به گزارش خبرگزاری بسیج آذربایجان غربی، در شرایطی که جهان درگیر منازعات بین شرق و غرب بود، در کشوری که حیاط خلوت غرب به حساب آمده و نقش ژاندارم آمریکا در غرب آسیا را ایفا میکند، واقعهای رخ میهد که به هیچ وجه انتظار وقوع آن نمیرود و در میان آن دسته از متفکرانی که وقوع آن را پیش بینی کرده و نسبت به آن هشدار دادهاند، تصور تسلط بر آنچه که رخ خواهد داد امری مشهود است.
مقدمه
وقوع برخی رویدادها در جهان با مهیّا شدن شرایط آنها میسّر میشود، شرایطی که دست به دست هم داده و حالت جدیدی را پدید میآورند و در محیط پیرامون خود بسته به توان، اثرگذاری میکنند و تا زمانی که شرایط زمانی، مکانی، اجتماعی، اقتصادی و ... فراهم نباشد، وقوع آنها عملاً ناممکن و حتی فکر کردن به وقوع آن دور از خیالبافی است.
جهان، قبل از وقوع انقلاب 1979
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، هرچند کشورهای ایالات متحده آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، انگلستان و چین جزو فاتحان جنگ به شمار میرفتند، اما جهان بعد از جنگ، به جهانی برای دو قدرت فائق، یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بدل شد و به تعبیری جهان به دو قسمت تقسیم و تحت عنوان بلوک غرب تحت سیطره آمریکا و بلوک شرق تحت سیطره شوروی معروف شد که نتیجه آن آغاز جنگ سرد میان این دو بلوک قدرت در عرصههای نظامی، سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی، علمی و غیره بود.
در بحبوحه جنگ سرد و بعد از فروپاشی اروپا بین دو بلوک قدرت، نگاههای هریک از دو قدرت آمریکا و شوروی به سمت منطقهای استراتژیک معطوف شد. منطقهای که به عنوان یک منطقه استراتژیک در عرصه نظامی، سیاسی، ارتباطی و تجاری نقش مهمی را در برتری یافتن هریک از طرفین ایفا مینمود. و این منطقه جایی نبود جز منطقه غرب آسیا و خصوصاً حوزه پیرامون خلیج فارس و دریای عمان که بخش زیادی از انرژی جهان در این منطقه نهفته است.
انقلاب اسلامی ایران، شوک در جهان دوقطبی
با عنایت به آنچه که طرح شد، در شرایطی که جهان درگیر منازعات بین شرق و غرب بود، در کشوری حیاط خلوت غرب به حساب آمده و نقش ژاندارم آمریکا در غرب آسیا را ایفا میکند، واقعهای رخ میهد که به هیچ وجه انتظار وقوع آن نمیرود و در میان آن دسته از متفکرانی که وقوع آن را پیش بینی کرده و نسبت به آن هشدار دادهاند، تصور تسلط بر آنچه که رخ خواهد داد امری مشهود است.
وقوع انقلاب در فوریه 1979 در ایران با ماهیت اسلامی-شیعی تحت رهبری یک روحانی برجسته شیعه که سالها در مبارزه به سر برده و در کشوری مانند فرانسه در تبعید بوده است چنان شوکه آور بود که زنگ هشدار برای قدرتهای بزرگ را به صدا درآورد.
جهان دوقطبی، عرصه نبرد ایدئولوژیک، اتحاد شرق و غرب در حین جنگ سرد
در این راستا سوال مطرح شده این است که چرا وقوع انقلاب اسلامی ایران به عنوان تهدیدی برای نظام بین الملل محسوب شد و شرق و غرب را برای دومینبار از زمان وقوع جنگ جهانی دوم با یکدیگر متحد ساخت؟
در پاسخ باید گفت همه چیز از پیروزی انقلاب ایران آغاز میشود و سرآغاز ماجرا از همان بدو پیروزی است. همانطور که بدواً اشاره شد، انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که دو جهان به دو بلوک و قطب شرق و غرب تحت رهبری اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا تقسیم شده و جنگ سرد میان این دو ابرقدرت آآ آغاز شده بود و توجه هردو این قدرتها به تسلط بر منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) به عنوان مسیر ارتباطی ویژه و دارنده منابع نفتی و معدنی عظیم بود و همچنین آنچه که به جنگ سرد قوّت میبخشید، رقابت بر سر توسعه ایدئولوژی حاکم بر سیستم قدرت هریک از این دو ابرقدرت بود. ایدئولوژیهایی که هر دو اهداف جهانشمول داشته و خود را تنها راه سعادت دنیوی بشر میدانستند.
شوروی در قالب سوسیالیسم آمیخته با کمونیسم و آمریکا در قالب لیبرالیسم سعی در جذب حداکثر کشورها به سمت خود را داشته و افزایش نفوذ خود را دنبال میکردند.
هرچند سایر ایدئولوژیها نیز در جهان وجود داشتند اما نه آنچنان اهداف جهانشمولی داشتند و نه قدرت ارائه آن را که بتوانند به رقابت با این دو بپردازند لذا آنچه که میتوان گفت وجود جهان دو ایدئولوژی فائق داشت که شدیداً با یکدیگر در تضاد و رقابت بودند.
صدور انقلاب، استراتژی انقلاب اسلامی
پیروزی انقلاب اسلامی با محوریت اسلام شیعی نه تنها پیروزی یک ملت در برابر یک حاکم خودکامه، بلکه ظهور ایدئولوژی جدیدی بود که نه تنها اهداف جهان شمول خاص خود را داشت، بلکه سوسیالیسم و لیبرالیسم را عامل بسیاری از مشکلات جهان میدانست و لزوم مبارزه و مقابله با این دو را جزو اولویتهای خاص خود قرار داده بود و نکته قابل تأمل این است که گرچه ماهیت انقلاب ایران اسلامی-شیعی بود اما از توجه به کشورهای با جمعیت اکثریت اهل سنت غافل نگردیده بود که طی آن پیام لزوم مبارزه با حکام ظالم و دیکتاتور منطقه به مردم آن کشورها ارسال شد. همین امر منجر به واکنش شدید کشورهای منطقه به جز چند کشور شده و اتحّاد غرب و شرق با کشورهای همسایه خصوصاً اعراب را در پی داشت.در این شرایط بود که صدور انقلاب به عنوان یک راهکار اساسی برای مقابله با این اتحاد در برنامه گنجانده شد.
ذکر این نکته نیز لازم است که شوروی ابتدا از پیروزی انقلاب ایران خشنود بود چرا که پایگاه مستحکم ایالات متحده را نابود شده و دشمنی جدید در این منطقه برای آمریکائیها ایجاد شده بود اما با گذشت زمان اندک، زنگ خطر جمهوری اسلامی برای شوروی نیز به صدا در آمد که در نتیجه آن جنگی همه جانبه با حمایت های شرق و غرب توسط صدام به ایران تحمیل گردید.
انقلاب اسلامی و اخلال در نظم جهان تکقطبی
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان سوسیالیسم، جنگ سرد به پایان رسیده و آمریکا به دنبال تک قطبی شدن جهان بود که این موضوع را میتوان در افکار خوش بینانه فرانسیس فوکویاما مشاهده کرد.
البته ناگفته نماند که در نظریههای مطروحه بعد از پایان جنگ سرد، نظریهی دیگری توسط ساموئل هانتینگتون با عنوان برخورد تمدنها مطرح شد که دنیای آینده را دنیای نبرد میان تمدنها میدانست و به هفت تمدن اصلی و یک تمدن حاشیهای اشاره کرده بود. نظریهای که پیش از وی در افکار توئینبی نیز خودنمایی مینمود. اما نکته مهم نظریه هانتینگتون بحث اسلام هراسی به عنوان یک خطر جدی برای لیبرالیسم است.
هرچند هیچ یک از نظریات فوق، کارایی خود را بطور کامل نشان نداند، اما به عنوان چراغ راهی برای ایالات متحده تبدیل شدند. گسترش لیبرالیسم و توسعه قدرت ایالات متحده آمریکا و از طرفی اسلام هراسی شدت و سرعت مضاعفی به خود گرفت. هرچند در غالب کشورهای با جمعیت غالب اهل سنت، نفوذ بر حکام و بزرگان راحتتر از آنچه که بنظر میآمد به نتیجه رسید و کشورها یکی پس از دیگری به سمت لیبرالیسم آمریکایی و یا حداقل همپیمانی دوستانه با کشور مولد آن یعنی ایالات متحده متمایل شدند و مردم آن کشورها نیز مطابق آنچه که در آئین اهل سنت اطاعت از حاکم ولو جائر طرح شده، اعتراضات خاصی نکردند. لذا آنچه که باقی ماند اسلام شیعی جمهوری اسلامی ایران بود در کشورهایی چون لبنان، سوریه، عراق و حتی افغانستان ریشه دار شده و قدرت خود را افزایش داده بود.
انقلاب اسلامی و تشکیل امت اسلامی
با عنایت به آنچه که طرح شد، انقلاب اسلامی ایران با اقدامات خود که از ذات و هویت آن نشأت میگیرد، نظم جهان بینالملل را که توسط آمریکا تدوین و به مرحله اجرا رسیده است را در منطقهای حساس و استراتژیک به چالش کشیده و مختل نموده است. این اخلال در پیاده سازی نظم جهانی، خسارات قابل توجهی را به آمریکا خصوصاً در بحث زمان وارد کرد و با گذشت زمان توجه ایران به سایر کشورها نیز جلب شده و به مرور جامعه هدف انقلاب اسلامی در کنار اهل تشیع، به اهل سنت نیز کشیده شده و یک جامعه بینالمللی قریب به یک میلیارد نفر را شامل گردید.
از جمله اهداف جهانشمول انقلاب اسلامی، تشکیل امت اسلامی در جهان بود که در اوایل به نتیجه خاصی نرسید چرا که اولاً دولتهای متفاوتی بر هریک از کشورهای اسلامی حاکم بودند که منافع ملی خود را دارای ارجعیت دانسته و تبعات تشکیل امت اسلامی را که قطعاً از ناحیه شرق و غرب محتمل بود قبول نمی نمودند، ثانیاً اکثر کشورهای مسلمان از اهل تسنناند و لذا در آن مقطع زمانی نسبت به تشکیل یک حکومت شیعی دید مثبتی نداشتند و ثالثاً جنگ مابین ایران و عراق رنگ جنگ عرب و عجم به خود گرفت که فاصله میان انقلاب اسلامی و دول مسلمان را زیادتر نمود.
مبارزه با ظلم، توسعه انقلاب به جوامع غیراسلامی
عمدهترین هدف انقلاب اسلامی، بیش از هرچیز دیگر، نفی پذیرش ظلم و لزوم مقابله با آن است. در همین راستا مبارزات انقلاب اسلامی با ایالات متحده بالا گرفت و آمریکا از فروپاشی نظام ایران بازماند و از طرفی پیروزیهایی که حزبالله لبنان در مبارزه با رژیم صهیونیستی بدست آورد منجر به فروپاشی تفکر شکست ناپذیری رژیم آمریکا و رژیم صهیونیستی گردید و موجی از خودباوری را در میان ملل مختلف خصوصاً جهان اسلام ایجاد کرد و از طرفی روحیه ناسیونالیستی اعراب را که شکست سنگینی را در جنگ شش روزه متحمل شده بودند زنده کرده و در چهارچوب اسلام خواهی به عرصه ظهور کشاند.
با افزایش دامنه قدرت نفوذ ایران، ضریب اخلال در نظم بینالملل طراحی شده غرب به سرپرستی آمریکا بیشتر شده و روز به روز تهدیدات علیه ایالات متحده در جبهههای جدید ظهور پیدا میکنند و قدرت خود را به نمایش گذارند و با گذشت نزدیک قریب به 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اکنون صدای این انقلاب را میتوان در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، بحرین، عربستان و افغانستان شنید.
هجمه به انقلاب از تهدید تا تحریم
گرچه غرب به سرپرستی ایالات متحده همواره به طرق مختلف نظامی سعی در به سقوط کشاندن نظام اسلامی-شیعی حاکم بر ایران داشته ، اما این تلاشها همواره با شکست مواجه بوده است که از جمله آنها میتوان به چندین مرحله تلاش برای اقدام ناموفق نظامی، حمله به عراق و افغانستان در جهت محاصره و کنترل ایران و همچنین آغاز جنگهای نیابتی با حمایت از گروههای مسلح در جنوب شرق و شمالغرب و غرب کشور و همچنین تشکیل گروههای تروریستی با محوریت القاعده و داعش اشاره کرد اما در کنار اقدامات فوق، از تلاش برای مضمحل کردن پایههای حکومت ایران به عنوان مولّد انقلاب اسلامی از درون کشور نیز غافل نبوده است که در این راستا میتوان به عملیات فروغ جاویدان که توسط گروهک تروریستی مجاهدین خلق که با حمایتهای صدام حسین، با عدم نتیجه دهی جنگ هشت ساله ایران و عراق از محور غرب کشور در سال 1367، طرح ریزی و حمایت از اغتشاشات سال 78، طرح ریزی و انجام اقدامات براندازانه از اغتشاشات سال 1388 و همچنین القای حس اغتشاش در سال 1396 و 1397 اشاره نمود و در کنار همه اقدامات مذکور اعم از اقدامات داخلی و خارجی، وضع تحریمهای سنگین تجاری و اقتصادی به عنوان اهرم فشاری برای تضعیف نظام اسلامی ایران روشی بوده که همواره توسط دولتمردان ایالات متحده اتخاذ شده است.
نتیجه گیری
در پایان باید خاطرنشان کرد آنچه که انقلاب اسلامی را به عنوان تهدیدی برای لیبرالیسم و مولد آن یعنی ایالات متحده آمریکا داشته است، نه ماهیت ضدامپریالیستی آن بلکه ماهیت اسلامی-شیعی به عنوان یک ایدئولوژی جهانشمول است که گسترش آن در بین ملل مختلف، چینش نظام بین الملل مدنظر آمریکا را مختل کرده و تقویت آن میتواند ضربات ماهیت لیبرالیسم را به مخاطره اندازد و با ایجاد یک اتحاد منسجم میان امت اسلام، سایر ادیان و مذاهب آزادی خواه جهان نیز به آنها ملحق شده و به سمت نابودی کامل لیبرالیسم آمریکایی پیش روند.
امیر عظیمی