یاسین هدایتی فر کارآفرین و ایده پرداز و مطرح کننده تفکر جدید درآمدزایی بدون سرمایه اولیه تا کنون کسب و کارهای موفق بسیاری را ایجاد کرده است و توانسته باعث درآمدزایی برای افراد بسیاری شود.
کد خبر: ۹۰۵۵۰۵۷
|
۱۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۲
 

 

 

به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از خبرگزاری علم و فناوری از سیستان و بلوچستان، یاسین هدایتی فر کارشناس ارشد مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر، نویسنده ای جوان، کارآفرین و ایده پرداز و مطرح کننده تفکری جدید درآمدزایی بدون سرمایه اولیه که اشاعه آن از بهترین و سریعترین راه های درمان جامعه مبتلی به رکود و بیکاری فعلی ایران به شمار می رود.  وی تا کنون کسب و کارهای موفق بسیاری را ایجاد کرده است و به گفته وی حداقل، سالی یک میلیارد تومان درآمد کسب می نماید.

هدایتی فر زندگی نامه خود را اینگونه بیان می کند: تا جایی که به یاد دارم، همیشه از پول درآوردن و کسب درآمد لذت بسیاری می­ بردم و اگر واقعیت را بخواهید این لذت بردن ارتباط زیادی به پول نداشت، بلکه همیشه این انجام فعالیت های ارزشمند که محصولی به نام پول داشت، برایم لذت بخش بود. آغاز فعالیت ها و کارآفرینی های جدی من از 18 سالگی شروع شد.

اولین هدف جدی من در زندگی کاری این شده بود: یافتن پولساز ترین و راحترین کار برای رسیدن به ثروت!!!.

 کاملاً امیدوار بودم که  به راحتی می توانم به این هدفم دست پیدا کنم. در 5 سال دوران تحصیل لیسانس، برعکس تمام دوستانم که هیچ علاقه ای به فعالیت و کسب درآمد نداشتند، از هر فرصتی برای ایجاد روشی از کسب درآمد که به پول ختم شود، استفاده می کردم و حتی در یک برهه زمانی تیم های 10 نفره ای ایجاد کرده بودم که در زمانی کوتاه، برایم بازار را جمع کنند. شاید خنده دار باشد اما خودم را همانند یک چریک بازاری می دیدم و همین حس را به تمام گروهم نیز منتقل می کردم.

 21 ساله بودم که وارد تجارت شدم و با پیش بینی افزایش قیمت دلار، اجناسی را از چین سفارش دادم تا با پخش آن­ها در بازار مزه پول های خوب و راحت را بچشم. البته که مشکلات قانونی برای گروهم بوجود آمد و آن تجربه درس های اخلاقی زیادی برایم داشت!!

در آن زمان بود که تقریباً به هر میزان پول که اراده می کردم، می توانستم برسم و هدفی جدید به اهداف گذشته ام اضافه شده بود:

هدف جدید این شده بود: شکستن رکوردهای درآمدی قبل و کشف دنیای های اقتصادی جدید.

دیگر رکوردهای درآمدیم برای اطرافیانم نامعقول شده بودند. من کاملاً خودم را فرد ثروتمندی می دیدم و فکر می کردم بازی تمام شده است.!!. اما خوشبختانه یا متاسفانه کاملاً اشتباه می کردم و امروز می دانم که آن روزها تازه اول بازی بود!!!

فوق لیسانس تهران قبول شدم و برای تحصیل به تهران رفتم اما نکته عجیب برای خودم و تمام اطرافیانم این بود که از آن همه فعالیت های پررنگ، هیچ پولی برایم نمانده بود جز تعداد بسیار کمی از همان اجناسی که وارد کرده بودم، این فاجعه تقریباً مصادف با زمانی بود که یکی از قدیمی ترین دوست هایم که هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم، توانسته بود بدون کار کردن خانه ای 60 متری بخرد. از این اتفاق ها بسیار متعجب شده بودم و در ذهنم سوال های بسیاری نقش بسته بود که باید جوابشان را می دادم.

اجناسی که برایم مانده بود را در بازار تهران، به مبلغ 400 هزار تومان فروختم و بزرگترین نکته ای که فعالیت های حرفه ایم به من آموخته بود را فراگرفتم. واقعیت این است که کار کردن همه چیز نیست و شاید در مسیر رسیدن به ثروت، آن قدرها هم نقش مهمی را بازی نکند!!!

چند هفته ای در این افکار عمیقی غرق شده بودم تا این که بالاخره هدف بعدی زندگیم تعیین شد. پاسخ به سوال های بزرگی که برایم بوجود آمده بود، هدف بعدی زندگیم بود که باید به آن ها می رسیدم.

هدف چهارم:

آن پول ها چه شد؟؟؟؟ من برای ماندن در آن دوران طلایی چه کارهایی باید می کردم؟ آیا من همیشه باید کار کنم؟؟؟

کسب درآمد را برای چندین سال رها کردم و به دنبال پاسخ این سوال ها افتادم که اگر دوباره پول های زیادی بدست آوردم، باید با آن ها چه کاری انجام دهم؟؟ من متوجه شده بودم که اگر ما ندانیم که با پول هایی که بدست می­ آورید چگونه رفتار کنبم، فرقی با درنیاوردن پول نمی کند!!! همچنین متوجه شدم که شاید من کسب درآمد را خوب بلد باشم اما داستان رسیدن به استقلال مالی بسیار متفاوت تر از کسب درآمد تنها است!!!

چون نمی توانستم تا قبل از یافتن پاسخ سوالاتم به کسب درآمد بپردازم، 3 یا 4 سال بعد از آن، از روزهای سخت زندگی من به لحاظ مالی بود. در این سال ها شروع به خواندن و چندباره خواندن، ده ها کتاب در زمینه های مالی و سرمایه گذاری کردم، در چندین کلاس حرفه ای مختلف شرکت کردم، با اساتید، تجار و مدیران بسیاری ارتباط گرفتم و عجیب تر از همه به مدت 3 سال از تمامی نمایشگاه های مختلف سطح تهران بازدید و با تک تک غرفه داران و صاحبان اصلی کسب و کارهای مختلف صحبت کردم. در طول این مسیر، وارد فعالیت های سرمایه گذاری در حوزه های کارآفرینی، ملک، بورس، طلا، بازارهای جهانی نیز شدم تا در کمال ناباوری با شکست های مختلف، درس هایی که باید می گرفتم را کامل کنم. گفتنش سخت است اما شدت آن فعالیت ها به حدی بود که گاه برای خرج های معمول زندگی خودم نیز کم می ­آوردم!! و مجبور به اهدای پلاسمای خون و پشتیبانی دستگاه های کارت خوان شدم تا این مسیر را ادامه دهم.

اما از رشته تحصیلی خودم هنوز چیزی نگفته ام. من برعکس تمامی افرادی که فکر می کنند احتمالاً رشته هایی مانندMBA ، حقوق، روانشناسی یا اقتصاد خوانده باشم، تحصیلات دانشگاهیم در زمینه مهندسی شیمی بود!!. و برعکس تمامی افراد کارآفرین موفق که نیمه های دانشگاه، درس خواندن را رها می کنند تا مقطع فوق لیسانس این رشته را ادامه دادم. هنوز هم به طور دقیق نمی دانم حکمت رشته دانشگاهی اشتباهی که در زندگی انتخاب کردم چه بود اما می تواند یک پیام واضح داشته باشد.

در بازی زندگی تنها به علایق خودت نگاه کن، همان ها را به جرأت ادامه بده و مطمئن باش اگر این گونه رفتار کنی پیروز واقعی توی هستی!!!

انتخاب رشته دانشگاه ام بزرگترین خیانت به خودم بود.

من رشته دانشگاهی خودم را در سن 18 سالگی با این ذهنیت شروع کردم که یک رشته خوب است و همه اطرافیان تایید می کنند اما امروز می دانم که آن انتخاب بزرگترین خانت به خودم بود. در حال حاضر بسیار علاقه مند هستم رشته حقوق و یا مدیریت را ادامه دهم!!

پس از فراز و فرودهای بسیار (همچون رها نمودن دانشگاه، کار کردن همزمان با دانشگاه، خرید و فروش خانه بدون سرمایه در آن دوران و ...) در سال 94 باارائه پروژه ای به نام ((استخراج عنصر گادولونیوم به روش استخراج با حلال توسط سیانکس 301)) با نمره 20 تمام دانشگاه را به اتمام رساندم و آن پروژه جزو خاطره انگیز ترین پروژه های دانشگاه نام گرفت. چون هم اکتشافات جالبی در آن به انجام رسیده بود و هم این که هیچ شخصی فکر نمی کرد که من بتوانم اولین فردی باشم که در گروه خودمان دفاع کرده و آن هم نمره ای بگیرم که همه آرزوی آن را داشتند!!. چون من دانشجوی بسیار نامرتب و بی خیالی بودم.

به یاد دارم  هنگامی که دانشگاه (مقطع فوق لیسانس) را به اتمام رساندم، هنگامه ی توافقات ژنو بود و من که فعالیت حرفه ای در بورس داشتم در حال ضرر کردن!!!، برای همه عجیب بود که چرا من در آن روز ناراحت بودم اما همه این روزها و احساسات برای تجربه یک زندگی چند بعدی لازم بود.

پس از دانشگاه دوره ی جدیدی از زندگیم آغاز شد. خدمت سربازی رفتم اما دوباره متفاوت با همه دوستان خودم. چون با ارائه چند پروژه علمی توانستم در کمتر از 5  ماه به دوران سربازی خودم نیز پایان بدهم.

هدف های انتهایی من را به یاد دارید؟ پاسخ سوالات پایین اهداف پایانی من بودند.

زمانی که پول های زیادی بدست می آورید، چه کاری باید انجام دهید؟؟ چه شد؟؟؟؟ من برای ماندن در دوران طلایی زندگی چه کارهایی باید انجام دهید. آیا باید همیشه در زندگی کار کنیم؟

من پس از 4 سال تلاش شبانه روزی به این هدفم نیز دست پیدا کردم و تقریباً متوجه شده بودم که اگر دوباره فعالیت های حرفه ای شروع کنم و پول های فراوانی بدست آورم، پس از آن باید چه کاری انجام دهم. امروز به خوبی می دانم مطالعات آن چند سال چقدر توانست زندگی چند صد نفر را از نابودی کامل نجات دهد!!!

هدف بعدی

اما هنوز یک موضوع بود که من را بسیار آزار می داد و نمی گذاشت تا مسیر موفقیت را بخواهم یک نفره جلو بروم. من5 سال از زندگی خودم را در اردوهای جهادی و کمک به همنوعان خودم گذاشته بودم و آن اردوها تاثیری شدید از انسان دوستی در من ایجاد کرده بود. جالب است بدانید در دو  اردو  نقش رهبر گروه را نیز به عهده گرفته بودم که جزو کارهای بسیار سخت و مسئولیت پذیر به شما می رفت.

سال ها حضور فعال در آن اردوها، این گونه من را آموزش داده بود که موفقیت یک اصل جمعی است و نه یک اصل فردی. سال های متمادی شرکت در آن اردوها این ذهنیت بسیار بسیار قدرتمند را در من ایجاد کرده بود که:

اگر می خواهد موفقیت تنها برای من اتفاق بیفتد، من آن را نمی خواهم. آن زمانی که  من همه را موفق کردم، موفقیت برای خودم نیز لذت بخش حواهد بود.

بنابراین هدف جدیدی تعیین شده بود که می بایست قبل از رسیدن به هر هدف جدیدی آن را محقق می کردم. هدف جدید این بود: انجام یک کار بزرگ که زندگی هزاران نفر را بتواند تغییر دهد.

مدت ها به چگونگی تحقق این هدف فکر کردم و نتیجه ای که گرفتم این بود: من می توانم یک کانال تلگرامی بزنم تا تفکرات خودم را به دیگران انتقال دهم و همچنین باید یک کتاب بنویسم که در آن انواع روش های کسب درآمد بدون سرمایه را به دیگران بیاموزم. اگر به شکل صحیح این کارها را انجام دهم می توانم آن احساس معمولی بودن را از خودم دور کنم و مطمئن باشم که توانسته ام به جامعه خودم کمک کنم و مفید باشم.

 خبر خوب این بود که این تفکر در نهایت به خلق کتاب های درآمدهای رویایی بدون سرمایه و پول بدون پول انجامید. من باید قبل از حرکت قدرتمند و دوباره خودم به سمت موفقیت، دیگران را نیز همراه خودم می بردم. بنابراین تصمیم گرفتم تجربیات و علم خودم را از روش های کسب درآمد، در قالب یک کتاب ارائه داده تا به تمام افراد بی کار جامعه کمک کرده باشم. با این نیت شروع به نوشتن کتاب و ایجاد کانالی کردم که زندگی هزاران نفر را بتواند تغییر دهد و من هم از عذاب وجدان انجام ندادن یک کار بزرگ رهایی پیدا کنم!!!.

شروع به نوشتن کردم . نوشتن کتابی که جای خالی آن شدیداً احساس می شد. کتابی که قرار بود 100 روش کسب درآمد بدون سرمایه را به خوانندگان خود آموزش دهد. اگر من توانسته بودم بدون داشتن هیچ گونه سرمایه ای، پول های زیادی بدست آورم، بنابراین دیگران هم اگر نگرش و اطلاعات من را داشته باشند، خواهند توانست.

پس از ماه ها تلاش شبانه روزی بالاخره کتابم نوشته شد. نام آن کتاب درآمدهای رویایی بدون سرمایه نام گرفت و موضوعیت آن توضیح دقیق صد کار بود که می توانستید با انجام آن به درآمدهای رویایی بدون سرمایه و در زمان کمی برسید. کتابی که تا قبل از آن به دست هیچ فردی نوشته نشده بود و پس از آن صدها نفر تماس می گرفتند تا آن را کپی کنند!!!. آن کتاب دست به دست می چرخید و افراد بسیار مختلفی شروع به تماس گرفتن با من می کردند. اساتید معروف و سخنرانی های پی در پی نیز پس از انتشار کتاب محقق شد!!!

همزمان باچاپ این کتاب، کانال تلگرامی من نیز به شدت رشد می کرد و نتایج بسیار حیرت انگیزی می گفت. افراد جامعه آن را می خوانند و همه شروع به انجام کارهایی می کردند که قبل از آن فکر هم نمی توانستند بکنند. نظرات و نتایج بسیار زیادی را دریافت می کردم و من را مطمئن می کردند که گذراندن آن سختی ها برای رسیدن به این سطح از موفقیت لازم بود. اما هنوز کار به پایان نرسیده و ماموریت من در زندگی ادامه داشت.

اکنون سازمان هایی با من تماس می گرفتند تا برایشان سخنرانی کنم، اخبار تلویزیون و رادیو تماس می گرفتند تا از موفقیت های من خبر تهیه کند و شخصیت های معروفی من را دعوت به ناهارهای کاری می کردند.

 

پس از آن خانواده من در یک دو راهی قرار گرفته بودند که آیا من همان راه کارآفرینی را ادامه بدهم و یا از طریق همان رشته که در دانشگاه درس آن را خوانده بودم (مهندسی شیمی)  سرکار بروم. من راه خودم را می دانستم اما امنیت روانی که افراد نزدیک به شما می توانند برایتان ایجاد کنند غیر قابل انکار است. خانواده در آن بازه زمانی تصمیم گرفته بودند که من راه کارمندی را انتخاب کنم، چون این تنها راهی بود که می شناختند اما من تصمیم خودم را سال ها قبل تر گرفته بودم. من ذاتاً یک کارآفرین بودم که آزادی حرف اول را در زندگی من می زد.

 

دوباره تلاش خود را شروع کردم با نشان دادن قدرت های خودم، راه جدیدی را نیز به آن ها آموزش دهم. راه کارآفرینی و مسئولیت پذیری 

 

پس از آن بود که در یک تصمیم متفاوت رشته مهندسی شیمی را (که تا مقطع فوق لیسانس نیز آن را ادامه داده بودم) رها کردم و به دنبال آینده خودم آمدم. اگر واقعیت را بخواهید آن تصمیم کمی سختی بود اما من برای رسیدن به آرمان های خودم باید آن را می گرفتم. پس از آن من بیزینس های خودم را ایجاد نمودم و با قدرت و به طرز عجیبی موفقیت های مالی پیاپی را مانند گذشته تجربه نمودم. کارافرینی های جالب، پرسود و بسیار مفید.

بالاخره پس از سال ها، فراز و فرود و سختی های بسیار من به تک تک اهداف گذشته خودم رسیده بودم و هدف جدیدم نیز کاملاً مشخص شده بود. هدف جدید این بود:

رسیدن به رویای خودم که همان استقلال مالی است. همان جایی که شما تا پایان عمرتان از رزق و روزی بی نیاز می شوید!!!

 

من پس از سال ها فهمیده بودم که همراه کسب درآمد باید چه اطلاعات دیگری داشته باشم تا بتوانم با کمترین فعالیت به استقلال مالی برسم. تلاش دوباره من برای هدف جدید آغاز شد تا این بار  با کمترین تلاشی برای کسب درآمد، در کمتر از دو سال بتوانم به سرعت از صفر  به استقلال مالی برسم. استقلال مالی همان جایی است که دیگر نیازی نیست فعالیت خاصی انجام دهید و می توانید بدون هیچ دغدغه مالی، سال ها زندگی کنید. رویای من پس از سال ها محقق شد.

 

من درست متوجه شده بودم. من متوجه شده بودم کار کردن تنها شما را هیچ وقت ثروتمند نمی کند و برای رسیدن به ثروت باید علاوه بر دانستن روش های کسب درآمد، مهارت های دیگری نیز داشته باشید. هوشمندی که به شما می­ گوید چگونه از موقعیت های مالی استفاده نموده و با پول هایی که بدست می آورید چگونه رفتار کنید تا برایتان همیشه قابل استفاده باشند !!!. همان چیزی که به شما می­ آموزد چگونه بدون پول، ملک بخرید، چگونه از یک میلیون تومان به اندازه ده میلیون تومان کار بکشید و چگونه کاری کنید که در کمتر از یک سال، برای تمام زندگی خودتان جوی پول به جای آب باریکه داشته باشید ...

اکنون من برای زندگی خودم هدف جدیدی قرار داده ام و باید مسیر را تا رسیدن به آن ادامه دهم. البته که شاید رسیدن به این هدف زمان بیشتری ببرد.

هدف جدید این است: ساخت یک امپراطوری آموزش مهارت های مالی برای تغییر و تحول زندگی صدها هزار نفر

من معتقدم این موضوع بسیار حیاتی برای جامعه ایران است. چون آموزش های مالی از مهمترین آموزش هایی است که جامعه ایران باید شروع به فراگیری جدی آن بکند. این موضوع توانسته از یک موضوع با اهمیت سطح دوم به یک نیاز اولیه تبدیل بشود. .من مسیر جدید را آغاز کرده ام و امیدوارم بتوانم با سخت کوشی و باهوشی به این هدف خودم نیز همانند اهداف گذشته دست پیدا کنم.

هم اکنون من وب سایت meydaneazadi.com  را ایجاد نموده ام و در آن تمام آموزش های مالی که افراد نیاز و ملزم به یادگیری آن هستند را قرار می دهم. این وب سایت را حتما و هر روز یک بار سر بزنید. کتاب جدید خودم با عنوان پول بدون پول را چاپ کرده ام که صدها روش کسب درآمد را از صفر تا صد بیان نموده و مطمئنم این کتاب می تواند زندگی هر خواننده ای را متحول کند. شما یاد میگیرید به آسانی پول درآورید و نگران هیچ موضوع مالی نباشید. آموزش صدها روش کسب درآمد بالا بدون سرمایه اولیه.

در انتها یاسین هدایتی فر دو کتاب خود را به نام های درآمدهای رویایی بدون سرمایه و کتاب پول بدون پول را به تمام خوانندگان این خبر توصیه می کند. خوانندگان محترم می توانند کتابهای نام برده شده را از سایت   Meyeaneazadi.com تهیه نمایند.

 

ارسال نظرات