حضرت علی علیه السلام امامی است که بیشترین پیوند را با سیاست دارد، وقتی از سیاست اسلامی صحبت میکنیم حضرت علی علیه اسلام به ذهن خطور میکند، چون تنها امامی است که علاوه بر امامت و ولایت منصب حکومت را هم به مدت ۵ سال بدست گرفته است.
کد خبر: ۹۰۲۵۷۴۲
|
۲۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۵

امیرالمومنین علی (ع) و دنیای سیاست

به گزارش خبرگزاری بسیج از اردبیل، محمدعلی هژبری تحلیلگر ارشد روابط بین المللدر یادداشت زیر آورده است:

شبهای قدر با امیرالمومنین علی(ع) گِره خورده استاز آن جهت که فَرق عدالت در این شب شکافته شد نمیشود شیعه بود و از فضیلت ایشان نگفت شخصیتی که در تاریخ بی نظیر استبه تعبیر جرج جرداق مسیحی:ای روزگار، کاش می توانستی همه قدرت هایت را، و ای طبیعت، همه ی استعدادهایت را در خَلق یک انسان بزرگ جمع می کردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی می دادی".

بنا به علایقی که به اندیشه سیاسی در اسلام دارم، میخواهم از ابُعاد سیاسی علی(ع) بنویسم؛

علی(ع) امامی است که بیشترین پیوند را با سیاست دارد، وقتی از سیاست اسلامی صحبت میکنیم حضرت علی علیه اسلام به ذهن خطور میکند چون تنها امامی است که علاوه بر امامت و ولایت منصب حکومت را هم به مدت ۵ سال بدست گرفته است به اعتقاد شیعیان، امامِ معصوم،جانشینِ پیامبر و برگزیده خداستحتی اگر خلیفه مسلمین نشود امام و پیشواست و ولایت تکوینی دارد حتی اگر به حکومت نرسد امام مشروعیتش از ناحیه خداوند است و مسلمان باید مطیع حکم الهی باشد، لذا مقبولیت او نیز الهی است‌ و نیازی به مقبولیت مردمی ندارد.

حضرت علی (ع) با سیاست پیوند خورده است، چون نقطه عطفِ سیاست و شروع اندیشه سیاسی در اسلام،در زمان او، از محل سقیفه و مساله جانشینی پیامبر شروع شد[خلافت، یعنی جانشینی پیامبر در حراست دین و سیاست دنیا].

موضوعِ جانشینی پیامبر که امری الهی بود و به طُرُق مختلف توسط پیامبر به گوش مومنین رسیده بود(مانند حادثه غدیر) به شش نفر از اصحاب واگذار شد (شورای شش نفره انتخاب خلیفه اول) و رسولی که ۲۳ سال، زحمتِ هدایتِ قومی را برعهده گرفته بود که از کمترین شاخصهای فرهنگی، اقتصادی و فکری محروم بودند ولی با هدایت رسول گرامی اسلام، به بهترین شرایط فکری و اعتقادی دست یافته و متمدن شدند، در کمالِ ناباوری و ناسپاسی در غُربت و توسط چند نفر از اعضای خانواده دفن و کفن شدند.

شورای شش نفره، شاخصِ کهولت (شیخوخیت) و سِن را در انتخاب ولی، مهم دانستند و خلیفه اول(یار غار پیامبر) را به امامت امت برگزیدند؛ همراهی پیامبر در غار ثور را فضیلت دانستند، اما گفته نشد فرار از مکه همراه با ترس و دلهره (اِذ یَقُولُ لِصاحِبِه لا تَحزَن اِنَّ اللهَ مَعنا)با پیامبر گرامی فضیلت دارد یا خوابیدن در بستری که چهل شمشیر برهنه برای کشتن آن از غلاف بیرون آمده است؟و اگر ایمان مطرح است، علی که اولین نفر بود،ایمان اورده بوداگر نظرِ پیامبر، مهم بود، مگر به دفعات علی را معرفی نکرده بود و مگر شما به دفعات با علی بیعت نکرده بودین؟

با این اوصاف، روشِ اهلِ حِلُّ و عَقد (انتخاب توسط سرشناسان) شیوه ی انتخابِ خلیفه ی اول شد

طبقِ نظریه خلافتِ اهل سنت، نَصّی در مورد تعیین خلیفه وجود ندارد و پیامبر امر خلافت و شیوه تعیین جانشین را به صحابه و مردم همان زمان واگذار کرده استلذا موضوع مرجعیت صحابه در انتخاب خلفا و سایر موارد بوجود آمد موضوعی که تبعات زیادی داشته و بحرانها و مسائلش تا زمان حاضر کشیده شده استمرجعیت و عمل صحابه، شیوه استیلا و زور را برای انتخاب خلیفه دوم و شیوه انتصاب یا استخلاف (نصب خلیفه سوم توسط خلیفه دوم) را بوجود آورد.

نظریه استیلا یعنی اینکه هرکس با زور و نیزه، سامانِ سیاسی مردم را بدست آورد، خلیفه و جانشین پیامبر است اینجاست که ریشه و بنیان حادثه عاشورا گذاشته میشود اینجاست که ریشه ی جنگ صفین و جنگ معاویه و امیرالمومنین گذاشته میشود و اینجاست که منشا حمله به کشورهای مسلمان و تلاش برای تاسیس خلافت اسلامی از سوی داعش و سلفی ها با تئوری غلبه و زور دیده میشود؛ هر چند در نظریه زور پاراد و کسی عجیب وجود دارد و آن اینکه شخصی که علیهِ حاکم قیام کرده اگر به پیروزی دست یابد و حاکم قبلی را دستگیر یا به قتل برساند خلیفه مسلمین است اما اگر بر علیه خلیفه قیام کند  اما شکست بخورد  از اسلام خارج شده است و مَهدورُالدَّم استلذا قیام امام حسین(ع) را خروج از اسلام می نامد[جبرگرایی هم وجود دارد].

ایمان،اعتقاد و علم به قران و سنت، معیار فضیلتِ صحابه نبود،بلکه دیدار و هم عصر بودن با پیامبر کافی بود


اما چهارمین شیوه خلافت را مردم بنیان می نهند و آن روشِ مردم سالاری استمردم به خانه علی(ع) هجوم میاورند و به تعبیر ایشان  حجت را بر ایشان تمام میکنند" اگر حضور حاضران نبود و حجّت با وجود یاوران تمام نمیشد، اگر نبود پیمانى كه خداوند از عالمان گرفته كه بر شکمبارگی ستمگران و گرسنگى مظلومان بى قرار باشند هر آینه افسارِ حكومت را بر پشتش رها مى كردم دنیاىِ شما نزد من  از آبِ بینى بُز ماده اى بى ارزش تر است".


در نگاه امیرالمومنین کُلِّ دستگاه خلافت به اندازه آب بینیِ بُز  اعتبار ندارد، اما مسئولیت سنگین است؛ حضرت میفرمایند:"اموالی که از بیت المال برده اند پس میگیرم، حتی اگر مهریه زنان خود کرده باشند یا با آن کنیز خریده باشند".

بنا به آیه شریفه" اَلیُومَ اَکمَلتُ لَکُم دینُکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی و رَضِیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً" در غدیر خم، دین در تئوری کامل شد و نعمت پروردگار با نعمت ولایت و امامت تکمیل شد ولی در عمل اتفاق طور دیگری رقم خورد معلوم شد که علت ترس پیامبر(وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس) از معرفی علی به امامت چه بود خواستِ خدا این بود که اتمام حجت شود تا درب بهانه ها بسته شود(وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ).


بنده تعبیر تلخی دارم و آن اینکه  در عمل دین کامل نشد و همانطور که گفته شد  سقیفه نقطه عطف تغییر مسیر اسلام شد
با این حال  امام علی(ع) از چهار شیوه تعیین خلافت و ریاست  بر شیوه چهارم یعنی جمهوری مستقیم و بیعت اکثریت گردن نهاد ولی فرمود که این معامله بُرد- بُرد نیست" بیعت شما با من  ناگهانى و بى اندیشه نبود و انگیزه من و شما هم یكى نیستبه درستى كه من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خود مى خواهید" امام نفعی در رسیدن به قدرت نمی بینداما از اینکه قطار دین را خارج از ریل میبیند که هر لحظه احتمال سقوط در دره های عمیق جهالت و انحرافات را دارد، بیعت مردم را می پذیرد.

اما فضا شبهه ناک و غبارآلود استحق و باطل به هم مشتبه شده انددر این بیست و سه سال، گروه ها، تفکرات، فرقه های مختلفی ایجاد شده اندبسیاری از اصحاب پیامبر در دنیا نیستندبخاطر گوشه گیری طولانی مدت امام، کسی او را نمیشناسداز فضایل او نمیدانند و فقط نسبت فامیلی او را با پیامبر به یاد دارندتقسیم قدرت و ثروت در خلفای پیشین، مردم را طور دیگر تربیت کرده است(اَلنّاسُ عَلَی دینِ مُلوکِهِم) و این تعبیر زیبای امام(ع)" اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ.


"مردم به رهبران خود شبیه ترند تا به پدرانشان"، تجلی یافته استشخصیتهای سیاسی معروف دگرگون شده اند و همین شخصیتها، چراغِ راهنمایِ شناختِ حقیقت شده اندلذا برای مردم هم سربلند بیرون آمدن از فتنه ها، خیلی سخت است

جنگ جمل را در نظر بگیرید یک طرف علی(ع)، پسرعمو و داماد پیامبر، یک طرف طلحه و زبیر و اُمُّ المومنین(همسر پیامبر)
با شخصیتها، مردم را علیه امام بسیج کردنداز شیوه های پلید مانند جوسازی و ضد تبلیغ(سیاست دشنام و سُبِّ امام در منابر)، عهدشکنی، استفاده ابزاری از مقدسات مانند جنگ صفین و نیزه زدن قرآنها، استفاده کردند، اما امام تنها صداقت را برگزید.

امام، ریشه ی " هدف وسیله را توجیه میکند" را در عمل خشکاند امام روشنگری کرد، هدایت کرد و آخر دست به شمشیر بردحتی در جواب خوارج که در نماز جمعه با شعار" لا حُکم الّا لله "قیام کرده بود، فرمودند: "شما را از حضور در مسجد برای یاد خدا ممنوع نخواهم کردحقوقتان را مادامی که با ما هستید قطع نخواهم ساختو تا وقتی که دست به سلاح نشدید با شما نخواهم جنگید".

در فضای شبهه ناک، برادرکُشی و مسلمان کشی رواج یافتدر سه جنگ جمل، صفین و نهروان، همه طرفهای درگیر مسلمان بودندو شخصی علیه امام شمشیر کشید که در جنگهای مختلف، سرباز امام بود.

ضد تبلیغ و فضای مسموم کارش را کرده بودهنگامی که در شهر خبر پیچید که علی علیه السلام در مسجد کوفه و در محراب نماز، به شهادت رسیده است، گفتند مگر علی نماز میخواند!!!!

 

 

ارسال نظرات