به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، افشین علاء در این نامه از اساتید دانشگاههای کشور به خاطر تقدیر از اتخاذ مواضع انقلابی در شعری که علاء در پاسخ به خوانندگان خارجنشین پروژه ضدایرانی «چهل سال» انقلاب گفته بود، تقدیر کرد .
متن کامل نامه افشین علاء به سازمان بسیج اساتید به شرح زیر است:
سازمان محترم بسیج اساتید
با سلام و تقدیم احترام
نامه تقدیر جمعی از اساتید محترم دانشگاههای کشور، مایه شادمانی و مباهات بنده شد. بدیهی است آن چه که من میگویم و مینویسم، در مقایسه با عظمت حماسه شهیدان، جانبازان و ایثارگران این آب و خاک، ارزش چندانی ندارد. اما لطف و ابراز محبت عزیزانی چون شما به آن اعتبار و بها میبخشد.
خوشبختانه ما و شما در خصوص خطراتی که از جانب قدرتهای بیگانه، نظام و میهن مان را تهدید میکند، همدل و هم صداییم و به لزوم هوشیاری و ایستادگی توأمان، اعتقاد راسخ داریم.
اما قطعا شما بهتر از من میدانید که آفات و خطراتی از درون نیز کشور، ملت و نظام برخاسته از نهضت اسلامی ۵۷ را تهدید میکند که متأسفانه سالهاست که در شناخت ماهیت و مصادیق این آفات و خطرات، بین نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی اختلاف نظرهایی به وجود آمده است. این در حالی است که دشمنان خارجی، در ضدیت و مقابله با شاکله نظام اسلامی و همه وفاداران به انقلاب، اتحادی شوم و اتفاق نظر نامبارکی دارند.
حال که باب گفتوگو بین بنده و شما استادان گرامی باز شده است، اعلام آمادگی میکنم که در خصوص این آفات و خطرات داخلی نیز به گفتوگو بنشینیم و راههای برونرفت از بحرانهای ناشی از آن را برشماریم. چراکه به نظر من خطراتی که از درون پیکره درخت سایهگستر انقلاب اسلامی، قامت استوار و ریشههای عمیق آن را تهدید میکند، به مراتب از قدارهکشیها و رجزخوانیهای دشمنان خارجی که چون بادهای مسموم، به برگ و بار آن آسیب میرسانند، جدیتر و ویرانکنندهتر است.
بنده آمادهام در هر فرصت و مکانی که شما اساتید محترم تعیین کنید، به عنوان شاگردی کوچک مطالبی را به عرض برسانم و ضمنا از رهنمودهای ارزشمند شما نیز بهرهمند شوم. امید است با همفکری بیشتر و صمیمانهتر اشخاص و جریانهای وفادار به انقلاب، در پیمودن راه پر فراز و نشیبی که پیش رو داریم، هماهنگتر و موفقتر عمل کنیم و به فضل الهی همان گونه که شما آرزو کردید، امانت مقدس انقلاب اسلامی را سالم و پاکیزه، به دست منجی عالم و صاحب عصر برسانیم.
با تجدید احترام
افشین علاء
متن شعری که افشین علا به پروژه ضدایرانی چهل سال داده است :
یه جور میگی چهل ساله
که ما بدبخت و نابودیم
که انگار پیش از اون هرشب
توی کاباره خوش بودیم
گمونت ازسر سیری
یه ملت انقلاب کردن؟
بهشت بود و همه باهم
زدن اونو خراب کردن؟
یه جور میگی که این چل سال
پر از کابوسه و بیداد
که انگار پیش از اون مردم
ندیدن گزمه و جلاد
ندیدی کاخای شاهو؟
ندیدی چاله میدونو؟
گمونم خوب یادت نیست
جنوب شهر تهرونو
ندیدی پهلوی ها رو
کیا آوردن و بردن؟
به جز مونتاژ و عریانی
تو این کشور چی آوردن؟
سی میلیون جمعیت داشتیم
همون قدر بشکه های نفت
نه جنگ بود و نه تحریمی
ولی پولا کجا می رفت؟
تو جیب اشرف و شاپور
تو کاخ حضرت والا
بله شادی فراوون بود
ولی تو فیلم فارسی ها
کی بعد از انقلاب، اول
به این ملت خیانت کرد؟
ترورها رو به راه انداخت
کی ازصدام حمایت کرد؟
خلیج فارس ایرانو
عرب میگفت کدوم شیاد؟
با شلیک کدوم موشک
هواپیما توآب افتاد؟
ندیدی توی سنگرها
هزاران جسم صدچاکو؟
جوونایی که جون دادن
ندادن یک وجب خاکو؟
تو اون روزا نمی خوندی
چرا از فقر و بدبختی؟
چرا شیون نمی کردی
برای کشتن تختی؟
به فرضم توی این چل سال
وطن غرق تباهی بود،
بپرس از غربیا آیا
مصدق هم سپاهی بود؟!