اگرچه در زمستان به دنیا آمد و چهارم بهمن 1330 هوای اراک خیلی سرد بود، اما تولدش به کانون خانواده ابراهیم ثامنی گرما بخشید.
تولدش را جشن گرفتند و آوای دلنشین اذان را در گوشش زمزمه کردند و او چه سعادتمند بود که در چنین خانوادهای به دنیا آمد. خانوادهای که دوستدار خاندان رسول و آیین نجاتبخش اسلام بودند؛ آنها که در تربیت محمدمهدی در سایه اعتقادات و زمینههای اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرد و به زیبایی او را با تعلیمات نجاتبخش اسلامی آشنا کردند.
جمعی صمیمی که از پدر و مادر و یک خواهر تشکیل میشد و وجود مهدی و بعدها چند برادر دیگر زینتبخش آن گردید.
محمدمهدی دوران کودکی را در این کانون گرم و باصفا گذراند تا به سن دبستان رسید؛ دوران ابتدایی را در دبستان فردوسی آغاز کرد و کوله باری از خاطرهها و آموختهها را در این مدرسه اندوخت. در این دوره، کودکی کنجکاو و تیزهوش بود و علاقهی شدیدی به کتابهای مذهبی داشت. پسازآن، دوران راهنمایی را در مدرسهی صالحین به کسب علم پرداخت و زمینههای اخلاقی- اجتماعی خود را تقویت نمود. آنگاه در دبیرستان پهلوی، زمینههای فکری و سیاسی خود را در کنار یادگیری ریاضیات گسترش داد.
بعد از کسب دیپلم ریاضیات در سال 1350 برای خدمت سربازی به اهواز اعزام شد و پس از اتمام دورهی سربازی در سال 1352، بهعنوان آموزگار پیمانی در آموزش پرورش منطقهی فراهان مشغول به کار شد.
ابتدا در روستاهای منطقهی فراهان بهعنوان معلمی دلسوز، علیرغم مشکلات فراوان و سختی تدریس در روستا، عاشقانه به زمزمهی درس ایثار مشغول بود، اهالی این روستاها، خصوصاً روستای تلخاب، خاطرات بسیار از او در ذهن دارند، میگویند خانهاش در حاشیهی روستا قرار داشته و کلاسهای آموزش قرآن و نهجالبلاغه برگزار میکرده است.
بعد از آن در روستاهای خنداب به کار پرداخت. خاطرات زیبایی از خدمت او در این منطقه نقل کردهاند. از آن جمله بیباکی و شجاعت او در فعالیت علیه رژیم پهلوی است؛ بهطوریکه یکبار شدیداً تحت پیگرد نیروهای ساواک قرار میگیرد و در روستای گازران خنداب از دست مأموران میگریزد و خود را به آب رودخانه میزند و در روستاهای پایین رودخانه با کمک دیگران به حالتی بیرمق از آب بیرون میآید.
زمانی هم که به شهر نزد خانواده برمیگشت، در مساجد و پایگاههای مذهبی ازجمله مسجد الرحمن تدریس قرآن و نهجالبلاغه را ادامه میداد.
در سال 1355 به استخدام رسمی آموزشوپرورش منطقه تفرش درمیآید و باهمت و پشتکار و ارادهی استوارش، موفق میشود در سال 1357 در دانشگاه تربیت معلم تهران در مقطع کارشناسی در رشتهی ریاضی پذیرفته شود و بهصورت مأمور به تحصیل راهی آن دانشگاه شود.
دانشگاه بهعنوان پایگاه فکری دیگری در زندگی محمدمهدی بسیار مؤثر بود، او ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان به فعالیت پرداخت و در جهت روشنگری علیه رژیم پهلوی بسیار کوشا بود.
از کارهای مهم او در این دوران این بود که به همراه برادرش کاظم و جمعی دیگر از همشهریانش بهمنظور کمک به زلزلهزدگان طبس، راهی آن دیار شد. از دیگر اقدامات محمدمهدی در این دوران اقدام جسورانه و قابل ستایش او و جمع زیادی از دانشجویان بود که به سرنگونی مرکز فساد و لانهی جاسوسی آمریکا انجامید. آنها با شجاعت و بیباکی، آشیانهی کفر و ستم و مرکز فساد و تباهی را ویران کردند و چه زیبا در تاریخ ماندگار شدند.
فعالیتها و روشنگریهای محمدمهدی همچنان ادامه داشت و به پیروی از رهنمودهای رهبر انقلاب برای تعلیم و تربیت و به شوق آموختن، به کردستان رفت. پس از مدتی بهعنوان مسئول سیاسی، جذب استانداری کردستان شد. بعضی از همراهان و همسنگرانش در آن زمان از خلوص و روحیه دلاورانه محمدمهدی یاد میکنند و روزهداری و ایمانش را میستایند.
وصیتنامه شهید محمدمهدی ثامنی
در اینجا لازم دانستم بهعنوان برادر کوچک شما چند تذکر را یادآوری نمایم:
شما ای امّت حزبالله، ای مستضعفین متعهّد، امام را یاری کنید و به هوش باشید که نه حال و نه در آینده هیچگاه از خط اسلام که تاکنون به یاری و همت علما و روحانیت، این حاملان راستین اسلام فقاهت بدین جا رسیده است جدا نگردید.
اکنون که ایران اسلامی تحت رهبری ولایتفقیه درصحنههای جهانی پیروزیهای معنوی و سیاسی بزرگی را کسب نموده و مجاهدتهای امّت انقلابی دشمن را مأیوس نموده و تودههای مستضعف منطقه علیه زمامداران و نو کران آمریکای جنایتکار به حرکت درآمدهاند و به حمدالله با عملکردهای قاطع دادگاههای عدل اسلامی تعداد زیادی از منافقین و مرتدین به سزای اعمال ننگینشان رسیدهاند بکوشیم بال حقیقی انقلاب معنوی که خواسته اسلام و امام است در همه زمینهها در جامعه تحقق دهیم و این میسر نیست، مگر ارزشهای طاغوتی از غرب و شرق مادی را در جامعه نفی کنیم و فرهنگ صبر و صلات را همراه با رشد بینش عقیدتی و سیاسی در جامعه گسترش دهیم.
ای مردم مسلمان که هویت انسانی خود را بازیافتهاید، بدانید دشمنان انسانیت و حقیقت لحظهای از توطئههای گوناگون علیه کیان اسلامی ما غافل نیستند و سخن امام را به یادآورید که میفرماید: آمریکا به این زودی دست از سر ما برنمیدارد. باورمان آید که جهاد مکتبی ما علیه امپریالیسم و صهیونیسم و کمونیسم تا عینیت یافتن آرمان مکتب در سراسر جهان و تا ظهور مصلح جهانی حضرت مهدی (عج) پایانی ندارد.
امید که بر تعهد اسلاممان عمل نماییم که علی علیه السلام میفرماید: امروز روز عمل است و فردای قیامت روز حساب.
خداوندا؛ به ما در شناخت روح قرآن و سنّت پیامبر و ائمه معصومین و رهبر و رهروان راستین, بصیرت و آگاهی عطا فرما، خداوندا به دولت اسلامی ما عزت و بزرگواری و توفیق خدمت به مستضعفین ایران و جهان و به امام ما آن مظهر تقوی و شجاعت و آن روح آشتیناپذیر با ظالمان سلامتی و دوام عمر عنایت فرما،
پروردگارا! چه زیباست حماسهها و ایثار حقپرستان در آوردگاه نبرد، آنجا که مرگ رخ مینماید و عاشقانه مرگ سرخ در هجرت بهسوی فلاح و ابدیت با یکدیگر به رقابت برمیخیزند.
معبودا! من بنده گناهکار تو هستم و از بودنم احساس شرم میکنم چراکه کار مثبتی انجام ندادهام.
خدایا! تو به من و به همه مجاهدین اسلام که در جهت رضای تو صف در صف با قوای شرک و نفاق جهانی به مبارزه برخاستهاند؛ آنچنان قاطعیت و ایمان راسخ عطا کن تا شاهد نابودی جبهههای کفر و سربلندی اسلام و مسلمین باشیم. بار الها! ای خدای مهربان وصول به بارگاه بینهایتت هدف اولیای توست، خدایا توفیقی عطا کن مرگم را شهادت و شهادتم را وسیله رسیدن به بارگاهت برایم قرار دهی، گرچه لایق آن نیستم اما آرزویم و انتظارم دیدار برادران ایمانیم است که به دیدارت شتافتهاند, شهدای صدر اسلام، شهدای مظلوم و به خون خفته سرزمین اسلامی ایران، شهیدان کردستان، شهیدان غرب و خوزستان، شهیدان هویزه و شهدای هفت تیرماه و هشت شهریور, یاوران راستین امام. انشاءالله.
انه سمیع الدعاء و قریب مجیب
گفتنی است شهید «محمدمهدی ثامنی» دارای ویژگیهایی ازجمله دانشجوی دانشگاه تربیت معلم اراک، از تسخیرکنندگان لانه جاسوسی، حافظ کل نهجالبلاغه، عضو شورای فرماندهی سپاه اراک و مسئول روابط عمومی و تبلیغات سپاه اراک بوده است که در سال 1360 در عملیات طریقالقدس به مقام شهادت نائل میآید.
منبع: جوان آنلاین
انتهای پیام/