مصاحبه با همسر شهید محمود بهشتی، سرتیم امنیت پرواز تهران یاسوج/
به مناسبت چهلمین روز خاکسپاری پیکر مطهر شهید محمود بهشتی سرتیم امنیت پرواز تهران _. یاسوج، با همسر این شهید بزرگوار به گفتگو نشستیم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از اردکان، سرکار خانم صالح زاده در گفتگو با خبرگزاری بسیج، در خصوص نحوه آشنایی با شهید محمود بهشتی، گفت: آشنایی من و همسرم از طریق پیشنهادی که ایشان برای ازدواج به همسر خواهرم داده بودند صورت گرفت و باب آشنایی ما ازآنجا باز شد.
وی در مورد مهمترین شاخصه و ویژگی همسرش افزود: از ویژگیهای بارز ایشان ایمان و اعتقادی که داشتند بود و اینکه فردی کاملاً مستقل از خانوادهاش بود. همچنین دارای اخلاق و رفتار اجتماعی خیلی خوب بودند بهگونهای که حتی با بچههای خانواده هم دوست بود و با تمام مشکلاتی که در خانوادهاش وجود داشت از عزتنفس بالایی برخوردار بود. همسر من با همه فرق میکرد و برای همین هم شد انتخاب من و اینکه راه زندگیاش را خودش درست انتخاب کرده بود و رفتار و کردار خودش باعث شد که به این مقام برسد نه چیز دیگری.
همسر شهید محمود بهشتی گفت: همسرم خیلی حضرت آقا را دوست داشت و تابع ایشان بود. دقت او در رعایت مسائل شرعی و حقوحقوق دیگران قابلستایش بود. در انجام واجبات و ترک محرمات و ادای دیون شرعی اهتمام داشت و انجام اعمال مستحبی را هم در حد توان در برنامههایش داشت. با توجه به شرایطی که خانوادهاش داشت برای کمک به آنها متمرکز بود، ولی کارهای خیر دیگر هم در حد توان انجام میداد.
وی، در مورد اهمیت شغل همسرش گفت: میدانستم که شغل خیلی مهمی دارد و برای همین هم سعی میکردم در زندگیمان خیلی خستهاش نکنم. شغلش را خودش انتخاب کرده بود و من در این مورد، نظر دهنده نبودم. خطر شغلش و نگرانی از زمانهایی که گاهی پروازش تأخیر داشت بیشتر برای من واضح میشد، ولی هیچوقت نمیخواستم به خطرات شغلش فکر کنم.
وی افزود: مأموریتهایی که گاهی چند روز طول میکشید بیشتر از سایر پروازها اذیتم میکرد و خیلی دلتنگ ایشان میشدم. من چند بار از همسرم خواسته بودم اگر امکان دارد در قسمت اداری مشغول به کار شود، ولی موافق نبود.
خانم صالح زاده از آخرین روزهایی که در کنار همسرش بود، گفت: بعدازظهر روز شنبه ۲۸ بهمنماه ۹۶ از من خداحافظی کرد و رفت، اما همان روز شنبه بود که به من گفت: احساساتی که به زندگیمان دارد مثل قبل تازه و نو است. آخرین تماس همسرم نیز ساعت ۷ و ۵۵ دقیقه روز یکشنبه ۲۹ بهمنماه ۹۶ بود که من فکر میکردم در مسیر برگشت به منزل است که خیلی باعجله صحبت کرد و گفت: ممکن است که صدایش قطع بشود و ساعت یک بعدازظهر پروازش به زمین مینشیند.
وی در مورد نحوه اطلاع از این سانحه اظهار داشت: من با همسرم تماس گرفتم، ولی دیدم که همچنان گوشی ایشان در دسترس نیست، تا اینکه خواهرم تماس گرفت که از طریق محل کار آقا محمود متوجه وقوع این سانحه شده بود و بعدازآن من با محل کار همسرم تماس گرفتم و مطمئن شدم.
همسر شهید گفت: سه ماه طول کشید تا پیکر همسرم کشف شود. او خیلی مسئولیتپذیر بود و، چون سرتیم آن پرواز بود پیکرش هم جزء آخرین پیکرهایی بود که کشف شد.
وی افزود: من دو بار قبل از تشییع در سردخانه، پیکر همسرم را دیدم، ولی اصلاً باور نمیشد که آقا محمود باشد و دوست داشتم که مرا هم با خودش ببرد، چون ایشان همیشه به من میگفت؛ عزیزم، من و تو برای هم میمانیم و از اینکه مرا جاگذاشته بود از او دلگیر بودم. از اینکه همسرم باافتخار از این دنیای فانی رفت به حالش غبطه میخورم و مفتخرم به اینکه چند سالی در کنارش توانستم خوب و سالم زندگی کنم و امیدوارم مثل همیشه دعاگویم باشد و کمکم کند.
خانم صالح زاده گفت: من همیشه آرزو داشتم قبل از آقا محمود از دنیا بروم، چون خیلی به ایشان علاقه داشتم و دوست نداشتم لحظهای از زندگیام بدون او سر بشود، ولی هیچوقت نمیخواهم باور کنم که اینطور از من سبقت گرفت و تنهایم گذاشت و رفت. در اینجا باید صادقانه بگویم که همهچیز با آقا محمود برای من معنا داشت و زیبا بود و با رفتن او همه دنیایم را هم با خودش برد.
وی در پایان اظهار داشت: در اینجا لازم میدانم از تمام کسانی که در طی این مدت و برای مراسم تشییع و تدفین همسرم زحمات فراوان کشیدند ازجمله فرمانده محترم سپاه حفاظت هواپیمایی و مجموعه تحت امر٬ مجموعه نیروهای شهر یاسوج و بهویژه فرمانده محترم سپاه فرودگاه یاسوج٬ فرمانده محترم سپاه اسلامشهر و مجموعه تحت امر و نیز فرمانده محترم سپاه اردکان و مجموعه تحت امرشان و تمام ارگانهایی که زحمت کشیدند کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم و از خداوند منان آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون برای آنها دارم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از اردکان، سرکار خانم صالح زاده در گفتگو با خبرگزاری بسیج، در خصوص نحوه آشنایی با شهید محمود بهشتی، گفت: آشنایی من و همسرم از طریق پیشنهادی که ایشان برای ازدواج به همسر خواهرم داده بودند صورت گرفت و باب آشنایی ما ازآنجا باز شد.
وی در مورد مهمترین شاخصه و ویژگی همسرش افزود: از ویژگیهای بارز ایشان ایمان و اعتقادی که داشتند بود و اینکه فردی کاملاً مستقل از خانوادهاش بود. همچنین دارای اخلاق و رفتار اجتماعی خیلی خوب بودند بهگونهای که حتی با بچههای خانواده هم دوست بود و با تمام مشکلاتی که در خانوادهاش وجود داشت از عزتنفس بالایی برخوردار بود. همسر من با همه فرق میکرد و برای همین هم شد انتخاب من و اینکه راه زندگیاش را خودش درست انتخاب کرده بود و رفتار و کردار خودش باعث شد که به این مقام برسد نه چیز دیگری.
همسر شهید محمود بهشتی گفت: همسرم خیلی حضرت آقا را دوست داشت و تابع ایشان بود. دقت او در رعایت مسائل شرعی و حقوحقوق دیگران قابلستایش بود. در انجام واجبات و ترک محرمات و ادای دیون شرعی اهتمام داشت و انجام اعمال مستحبی را هم در حد توان در برنامههایش داشت. با توجه به شرایطی که خانوادهاش داشت برای کمک به آنها متمرکز بود، ولی کارهای خیر دیگر هم در حد توان انجام میداد.
وی، در مورد اهمیت شغل همسرش گفت: میدانستم که شغل خیلی مهمی دارد و برای همین هم سعی میکردم در زندگیمان خیلی خستهاش نکنم. شغلش را خودش انتخاب کرده بود و من در این مورد، نظر دهنده نبودم. خطر شغلش و نگرانی از زمانهایی که گاهی پروازش تأخیر داشت بیشتر برای من واضح میشد، ولی هیچوقت نمیخواستم به خطرات شغلش فکر کنم.
وی افزود: مأموریتهایی که گاهی چند روز طول میکشید بیشتر از سایر پروازها اذیتم میکرد و خیلی دلتنگ ایشان میشدم. من چند بار از همسرم خواسته بودم اگر امکان دارد در قسمت اداری مشغول به کار شود، ولی موافق نبود.
خانم صالح زاده از آخرین روزهایی که در کنار همسرش بود، گفت: بعدازظهر روز شنبه ۲۸ بهمنماه ۹۶ از من خداحافظی کرد و رفت، اما همان روز شنبه بود که به من گفت: احساساتی که به زندگیمان دارد مثل قبل تازه و نو است. آخرین تماس همسرم نیز ساعت ۷ و ۵۵ دقیقه روز یکشنبه ۲۹ بهمنماه ۹۶ بود که من فکر میکردم در مسیر برگشت به منزل است که خیلی باعجله صحبت کرد و گفت: ممکن است که صدایش قطع بشود و ساعت یک بعدازظهر پروازش به زمین مینشیند.
وی در مورد نحوه اطلاع از این سانحه اظهار داشت: من با همسرم تماس گرفتم، ولی دیدم که همچنان گوشی ایشان در دسترس نیست، تا اینکه خواهرم تماس گرفت که از طریق محل کار آقا محمود متوجه وقوع این سانحه شده بود و بعدازآن من با محل کار همسرم تماس گرفتم و مطمئن شدم.
همسر شهید گفت: سه ماه طول کشید تا پیکر همسرم کشف شود. او خیلی مسئولیتپذیر بود و، چون سرتیم آن پرواز بود پیکرش هم جزء آخرین پیکرهایی بود که کشف شد.
وی افزود: من دو بار قبل از تشییع در سردخانه، پیکر همسرم را دیدم، ولی اصلاً باور نمیشد که آقا محمود باشد و دوست داشتم که مرا هم با خودش ببرد، چون ایشان همیشه به من میگفت؛ عزیزم، من و تو برای هم میمانیم و از اینکه مرا جاگذاشته بود از او دلگیر بودم. از اینکه همسرم باافتخار از این دنیای فانی رفت به حالش غبطه میخورم و مفتخرم به اینکه چند سالی در کنارش توانستم خوب و سالم زندگی کنم و امیدوارم مثل همیشه دعاگویم باشد و کمکم کند.
خانم صالح زاده گفت: من همیشه آرزو داشتم قبل از آقا محمود از دنیا بروم، چون خیلی به ایشان علاقه داشتم و دوست نداشتم لحظهای از زندگیام بدون او سر بشود، ولی هیچوقت نمیخواهم باور کنم که اینطور از من سبقت گرفت و تنهایم گذاشت و رفت. در اینجا باید صادقانه بگویم که همهچیز با آقا محمود برای من معنا داشت و زیبا بود و با رفتن او همه دنیایم را هم با خودش برد.
وی در پایان اظهار داشت: در اینجا لازم میدانم از تمام کسانی که در طی این مدت و برای مراسم تشییع و تدفین همسرم زحمات فراوان کشیدند ازجمله فرمانده محترم سپاه حفاظت هواپیمایی و مجموعه تحت امر٬ مجموعه نیروهای شهر یاسوج و بهویژه فرمانده محترم سپاه فرودگاه یاسوج٬ فرمانده محترم سپاه اسلامشهر و مجموعه تحت امر و نیز فرمانده محترم سپاه اردکان و مجموعه تحت امرشان و تمام ارگانهایی که زحمت کشیدند کمال تشکر و قدردانی را داشته باشم و از خداوند منان آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون برای آنها دارم.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار