از شهدای هویزه می توان به شهید حسین عـلم الهـدی اشاره کرد.هویزه در جنوب غربی سـوسنگرد قـرار دارد و یـکی از سه شهر دشـت آزادگـان است و نام دو شهر دیـگر،بستان و سـوسنگرد است.
کد خبر: ۹۰۰۳۶۱۲
|
۱۵ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۰

به گزارش خبرگزاری بسیج  مازندران، در همان فضای معنوی در حالی که هوا تـاریک و تـمامی چراغ های روشنایی اطراف رود اروند خاموش شده بود،نماز مغرب و عشاء به جماعت برگزار گردید.

از هر گوشه ای صدای زمزمه ای بلند بود.هرکسی مشغول نماز و دعا و رازونیاز با پروردگار خود بود.

بچه های کاروان بـاهم در حسینیه آنجا به نماز و دعا مشغول شدند و روحانی مسقر نیز ازمردم همراه قدردانی نمود.

در اینجا جا دارد از یکی از برادران بـسیجی کـه چـنان حال و هوایی پیدا کرده بـود و وارد یـکی از شـطهای اروند گردید نیز یادی کنیم

بعد از نماز، کاروانیان به محل اسکان عزیمت کردند و عده ایی تا تحویل سال نو بـه دعا و عبادت مشغول بودند و عده ایی با هم مـشغول صـحبت و تعریف خاطرات و برخی نیز مشغول استراحت بودند.

سال نو با برپایی دعای توسل تحویل گردید.

روز بعد،پس از صرف صبحانه،برخی خانواده ها رهسپار زیارتگاه شلمچه گردیدند.

وقتی وارد شلمچه می شوی، بی اختیار اشک در چشمانت حلقه می زند و به یاد خـون شـهدا و ظـلم و ستم کفار می افتی، بالاخص وقتی وارد کانال ها و آن نهر مصنوعی که پر از انواع مین های خـورشیدی و ضـدنفر بود،می شوی و صدای هواپیماهای دشمن و بمباران آن ها را می شنوی-این سیستم صوتی که در آن منطقه نصب شده است-عمیقا بـه یـاد آن دوران مـی افتی.

 بعد از طی این مسیر،وارد منطقه ای می شوی که قبور شهدای گمنام است و عـکس های شـهدا و جـانبازان و رزمندگان را در آن نصب کرده اند.

کاروان راهیان نور،نماز ظهر و عصر را در شلمچه خواندند و برای استراحت راهی اقامتگاه گـردیدند.

در بـعد ازظـهر همان روز برای خواندن نماز مغرب و عشار رهسپار مسجد جامع خرمشهر گشتیم،حالا دیگر اکثر خـانواده ها بـاهم آشنا شده بودند.

روز سوم بود.قصد عزیمت به منطقه طلائیه و هویزه را داشتیم، همه اتوبوس ها را برای یـک سـفر طـولانی تجهیز نموده و آمادهء عزیمت شدیم.

با این که از دوری راه و طولانی بودن مسیر اطلاع داشتند، بازهم حتی بـا بـچه های خردسال به این سفر آمده بودند.به محل شهادت فرماندهان اسلام از جمله شهید مـهدی بـاکری نـزدیک می شدیم.

ذکر صلوات اتوبوس را دربرگرفته بود، فضای منطقه طلائیه واقعا عجیب بود، هرکسی در گوشه ای مشغول راز و نیاز بود.

اسماعیلی از راویان منطقه خاطره تعریف می کند، او می گوید؛ اواسط فصل گرم در تابستان، درجه حـرارت از 05 سـانتیگراد هـم می گذرد.یکی از عملیات مهم این منطقه،عملیات خیبر بـود کـه در ساعت 20 و 30 دقیقه سوم اسفندماه سال 1362، با رمز یا رسول اللّه(ص)آغاز شد.

پس از سـاعتی توقف در طلائیه،کاروان راهیان نـور راهـی هویزه گردید.

گلزار شهدای هویزه،محل تـوقف مـا برای خواندن نماز و صرف نهار بود.

 از شهدای هویزه می توان به شهید حسین عـلم الهـدی اشاره کرد.هویزه در جنوب غربی سـوسنگرد قـرار دارد و یـکی از سه شهر دشـت آزادگـان است و نام دو شهر دیـگر،بستان و سـوسنگرد است.

این شهر در دورهء خلفای اسلامی،آباد و سرسبز بود و کوشک هویزه و کوشک بـصره،دو قـلعهء محکم و دژ دفاعی این سرزمین به شـمار مـی آمدند.آب و هوای هـویزه گـرم و خـشک است.مردم هویزه به دو زبـان فارسی و عربی سخن می گویند.اقتصاد این منطقه بر کشاورزی و دامداری بنا نهاده شده است.

شب بود کـه بـه محل استراحت راهیان نور رسیدیم..

روز جمعه شده بود.خانواده ها به گمرک خرمشهر رفته و سوار کشتی شـدند و بـر روی کـارون گشتی زدند و نی های بلند و کشتی های غرق شـده کـارون را بـه نـظاره نـشستند.پس از پذیـرایی،از کشتی پیاده و سوار اتوبوس ها شده راهی قرارگاه اصلی گشتند.

عابدزاده/

ارسال نظرات
پر بیننده ها