خبرهای داغ:
همسر شهید فاضلی: به عنوان بخشدار نمونه انتخاب شدند این بود که بسیار قاطع بودند و برای کار از دل و جان مایه میگذاشتند و واقعا خود را وقف کار خود کرده بودند.
کد خبر: ۹۰۷۱۳۴۵
|
۰۲ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۸

به گزارش خبرگزاری بسیج از خراسان جنوبی، از هر کدام از 2هزار شهید گلگون کفن استان ما در کسوت دانشجو، دانش آموز، طلبه، معلم، نیروی مسلح و غیره زندگی نامه و وصیت نامه هایی به جای مانده که به ما درس ساده زیستی، عشق به اسلام و انقلاب، اخلاق و ولایتمداری می دهد.

چه خوب است هر از چند گاهی نگاهی به پشت سر بیندازیم و یادی کنیم از کسانی که برای سربلندی اسلام و حفظ ارزش های انقلاب اسلامی و حفظ جان ، مال و ناموس مردمان این سرزمین اسلامی چه خطرها کردند و به لقاء الله پیوستند.

معرفی شهدا امری مهم، لازم و ضروری است. بنا داریم با معرفی تعدادی از شهدای استان، مروری بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی آنها داشته باشیم.

 شهید محمد حسین فاضلی در تاریخ 5/1/1339 درسربیشه واقع در خراسان جنوبی متولد شد. قبل از اعزام به جبهه در آموزش وپرورش به عنوان معلم مشغول به خدمت بود. این شهید بزرگوار در تاریخ 4/3/71 در تل سیاه به اسارت اشرار درآمد و پس از مدتی شکنجه در 2/4/71 به شهادت رسید .


احترام به والدین:

برادرشهید: بردرم بسیار با اخلاق بود وهیچ تندی با پدر و مادرم نداشت وهمیشه تا وقتی که بود کمک حال آنها بود و لحظه ای غافل نمی شد از نصیحت ها و توصیه هایی که از او در خاطرم است اینکه به من میگفت احترام پدر ومادر را نگه دار، غمخوار آنها باش و نگذار کار کنند تا جایی که میتوانی کارها را انجام بده مثل کارهای کشاورزی و اینجور کارها چون پدر ومادر ما به گردن ما حق زیادی دارند.

 

عشق به ائمه اطهار:

 پسر شهید: پدرم نسبت به ائمه اطهار ارادت خاصی داشت یادم می آید که پدرم امام رضا علیه السلام را خیلی دوست داشت و با حضور در حرم ایشان آرام میگرفت. پدرم هر ساله ما را به مشهد می برد و ما مشغول به زیارت می شدیم. پدرم به بی بی فاطمه (س) ارادت خاصی داشت . طبق تعریف کردن شخص همراه پدرم وقتی که آنها به مکه رفته بودند پدرم در حال سینه زنی داشت گریه میکرد و دستش به پره پنکه خورد و چاک خورده بود و خونی شده بود اما خودش متوجه نمیشد وهمچنان داشت گریه میکرد وسینه میزد.

 

بخشدار نمونه:

 همسر شهید: ایشان در نصرت آباد بخشدار شده بود و چون آن بخش به عنوان بخش ویژه شناخته شده بود و مسائل ویژه ای در آن منطقه وجود داشت ، با جدیت فعالیتی چشمگیر داشتند و به همین خاطر به عنوان بخشدار نمونه هم انتخاب شدند. به نظر من دلیل اینکه به عنوان بخشدار نمونه انتخاب شدند این بود که بسیار قاطع بودند و برای کار از دل و جان مایه میگذاشتند و واقعا خود را وقف کار خود کرده بودند.

 

کار مربوط به بیرون خانه:

خیلی کم پیش می آمد که ایشان کار بیرون را به خانه بیاورند و اگر من می گفتم که چه خبر از کار او میگفت بهتر است درگیر کارها نشویم واگر من به خاطر دو بچه که داشتیم و مرا اذیت می کردند  گله ای داشتم و اعتراض میکردم ایشان میگفتند که چرا خودت را عصبانی میکنی باید با بچه حرف زد اینطوری عصبانی شدن با بچه ها فایده ندارد.

 اما بعضی وقت ها واقعا کار در بخشداری ایشان را آزار میداد با این که چیزی نمی گفتند اما از چهره شان میشد فهمید که چه اتفاقی افتاده و این مربوط به گروهی بود که مخالف قاطعیت ایشان بودند و نامه هایی برای تهدید ایشان میفرستادند اما به روی خودشان نمی آوردند .

بعضی شب ها که نصف شب از خواب بیدار میشدم میدیدم که به خاطر استرس و فشار کاری خوابشان نبرده و پشت پنجره ایستاده اند و به بیرون نگاه میکنند. وقتی کیفشان را نگاه کردم نامه ای را دیدم که نوشته بود اگر پیله کنی این بلا رو سر خانواده ات می آورم وفلان.  اما ایشان تسلیم نمیشد و باز هم به کارش ادامه میداد. البته من هم وقتی حال ایشان رو بد میدیدم سعی میکردم با حرف زدن به ایشان ارامش بدهم.

 

نصیحت پدرانه:

ازشما فرزندانم میخواهم  درتکالیف دینی خود کوتاهی نکنید و آنها را به موقع انجام دهید. همچنین از شما میخواهم درستان را تاجایی که میتوانید ادامه دهید و بخوانید و تلاش کنید تا فرد مفید و قابل احترامی در جامعه باشید. مراقب مادرتان باشید و هوای او را داشته باشید و او را اذیت نکنید و سعی کنید که همیشه به یاد خدا باشید زیرا تنها چیزی که بدرد آدمی میخورد این است که به یاد خدا باشد.

 

روحش شاد و راهش پر رهرو

ارسال نظرات
پر بیننده ها