کارنامه فرهنگی دولتها در ترازوی نقد/ چهارشنبههای سفید در کدام بستر شکل گرفت؟
به گزارش خبرگزاري بسيج استان مركزي ؛ همه انقلابهای تاریخ برای تحقق یک آرمان ارزشمندی به وقوع پیوستهاند؛ مردم ایران نیز در سال 57 برای اهدافی قیام و انقلاب کردند که مقوله فرهنگ، به خصوص فرهنگ اسلامی، دغدغه اصلی آن بود. فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است؛ چون فرهنگ به معنای هوایی است که تنفس میکنیم. اگر هوا تمیز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد.
اما با گذشت چهار دهه از تحقق انقلاب، هر روز این سوال پر رنگتر میشود که آیا انقلاب در حوزه فرهنگ و سبک زندگی اسلامی، با توجه به آسیبهای فرهنگی موجود، از جمله تجملگرایی، طلاق، حجاب نامناسب و... ناموفق عمل کرده است؟ و چگونه مسیر انقلابی که هدف اصلیاش ترمیم فرهنگ ابتذالی عصر پهلوی و ارتقای فرهنگ ایرانی- اسلامی بود کارنامه موفقی از خود نشان نداده است؟
تا دولت اسلامی نداریم، فرهنگ اسلامی هم نخواهیم داشت
رهبر انقلاب بارها در سخنرانیهای خود از مراحل پنجگانه تمدن سازی نوین اسلامی صحبت کردهاند؛ مطابق این تقسیم، یک «انقلاب اسلامی» داریم که سال 57 محقق شد؛ یک «تشکیل نظام اسلامی» داریم که با قانون اساسی مطابق با شریعت تا حدی محقق شده است؛ اما سه مرحله دیگر میماند که ما هنوز به آن ها نرسیدهایم، این مراحل به ترتیب عبارت است از: «تشکیل دولت اسلامی» و «تشکیل کشور اسلامی» و «تشکیل دنیای اسلامی»؛
تحقق مرحله سوم به مراتب مشکلتر از دو مرحله قبل از آن است و تا این مرحله واقع نشود، جامعه دینی و اسلامی و کشوری که در آن گزارههای دینی نمایان باشد محقق نمیشود.
منظور از دولت، معنای عام آن که شامل قواى سهگانه، مسؤولان كشور و حتی رهبرى میشود.(12/9/79) مقام معظم رهبری درباره اهمیت عملگرایی مسئولین در تشکیل مرحله سوم و سپس تشکیل جامعه اسلامی میفرمایند:
«اگر من و شما در معاشرتمان، در رفتارمان، در طلب مالمان، در مجاهدتمان، نتوانستيم خود را به حدّ نصاب برسانيم، از آن دانشجو، از آن جوان بازارى، از آن عنصر در ردههاى پايين دولتى، از آن كارگر، از آن روستايى، از آن شهرى چه توقعى مىتوانيم داشته باشيم كه اسلامى عمل كنند؟ چرا مردم را بیخود ملامت مىكنيم؟ نبايد ملامت كنيم. اگر كمبودى هست، خودمان را بايد ملامت كنيم؛ «لوموا انفسكم».(8/6/84)
با این وجود تا مسئولین کشور سبک زندگی ارزشی و اسلامی نداشته باشند، حتی اگر بهترین برنامههای فرهنگی هم وجود داشته باشد، نمیتوان جامعه اخلاق مدار و فرهنگی داشت. هیچ گفتار و هیچ تبلیغی بالاتر از عمل نیست. ما اگر به اسلام یا امت اسلامی علاقهمندیم، باید کار و تلاش کنیم.۱۳۸۴/۰۱/۱۷پ
بنابراین اگر در ترمیم فرهنگ و نهادینه کردن ارزشهای اسلامی ضعفهایی داریم اولین و مهم ترین عامل آن تشکیل نشدن دولت اسلامی است. دولت اسلامی یعنی مسئولین کشور در همه سطوح و در همه پست های اجرایی حتی مسئولین اقتصادی هم باید فرهنگ شناس باشند و هم پایبند به ارزشهای فرهنگی بوده و همچنین نسبت به اسلامیزه کردن جامعه دغدغه داشته باشند. در این صورت است که اقتصاد ما اسلامی میشود، دانشگاه اسلامی میشود و سینما و تلویزین هم اسلامی میشوند.
اما اگر این ویژگیها وجود نداشته باشد، وجود وزارت ارشاد، حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی، ستاد اقامه نماز و امثال این نهادهای فرهنگی کاری از پیش نمیبرند.
در غفلت دولتها از مسئله فرهنگ و عدم برنامه و طرح کارآمد، دشمن از این خلا استفاده کرد و مسئله تهاجم فرهنگی را به وجود آورد، و این عرصهای بود از بی کفایتی مسئولین فرهنگی برای دشمن به وجود آمد.
تهاجم فرهنگی؛ عرصه ای که دشمن از بی کفایتی مسئولین به دست آورد
در دورانی که دولتها به فکر توسعه اقتصادی و سیاسی بودند، یک خلاء فرهنگ سازی در کشور به وجود آمد که دشمنان ایران و اسلام به خوبی از آن استفاده کردند و با بستههای تهاجم فرهنگی وارد جنگی به مراتب خطرناک تر از جنگ های موشکی شدند؛ جنگی که نتیجهاش افزایش طلاق و فروپاشیدن نهاد خانواده، تجمل گرایی و مصرف زدگی، افزایش سن ازدواج، از بین رفتن قداست حجاب و دهها موضوع دیگر بود.
تهاجم فرهنگی به راحتی وارد خانوادهها شد و با برنامههای ماهوارهای به ظاهر موافق فرهنگ ایرانی و با شعار روشنگری ایرانیان ضربات مهلکی را بر سبک زندگی مردم وارد کرد. در مقابل انتظار میرفت صدا و سیما به عنوان رسانه ملی گامی بزرگ در مقابله با تهاجم فرهنگی بردارد، اما سریالها و برنامههای صدا و سیما آنقدر ضعیف بودند که قدرت مقابله با جذابیتهای ماهواره را نداشتند.
در بحبوحه جنگ نرم که باید نهادهای فرهنگی پاسخگوی حملات دشمن میبودند، این پلیس ناجا بود که به یکباره متولی تغییر سبک زندگی غربزده مردم شد و این استراتژی نمک شد بر زخم تهاجم فرهنگی.
مسئولین بی دغدغه دولتی هم که نسبت به ورشکست نشدن شرکت های خودرو سازی دغدغه دارند و وام های کلان به این امور اختصاص می دهند ولی وقتی پای فرهنگ وسط باشد چنین تلاش مصرانه ای از آن ها دیده نمی شود؛ به طور مثال وام ازدواج، با همان مقدار ناچیزش ، به سختی به دست میآید.
چهارشنبههای سفید، و رفتار منفعلانه مسئولین
یکی از مهم ترین نمودهای کم کاری نهادهای فرهنگی مسئله حجاب است. حجاب در این سال ها تبدیل به یک معضل پیچیده ای شده که بخشی از انرژی کشور که باید صرف کار های مهم تر فرهنگی اقتصادی شود صرف پاسخ به سوالات و شبهات حجاب شده.
مسئله حجاب زمانی تبدیل به چالش شد که هیچ تعریف دقیقی از آن ارائه نشد. اکثر بزرگان وقتی حجاب را تعریف می کنند، از پوشاندن صورت دست ها می گویند ولی در برخورد با خانم مانتویی که آن حد حجاب را رعایت کرده بد رفتاری می شود و حتی در برخی از نهاد ها اجبار چادر وجود دارد و این دوگانگی ها تزویر و دورویی را تا جایی افزایش می دهد که یک خانم مجری که مدتی با چادر دیده شده، در موقیعتی دیگر بدون حجاب اسلامی دیده می شود.
بی تدبیری و بی برنامگی در ترویج حجاب به نوعی شعارزدگی منزجرکننده تبدیل شده که نتیجه اش را می توان در بیلبورد های مضحک خیابان ها مشاهده کرد.
حتی امروز هم که با تهاجم جدیدی به نام چهارشنبه های سفید مواجه شدیم، که حجاب را از یک ارزش فطری و عقلایی تبدیل به نماد اسارت و سرخوردگی زن های این سرزمین کرده و مخالفت با حجاب را نوعی آزادی خواهی تلقی می کند، باز هم جز ناسزاگویی به برنامه ریز چهارشنبه های سفید عکس العمل کارآمدی را شاهد نیستیم.
منابع:
کتاب "درآمدی بر کارنامه فرهنگی انقلاب اسلامی" به قلم علی عسگری
گزارش "فرايند پنج گانه تحقّق اهداف انقلاب اسلامي در نگاه رهبر انقلاب" به نقل از سایت مشرق
"کم کاری نهادهای فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف" سخنرانی حجت الاسلام خاموشی در جشنواره چادرهای آسمانی به نقل از خبرگزاری میزان
منبع : تبيان