خبرهای داغ:
رمان «به من نگاه کن» نوشته الهام فلاح توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
کد خبر: ۹۰۳۸۴۰۴
|
۰۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، رمان «به من نگاه کن» نوشته الهام فلاح به تازگی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب نودمین رمان و صد و سی و نهمین کتاب داستان ایرانی است که این ناشر چاپ می‌کند.

این رمان درباره بیماری اوتیسم نوشته شده است که این روزها زیاد نامش را می‌شنویم و نوعی اختلال در برای برقراری روابط اجتماعی است. در این رمان، یک زن و مادر حضور دارد که نویسنده است و فرزندش مبتلا به بیماری اوتیسم است.

فلاح پیش از این، کتاب‌های داستانی «همه دختران دریا»، «زمستان با طعم آلبالو»، «خون‌مردگی»، ‌«سامار» و «کشور چهاردهم» را منتشر کرده است. او رمان جدیدش را به دلیل فراگیری بیماری اوتیسم در جامعه و امتناع برخی خانواده‌ها از اعلام ابتلای فرزندانشان به این بیماری نوشته است. به این ترتیب، این نویسنده تلاش داشته در این کتاب، نگاهی به زندگی کودکان مبتلا به اوتیسم و خانواده‌هایشان داشته باشد.

«غزاله»، «ابراهیم»، «غزاله و ابراهیم»، عناوین ۳ فصل این رمان هستند.

در قسمتی از رمان «به من نگاه کن» می‌خوانیم:

تعمیرکار گفت: «خانوم مهندس بیاین ببینین الآن بادش خوبه؟»

فروغ سری چرخاند و گفت: «خوبه. اگه شما می‌گی خوبه، خوبه.»

ابراهیم از جا بلند شد. تحملش را نداشت که فروغ هم بخواهد برِ غزاله را بگیرد و بگوید ظرف همان یکی دو ساعت نگه داشتن نگاه پی برده که حق با غزاله است و این بچه یک چیزش هست. دخترش تنها دارایی باارزش زندگی‌اش بود. نباید می‌گذاشت به خاطر بی‌فکری مادرش هر برچسبی به او بزنند. ساک صورتی را انداخت روی دوشش. نگاهِ به خواب‌رفته را در آغوش گرفت و بفهمی‌نفهمی قهرکرده رفت سمت در. تعمیرکار لندید: «بیایین یه نگاه دیگه بندازین بعد مهندس باز سر ما غرغر نکنه.»

فروغ بی‌اعتنا به تعمیرکار راه افتاد سمت آشپزخانه. ابراهیم کفش‌هایش را پوشید. فروغ از آن‌جا داد زد: «وایسا غذای نگاه رو بدم ببر.»

ابراهیم مکثی کرد. این‌پا و آن‌پایی کرد و هنوز فروغ از آشپزخانه بیرون نیامده گفت «زحمت دادم. ببخشید.» و در را کوبید و رفت. دم در کوچه که رسید فروغ از توی آیفن گفت:‌ «چیزی شد منو بی‌خبر نذار. این رفته اهواز پیش عمه‌ش. می‌دونم دیگه. نگران نباش. دو روز دیگه برمی‌گرده.»

خانه تاریک بود و تنها نور زردرنگ هود آشپزخانه راه‌وچاه را از هم سوا می‌کرد. ابراهیم پیش‌شماره اهواز را گرفت و شماره هشت رقمی را.

این کتاب با ۲۸۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۲ هزار تومان منتشر شده است.

ارسال نظرات
پر بیننده ها