مخفی میکرد و در هنگامی که مردم درحال نماز بودن آنها را در جامهری مسجد می گذاشت و چون روحانی بود کسی متوجه پخش اعلامیه ها توسط او نمی شد و به او شک نمی کردند.

میراحمدی ادامه داد: پخش اعلامیه در اردکان توسط دانش آموزان دبیرستانی انجام میشد و برای این کار حتی در سرما سر از پا نمیشناختند و ما نیز استقبال میکردیم چرا که این نیروها چون کوچک بودند کمتر جلب توجه میکردند و کسی با آنها کاری نداشت.

وی در خصوص استقبال از حجت السلام فلسفی گفت: ما برای استقبال از اقای فلسفی وانتی را تدارک دیدیم که روی آن بلندگو نصب کردیم و در سطح شهر از مردم میخواستیم تا برای استقبال از آقای فلسفی با ما همراهی کنند. عده ای از دوستان با سه ماشینی که تدارک دیدیم تا طرف بارجین میبد برای استقبال رفتیم، ماشین شهربانی ما را تعقیب کرد و در کنار ماشین ایستاد، با رسیدن ماشین شهربانی همه ما پا به فرار گذاشتیم و تنها کسی که در کنار ماشین ماند جناب سپهری بود.



میراحمدی ادامه داد: من چون در شب گذشته در حال رفتن به محل تجمع انقلابیون بودم و توسط نیروی شهربانی دیده شده بودم و گفته بودم که به محفل انس با قران می روم فرار کردم که مبادا چهره ام شناسایی شود و دیگر نتوانم فعالیت کنم. شهربانی با رسیدن به ماشین از جناب سپهری پرسید که چرا روی وانت بلندگو بسته اند که سپهری در پاسخ گفته بود که حوزه علمیه بسته است و رئیس شهربانی از او خواست که بلندگو را پایین بیاورد ولی علی سپهری گفته بود من نبستم که بخواهم پایین بیاورم، حوزه علمیه باید پایین بیاورد و رئیس شهربانی با دیدن وضعیت محل را ترک کرد، بعد از رفتن شهربانی ما به خدمت سپهری رسیدیم و گفتیم: خوب جواب شهربانی دادی و سپهری به شوخی گفت: شما هم خوب فرار کردید!

فعال انقلابی اذعان داشت: بعد از ورود آیت الله فلسفی که به همراه آیت الله صدوقی و حجت السلام راشد و چند تن از بزرگان آمده بودند شهربانی با دیدن مردم مانع عبور آنها به حوزه علمیه شد که مردم با ایستادگی خود نیروها را چون کاغذ مچاله کردند و کنار گذاشتند و آن روز آیت الله فلسفی علارغم ممنوع المنبر بودند، نزدیک به 45 دقیقه سخنرانی کردند و بعد از آن در خانه آیت الله خاتمی مهمان شدند و قیام 10فروردین یزد در این خانه برنامه ریزی شد و 10فروردین یزد که چهلم شهدای قم بود در ایران زبان زد شد و رژیم شیرازه کار را از دست داد.

وی در خصوص لحظه ورود امام خمینی(ره) به ایران گفت: ما با شنیدن خبر ورود امام خمینی(ره)دو اتوبوس گرفتیم و به تهران رفتیم و امام آمدند و در بهشت زهرا آن صحبت های طوفانی را انجام دادند و در خود اردکان نیز تلویزیون بزرگی در تالار تختی قرار داده بودند تا مردم از تلویزیون ورود امام را ببینند که متاسفانه بعد از نشان دادن تصویر امام برنامه قطع شده بود و برنامه های طاغوتی را نشان داده بودند. اما چیزی که آن روز خبرگزاری ها مخابره کردند این چنین بود که از زمان تاریخ مدون جهان از هیچ شخصیتی به اندازه امام خمینی(ره) استقبال نشده بود.
ارسال نظرات