کد خبر: ۹۰۷۹۷۸۷
|
۲۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۶:۰۸
به گزارش بسیج اشکذر:
شهیدمحمدجلال دهقانی اشکذری بیستم خرداد ۱۳۴۴ در محله پشت باغ اشکذر به دنیا آمد پدرش غلامحسین، کشاورز بود و مادرش سکینه نام داشت دانش آموز چهارم متوسطه بود به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت پانزدهم مرداد ۱۳۶۲ با سمت آرپی‌جی‌زن در پیرانشهر هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شکم شهید شد.
کتابخوانی و مطالعه کتاب از دغدغه های محمد جلال بود، اوایل دهه شصت درحالی که دانش آموز دبیرستانی بود به فکر تاسیس کتابخانه در مسجد محل خود- مسجد ولیعصر(عج) پشت باغ کاج– افتاد به همراه یکی دونفر از دوستان و هم محلی هایش برای تهیه کتاب به درب منازل مراجعه می کرد و آنان را تشویق به اهدا کتاب می کرد ، با کمک مردم وجهاد سازندگی اشکذرکتابخانه ای راه اندازی کرد با حدود هزار جلد کتاب ، اغلب کتابها،مذهبی و کودک و نوجوان بود.
محمد جلال با اهداء جوایزی، عضوهایی که در یک دوره زمانی بیشترین امانت کتاب را داشتند تشویق می کرد .کتابخانه مورداستقبال اهالی محل بویژه کودکان و نوجوانان قرار گرفت و آن سالها رونق خوبی داشت.
“کتابی با مهر کتابخانه شهید محمد جلال دهقانی ومهر اهدایی جهادسازندگی اشکذر “
پس از شهادتش کتابخانه مسجد به نام “کتابخانه شهید محمد جلال دهقانی” نام گذاری شد ، چند سالی هم با همت دوستانش علی راسته ، بمانعلی خاکساری و… کتابخانه سرپا بود.
در شب قبل از  عملیات والفجر ۲ یکی از همسنگرانش (شهید سید علی زاده میر)  در رؤیای صادقه می بیند که در زادگاه او  (اشکذر ) ۷ نفر به درجه رفیع  شهادت نائل می شوند و همه  را می بیند که در حال خواندن  نماز نافله شب اند ومحمد جلال یکی از آن نفر۷ بود که به آرزوی دیرینه خود که شهادت بود نائل شد.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
راهی جبهه شدم تا دین خودم  را نسبت به اسلام و مسلمین تا اندازه ای که توانایی دارم ادا کنم.
آه که چقدر مشتاقم که هرچه زودتر به این جوانان شهید بپیوندم من به شهادت در راه خدا همچون حسین بن علی(ع) مباهات  می کنم اگرخدا به این حقیر محبت کردو مرا به لقا خود برد هزاران هزار شکر می کنم و آن وقت به آرزوی دیرینه ام رسیده ام.
 
ارسال نظرات