خبرهای داغ:
دلنوشته/ صادق چگینی:

تنهاتر از خدا

چه بر سر جامعه آمد که علی (ع) ، عصاره وجود پیامر تنها ماند؟
کد خبر: ۹۰۵۳۳۰۱
|
۱۲ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۶

خبرگزاری بسیج قزوین: حج حال و هوایی دارد و مردم در کنار عصاره عالم امکان محمد رسول الله ص به عبادت مشغول بودند. جمعیت انبوهی برای دیدن رسول الله در سفر حج جمع شده بودند و پیامبر علی را صدا می زند.
به نزد او می آید و حکایت پرواز به ملکوت را برایش بازگو می کند و می فرمایند این آخرین سفر حج من می باشد.
مردم برای شنیدن خطبه غدیر فراخوانده می شوند و اعلام می کنند که هرکس من مولای اویم زین پس علی مولای اوست.
همه شنیدند،انصار و مهاجر و آیه نازل شد که امروز دینتان کامل شد.
اما علی در غم بزرگی فرو رفته است. واقعا رسول الله او را تنها می گذارد؟
آیا حوادث طوری دیگر رقم می خورد و بر اهل بیت سختی می گذرد!
چه شده است؟شیر خدا مغموم است،
این چه داستان و سرنوشتی است که اگر مردم تو را پذیرفتند آنها را به راه راست هدایت کن و اگر نپذیرفتند خون خود و اهل بیت را حفظ کن تا شیعیانت در امان باشند.
چه سودایی در سر دارند که پیامبر وعده سختی و مشقت براین در دانه های هستی داده است؟
روزها گذشت و پیامبر به ملکوت رفت و علی ماند با پاک ترین زن دنیا!!
فاطمه س! همان روز درب خانه انصار و مهاجر را زد و فریاد زد که حکومت و امامت حق علی بر شماست زیرا پیامبر به وی ابلاغ و همه شنیدید!
مرگ بر شما چه نافرمانی می کنید!
علی را دست و پا بستند و عمامه از سرش افتاد و کشان کشان به نزد ابوبکر بردند،زبیر برای حمایت از علی برخواست اما به زمین خورد و شمشیر از دستش فتاد او را نیز کتک زدند.
فاطمه برای حمایت از ولایت اولین زن در تاریخ اسلام است که در مسجد سخنرانی کرد که در پس پرده و با حجاب فریاد زد که علی را بر شما حقی است او را تنها نگذارید.
جهاد بر زنان واجب نیست اما خانه علی را با اهلش آتش زدند که درب سوخت و با لگد به درب منزل میخ داغ بر پهلویش رفت و فریاد زد که پدر نیستی ببینی امت تو بعد از شهادتت چه کردند!
او برای دفاع از ولایت و امامت جهاد کرد .
حسن و حسین طفلی نوپا بودند که فقط گریه کردند و مادر را در بغل گرفتند که مادر نترس پدرم می آید او شیر خداست همه را تادیب می کند مگر ذوالفقارش در خانه نیست؟
اه از این داستان حماقت و دنیا طلبی!
سیلی بر صورت فرزندان رسول الله، چه شده است که علی سیلی می خورد و نظاره می کند و طناب به گردنش انداختند. مگر علی به شغال های دنیا طلب باج می دهد!
اما حسن نظاره می کرد و ظلم به علی را با فریاد؛یا ابی و یا رسول الله با گریه آمیخته بود. اما علی تنها بود،حتی تنهاتر از خدا!
علی تنها بود چون هنوز عباس را نداشت تا با هیبت جنگاوری و وفاداریش علی را پیروز میدان گرداند.
علی تنها بود و فاطمه هم به دیدار پدر رفته بود. آن روزها خدا برای تنهایی علی گریست!
خدا اشک های حسین و زینب را نظاره می کرد و بی شک او هم گریست! برای تنهایی علی نوح و موسی و آدم تا خاتم گریست!
اما چقدر دردناک بود که جماعت یهود وقتی طناب بردست و گردن علی دیدند با شادی تقاص خیبر می ستاندند.
ماه، ستاره ،چاه و نخل همگی منتظر بودند که آن مرد بیاید و آنها را در ظلمات شب یاری دهد! اما هیچ کس نیامد و خبر دادند که آن مرد تنهاست! حتی تنهاتر از خدا!!
او را پس از غدیر در سقیفه سربریدند!
کودکان کاسه های شیر به دست نزد او آمدند تا دستان زمخت و پینه بسته اش آنها را نوازش کند! صورتش پر از زخم های جهاد و جنگ و یادگاران غزوات با رسول الله بود.
آن شب دستان علی را بستند و پیامبر هم در ملکوت فریاد زد که ننگ بر شما باد که تیغ ذوالفقار شما را در برابر کفار ایمن ساخت و نمک نشناسی می کنید؟
نخلی که میثم تمار کاشته بود و وعده علی را با آن می دیدند،سالها میثم خرما فروش را سرزنش کرد که چگونه بی علی زنده ای باش تا شاخ و برگم تناور شود و تورا بر خویش بیاویزم و از دامن من به علی بپیوندی!!
چه زجری کشید میثم تمار!!
امروز هم می خواهند دستان علی را ببندند تا سرها را بر نیزه برند اما چنین نخواهد شد.

در این دیارغم زده میثم و اشتر هست
با صد هزار مالک دلداده خدا هست
برخیز که آمد از ظفر نام و نشانی
دیگر ربذه و شعب برای همگان هست
اینجا علی با لشکر خیبرشکن ها
تا جان درین بادیه باشد وطن هست
1002/ت30/ب

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار