یادداشت/ عباس نورزایی
محرومترین دهستان سیستان و بلوچستان کجاست؟
اینجا خانوارها، پرجمعیت هستند و خانوار برای زندگی، تنها یک اتاق گلی یا کپر به عنوان سرپناه دارند.
به گزارش خبرنگار بسیج از دلگان، عباس نورزایی یادداشتی با عنوان "محرومترین دهستان سیستان و بلوچستان کجاست" منتشر کرده است.
بعد از سواحل اقیانوسی، پستترین نقاط در استان، دشتهای وسیع و سوزان حواشی جازموریان است.
اینجا را «دلگان» یعنی «دشت سوزان» نامیدهاند. باید زاهدان را به ایرانشهر و سپس از آنجا ۱۳۵ کیلومتر به عمق این دشت، طی مسیر کنید. حالا از تک شهری در این وادی به نام «گلمورتی»، جادهای را که به استان کرمان کشیده شده، ۷۵ کیلومتر طی کنی تا به غربیترین نقطهی سیستان و بلوچستان یعنی روستای «گنبدعلوی» و «چاهکیچی» برسی.
اینجا اثری از روستا با کالبد مرسوم و معمول وجود ندارد. اغلب آبادیها، در دلگان، با پیشوند «چاه ...» شروع میشوند. چاه کیچی، چاه خدابخش، چاه شور، چاه هاشم و ...، اما در این دهستان، آبادیهای زیادی را «گنبد» میگویند و تو به دنبال گنبدِ امامزادهای یا مکانی مذهبی، اماکن را یکی پس از دیگری وارسی میکنی، اما هرگز گنبدی بدان مفهوم خواهی یافت. آنها به نقطهای مرتفع، «گُنبُد» میگویند و نام «گنبدعلوی» یعنی بلندیای که علویونِ بلوچ، در آنجا نفس میکشند، نه زندگی میکنند.
یعنی با حفر چاه کشاورزی، تاریخ این آبادیها رقم خورده است. یک یا دو قطعه زمین محدود کشاورزی و دیگر هیچ.
اینجا از بافت روستا خبری نیست، تک اتاقهایی بدون حیاط و حصار و دیگر از حمام و سرویس بهداشتی خبری نیست.
اینجا خانوارها، پرجمعیت هستند و خانوار برای زندگی، تنها یک اتاق گلی یا کپر به عنوان سرپناه دارند. وارد اتاق که میشوی، عکسی از رهبر انقلاب یا تمثال مشبّه به ائمه، نشان از عمق عشقشان به خاندان امامت دارد.
همه اثاثیهی خانه را که به سمساری ببری، به قیمت یک مبل سه نفرهی یک خانوادهی ساکن در جنوب شهر تهران نمیشود.
اینجا کلنی و اپیدمی بیماریهای خاص و انواع معلولین فراوان است. هیچ دستگاهی آنان را تحت پوشش ندارد. انگار اینجا قطعهای از سرزمین ایران نیست!
زیرساختهای عمران روستایی در همهی روستاها، یاد جهادگران جهادسازندگی را تداعی میکند، شبکههای آب شرب، موجود است، اما بازسازی و نوسازی نشده و کارآیی امروزین خود را از دست داده است.
همه خانوارها از برقی که بیشتر برای روشنایی، نه بهرهگیری از سایر امکانات خانگی، بهرهمندهستند، جادهی اصلی نسبتاً مناسبی نیز وجود دارد.
اینجا نای زندگی کردن در دههی چهارم انقلاب و استاندارد ۲۰۱۸ وجود ندارد.
من حدود ۴۰ سال است که به یُمن حضور در نهادی مقدس (جهادسازندگی)، با همهی آبادیهای استان سیستان و بلوچستان، از نزدیک آشنا هستم. اما به جرأت میگویم که بازبینی مجموعه آبادیهای دهستان گنبدعلوی پس از گذشت ۴ دهه از عمر انقلاب اسلامی، وضعی در خور شأن نظامی که دنیای شیاطین را به لرزه انداخته، نیست.
اینجا شیران شرزهی علوی در دل سرزمینی کماسکان، رحل اقامت گزیدهاند. اینجا سنگر سیومردانی است که در دفاع مقدس، حماسهها آفریدهاند و بهگاه نفیر شوم حرامیان داعشی، به پیکارها برخاسته و شهیدان گلگونبدنی را تقدیم کردهاند.
به چهرهی مردان و زنان این دیار که مینگرم، بعد از تکیدگی فقر، جز انوار ایمان و تلألؤ انسانیت و شرف چیزی نمیبینم؛ و به فرمود: هی آقایم، مرادم، نبی و رسول دینم، فریاد میزنم:
«مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لِلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهى کسى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست».
استاندار سیستان و بلوچستان، مدیرکل جهادکشاورزی، مدیرکل کمیتهی امداد امام خمینی (ره)، این فریاد را شنیدی؟
مدیرکل بهزیستی، مدیرعامل آب و فاضلاب روستایی، مدیرکل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، آیا این فریاد را شنیدی؟
نمایندهی محترم حضرت آقا در استان، تولیت محترم آستانقدس رضوی، مراجع عظام دینی، آیا این فریاد را شنیدید؟
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
بعد از سواحل اقیانوسی، پستترین نقاط در استان، دشتهای وسیع و سوزان حواشی جازموریان است.
اینجا را «دلگان» یعنی «دشت سوزان» نامیدهاند. باید زاهدان را به ایرانشهر و سپس از آنجا ۱۳۵ کیلومتر به عمق این دشت، طی مسیر کنید. حالا از تک شهری در این وادی به نام «گلمورتی»، جادهای را که به استان کرمان کشیده شده، ۷۵ کیلومتر طی کنی تا به غربیترین نقطهی سیستان و بلوچستان یعنی روستای «گنبدعلوی» و «چاهکیچی» برسی.
اینجا اثری از روستا با کالبد مرسوم و معمول وجود ندارد. اغلب آبادیها، در دلگان، با پیشوند «چاه ...» شروع میشوند. چاه کیچی، چاه خدابخش، چاه شور، چاه هاشم و ...، اما در این دهستان، آبادیهای زیادی را «گنبد» میگویند و تو به دنبال گنبدِ امامزادهای یا مکانی مذهبی، اماکن را یکی پس از دیگری وارسی میکنی، اما هرگز گنبدی بدان مفهوم خواهی یافت. آنها به نقطهای مرتفع، «گُنبُد» میگویند و نام «گنبدعلوی» یعنی بلندیای که علویونِ بلوچ، در آنجا نفس میکشند، نه زندگی میکنند.
یعنی با حفر چاه کشاورزی، تاریخ این آبادیها رقم خورده است. یک یا دو قطعه زمین محدود کشاورزی و دیگر هیچ.
اینجا از بافت روستا خبری نیست، تک اتاقهایی بدون حیاط و حصار و دیگر از حمام و سرویس بهداشتی خبری نیست.
اینجا خانوارها، پرجمعیت هستند و خانوار برای زندگی، تنها یک اتاق گلی یا کپر به عنوان سرپناه دارند. وارد اتاق که میشوی، عکسی از رهبر انقلاب یا تمثال مشبّه به ائمه، نشان از عمق عشقشان به خاندان امامت دارد.
همه اثاثیهی خانه را که به سمساری ببری، به قیمت یک مبل سه نفرهی یک خانوادهی ساکن در جنوب شهر تهران نمیشود.
اینجا کلنی و اپیدمی بیماریهای خاص و انواع معلولین فراوان است. هیچ دستگاهی آنان را تحت پوشش ندارد. انگار اینجا قطعهای از سرزمین ایران نیست!
زیرساختهای عمران روستایی در همهی روستاها، یاد جهادگران جهادسازندگی را تداعی میکند، شبکههای آب شرب، موجود است، اما بازسازی و نوسازی نشده و کارآیی امروزین خود را از دست داده است.
همه خانوارها از برقی که بیشتر برای روشنایی، نه بهرهگیری از سایر امکانات خانگی، بهرهمندهستند، جادهی اصلی نسبتاً مناسبی نیز وجود دارد.
اینجا نای زندگی کردن در دههی چهارم انقلاب و استاندارد ۲۰۱۸ وجود ندارد.
من حدود ۴۰ سال است که به یُمن حضور در نهادی مقدس (جهادسازندگی)، با همهی آبادیهای استان سیستان و بلوچستان، از نزدیک آشنا هستم. اما به جرأت میگویم که بازبینی مجموعه آبادیهای دهستان گنبدعلوی پس از گذشت ۴ دهه از عمر انقلاب اسلامی، وضعی در خور شأن نظامی که دنیای شیاطین را به لرزه انداخته، نیست.
اینجا شیران شرزهی علوی در دل سرزمینی کماسکان، رحل اقامت گزیدهاند. اینجا سنگر سیومردانی است که در دفاع مقدس، حماسهها آفریدهاند و بهگاه نفیر شوم حرامیان داعشی، به پیکارها برخاسته و شهیدان گلگونبدنی را تقدیم کردهاند.
به چهرهی مردان و زنان این دیار که مینگرم، بعد از تکیدگی فقر، جز انوار ایمان و تلألؤ انسانیت و شرف چیزی نمیبینم؛ و به فرمود: هی آقایم، مرادم، نبی و رسول دینم، فریاد میزنم:
«مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لِلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهى کسى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست».
استاندار سیستان و بلوچستان، مدیرکل جهادکشاورزی، مدیرکل کمیتهی امداد امام خمینی (ره)، این فریاد را شنیدی؟
مدیرکل بهزیستی، مدیرعامل آب و فاضلاب روستایی، مدیرکل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، آیا این فریاد را شنیدی؟
نمایندهی محترم حضرت آقا در استان، تولیت محترم آستانقدس رضوی، مراجع عظام دینی، آیا این فریاد را شنیدید؟
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار