معنای واقعی کلمه «شهر شهیدپرور» در عمل چیست؟/ «ماجرای نیمروز» مردم شهری که کار یک ملت را انجام دادند
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، مردم هر نقطه و شهر دنیا را شاید به عنوانی بشناسند و به همان عنوان در دنیا و یا کشورشان معروف باشند، در ایران نیز یکی از القابی که برای بسیاری از شهرهای ایران باعث افتخار است و هر شهری آرزوی داشتن این لغت را برای خود در سر دارد کلمه «شهیدپرور» است.
حتماً دقت کردهاید که شهرهای زیادی از ایران را به عنوان شهر شهیدپرور... به زبان میآورند اما به راستی اگر قرار باشد فقط یک شهر از ایران این نام را به دنبال خود یدک بکشد و به این عنوان جان بدهد چه شهری و استانی به جز اصفهان که بیشترین شهید را به ایران اسلامی تقدیم کرده برازنده این لقب است.
اصفهانی که فقط در یک نمونهاش در روز 25 آبان سال 61 این عنوان را به معنای واقعی کلمه در عمل نشان داد، روزی که اصفهان، شهر شهیدان خدا، شهر مادرانی که فرزندان خود را با شیر ایثار و شهادت بزرگ میکنند در یک نیمروز 370 شهید دفاع مقدس را که از عملیات محرم بودند، تشییع کرد و به گفته مقام معظم رهبری خم به ابرو نیاورد.
امسال و به مناسبت فرا رسیدن این روز بزرگ و تاریخساز اصفهان با برادر یکی از شهدای این روز به گفتوگو نشستیم و از حال و هوای آن روز و مختصری از برادر شهیدش پرسیدیم.
* مهدی شاهین که بود
محمدحسین شاهین در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار کرد: مهدی شاهین در سال 1341 به دنیا آمد، وی با شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی به جبهههای غرب رفت و در کردستان در همه عملیاتها حضور داشت سپس در جبهههای جنوب شرکت کرد، مهدی در طول جنگ در جبههها حضور داشت و در این مدت دو مرتبه مجروح شد.
وی افزود: در سال 61 با شروع عملیات محرم در محور «عین خوش» و در سن 20 سالگی شهید شد، آنچه که از زندگی مهدی بیشتر به چشم میآمد این است وی به راحتی موضوعی را نمیپذیرفت و همه جوانب کار را با مطالعه و آگاهی بررسی میکرد و بعد وارد کاری و یا درگیر موضوعی میشد.
برادر شهید مهدی شاهین گفت: این خصوصیت مهدی را در یکی از فرازهای وصیتنامهاش نیز به خوبی میتوان مشاهده کرد، در این فراز آمده است «زمانی که شما وصیتنامه من را میخوانید من به آرزوی خودم رسیدهام اما همه بدانند و آگاه باشند که من با آگاهی کامل این راه را انتخاب کردم و سعادت و پیروزی را در راه شهدا یافتم و تا آخرین قطره خونم دست از هدفی که دارم بر نمیدارم».
* ماجرای عکس شهادت
وی با بیان خاطرهای از مهدی شاهین عنوان کرد: هیچ عکس مناسبی از مهدی نداشتیم، یکی از زمانهایی که از جبهه به خانه آمده بود هم زمان تیری به کتفش خورده بود و شرایط مساعدی برای موتور راندن نداشت، از من خواست تا با موتور او را به جایی برسانم، به آن محل که رسیدیم دیدم از عکاسی یک عکس با خود آورد و از من پرسید «عکسم قشنگه؟» گفتم این عکس برای چیست گفت «این عکس را گرفتم تا از آن برای قرار دادن در جلوی تابوتم استفاده کنید»؛ به نظرم به دل مهدی افتاده بود که قرار است شهید شود و روزهای آخری است که به اصفهان میآید.
شاهین خاطرنشان کرد: مهدی در زمان شهادتش جزو 370 شهید اصفهان بود که در 25 آبان تشییع شدند، وقتی شهدا را به اصفهان آوردند و ما بر سر آنها رفتیم صحنه ناراحت کنندهای که مشاهده میشد این بود که لباس شهدا به خاطر مدت زمانی که در آب مانده بودند به بدن شهدا چسبیده بود و قابل جدا شدن نبود، حتی غسل این شهدا نیز به شیوه خاصی انجام شد.
وی ابراز داشت: در محل ما هم زمان با مهدی دو شهید دیگر را نیز آورده بودند، هر سه شهید را شب به مسجد ملک بردند و بر سرشان مراسم دعا و توسل برگزار شد، باور کردنی نبود که تا صبح نه تنها مردم محل که حتی بچههای کوچک محل هم از بالا سر این شهدا نمیرفتند و تا صبحی که قرار بود تشییع شوند دعا میخواندند و گریه میکردند.
این برادر شهید تصریح کرد: 25 آبان روز خاصی در تاریخ ما بود چرا که تشییع این شهدا بسیار گسترده انجام شد که رهبری نیز پیام دادند «کجای دنیا مثل اصفهان پیدا میکنید که در یک روز 370 شهید را تشییع کردند و خم به ابرو نیاوردند»، وقتی تشییع جنازهها انجام میشد اصفهان هم حال و هوای دیگری پیدا کرده بود، حال و هوای شهدا در شهر پیچیده بود و شهر بوی شهدا را میداد.
* افتخار ما هستند
وی اذعان کرد: مردم به این شهدای محل خیلی علاقه داشتند و برایشان احترام خاصی قائل بودند؛ این شهدا افتخار بزرگی برای ما و محله بودند، مردم هنوز هم به واسطه این شهدا به خانوادههایشان احترام میگذارند.
شاهین تأکید کرد: مادر مهدی به این دلیل که جزو افراد جهادی دانشگاه اصفهان بود با اقتدار شهادت مهدی را پذیرفت و بیتابی نکرد، هر چند که گذشت زمان و دوری از مهدی برای این مادر سخت میشد اما حتی در برخی موارد کسانی که برای دلداری دادن به مادرم میآمدند برعکس مادر من به آنها دلداری میداد و میگفت «مهدی امانتی بود که باید ادا میکردم، سختیهای دوری از مهدی وجود دارد اما من پذیرفتم که سرنوشت فرزندم شهادت در راه خداست»؛ پدرم نیز جزو کارکنان بنیاد مستضعفان بود که بعد به بنیاد شهید پیوست و با توجه به اینکه با خانواده شهدا مأنوس بود موضوع را خیلی سخت نمیگرفت.
وی تشریح کرد: اصفهان هنوز رنگ و آب شهدا را به خصوص با وجود شهدای مدافع حرم به خود دارد، اصفهان هنوز بوی شهادت میدهد، به طور مثال در محله ما هنوز هم که هنوز است ماهی یک بار جلسه با یاد شهدا در منزل شهید برگزار میشود و مردم و اهالی محل حال و هوای ایثار و شهادت به خود میگیرند.
برادر شهید مهدی شاهین در پایان بیان داشت: همین که بتوانیم حرمت شهدا و خانوادههایشان را حفظ کنیم خود ثمره بزرگی از خون شهداست و دنباله رو شهدا بودن است.
* شرح عملیات محرم
به گزارش فارس، ماجرای عملیات محرم از آنجا آغاز شد که در پی تبلیغات گسترده عراق مبنی بر ناتوانی ایران از ادامه عملیات، رزمندگان هر روز در حال طراحی نقشههای عملیاتی با هدف آزادسازی خاک ایران از چنگال رژیم بعث بودند، از طرفی دشمن نیز برخلاف ادعاهایش هنوز برخی از قسمتهای سرزمین ما را در اشغال داشت و یا امنیت شهرها و جادههای ما را تهدید میکرد.
ماهوارههای غرب با پرواز در آسمان منطقه عملیاتی، این هشدار را به صدامیان میدهند که حملهای در شرف وقوع است، ولی به خاطر استتار نظامی نیروهای رزمنده نمیتوانند منطقه درگیری را شناسایی کنند، دشمن به خاطر تجربه از عملیاتهای قبل و حساس بودن نسبت به ماه محرم در آماده باش کامل به سر میبرد.
در نهایت عملیات محرم با اهداف خارج کردن شهرهای «موسیان»، «دهلران» و جاده «دهلران عین خوش» از زیر دید و تیر دشمن، آزاد سازی ارتفاعات جنوب «دهلران» از دست دشمن، آزاد سازی «جبال حمرین» و منابع نفتی موسیان و بیش از هفتاد حلقه چاه نفتی، تأمین امنیت شهرهای موسیان، دهلران، پادگان عین خوش و دهکدههای اطراف آن و از کار انداختن ماشین جنگی عراق طرح ریزی میشود.
* مرحله نخست
مرحله نخست این عملیات در ساعت 22: 08 روز 10 آبان 1361 آغاز شد و نیروهای ایرانی توانستند در کمتر از نیم ساعت شماری از نیروهای عراقی را به اسارت در آورده و در محور دیگر نیز نیروهای دشمن به استعداد یک تیپ را به محاصره در آورده و بیشتر آنها را اسیر کنند، در طی مرحله اول این عملیات 550 کیلومتر مربع از خاک ایران از جمله ارتفاعات مهم منطقه، پل چم سری، حوزه نفتی بیات، نهر عنبر، شهر میمه و موسیان آزاد و جاده عین خوش به دهلران، از زیر دید و تیررس نیروهای عراقی خارج شد و شهرک طیب عراق نیز تحت اشراف قوای ایرانی قرار گرفت.
در مرحله نخست لشکر امام حسین(ع) که قصد داشت خود را از سه محور «چم سری»، «چم هندی» و «ربوط» به جاده آسفالت برساند و شهرک «زبیدات» را محاصره کند، از محور چم هندی حرکت کرد، اما دویرج آرام، طغیان کرده بود.
گردانهای لشکر امام حسین (ع) یکی پس از دیگری خود را به «دویرج» رساندند و همه آماده حرکت بودند، اما تلاطم رودخانه عبور از آن را سخت کرده بود؛ هیچکس باور نمیکرد «دویرج» طغیان کرده باشد، همه جا تاریک بود و بالا آمدن آب کمتر احساس میشد، مگر وقتی به آب میزدند، اینجا فرمانده گردانها باید تصمیم بگیرند یکی دو گردان از آب عبور کردند، بعضی گردانها تا وسط آب رفتند و عدهای از آنها بازگشتند.
در محور عملیاتی «چم هندی» و «ربوط» ادامه عملیات میسر نبود و گردانهای خطشکن با تلفاتی که در رودخانه «دویرج» داده بودند، به عقب بازگشتند، ولی در محور «چم سری» سه گردان از لشکر امام حسین (ع) توانست از رودخانه عبور کند و با شکستن خطوط اولیه دشمن، سر پلی را در آن سوی رودخانه ایجاد کند که در ادامه عملیات در شبهای بعد، گردانهای دیگر وارد عمل شدند و در چندین مرحله عملیات، نهایتاً به شهر «زبیدات» عراق و ارتفاعات مشرف مرزی رسیدند.
* مرحله دوم
مرحله دوم بعد از نیمه شب 11 آبان سال 61 با رمز «یا زینب (س)» آغاز میشود،. به دلیل موفق نشدن نیروها در سمت چپ محور درگیری و امکان عملیات از طرف دشمن، یگانهای رزمی ایران به سرعت آماده میشوند تا نقطه ضعف را پر کنند.
پس از عبور نیروهای اسلام از موانع ایذایی و میدان مین، ابتدا گردان سیدالشهدا که مهمترین گردان لشکر 25 محسوب میشود خود را به مواضع دشمن میرساند که با شلیک تعداد زیادی گلوله و موشک «آر پی جی» به سوی دشمن، اقدام به عملیات ایذایی میکند و بدین صورت زمینه برای هجوم لشکر امام حسین (ع) و علی بن ابیطالب (ع) آماده میشود.
نیروهای اسلام پس از عبور از موانع متعدد و مینهای منور و بشکههای آتشزا، به مواضع ارتش عراق یورش میبرند، درگیری در مواضع دشمن به نبرد تن به تن میرسد و تعداد دیگری از عراقیها کشته و زخمی و تسلیم میشوند و بقیه راه فرار را در پیش میگیرند.
مواضع مستحکم نیروهای بعثی با هجمه بیامان رزمندگان در هم کوبیده میشود و بلافاصله به تصرف در میآید، بدین ترتیب پاسگاههای جم هندی و ربوط و... آزاد و به دنبال آن بسیاری از اهداف تأمین شده در مرحله اول، تثبیت میشوند.
ساعت 5 صبح، رزمندگان خود را به جاده شرهانی رسانده و تهاجم تانکهای عراق را درهم میکوبند، تعدادی از تانکها به آتش کشیده میشوند و در ساعت 7 صبح الحاق نیروهای ایرانی کامل میشود.
* مرحله سوم
هدف مرحله سوم عملیات محرم تصرف همه بلندیهای غرب حمرین و جادهها و مراکز مهم عملیاتی و ایجاد و تأمین لازم برای جاده آسفالته چم سری، شرهانی و زبیدات و جاده شوسه زبیدات طیب بود، به همین منظور در ساعت 22 روز 15 آبان ماه 1361 حمله مرحله سوم آغاز شد.
نبرد گسترده به واسطه مقاومت پراکنده نیروهای ارتش عراق و عدم پاکسازی منطقه در ساعت 8 صبح 16 آبان ماه به پایان رسید و در نتیجه آن 300 کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاههای زبیدات، شرهانی و ابوغریب و همچنین تأسیسات نفتی شامل 70 حلقه چاه نفت به تصرف رزمندگان اسلام در آمد و همچنین سازماندهی 14 تیپ عراقی در این نبرد آسیب دید.
تلفات و ضایعات وارده به دشمن شامل انهدام 8 تا 12 یگان سازمانی تا 70 درصد، انهدام 260 دستگاه تانک و نفربر، 230 دستگاه خودرو، سقوط 10 فروند هواپیما و به غنیمت گرفتن 150 دستگاه تانک و نفربر، 250 دستگاه خودرو، چندین دستگاه موشکانداز مالیوتکا و مقدار انبوهی سلاح سبک و کشته و زخمی کردن و به اسارت درآوردن 10 هزار و 400 تن از نیروهای دشمن بود.