به گزارش خبرگزاري بسيج استان مركزي ؛ خط حزب الله در يكي از شماره هاي اخير خود به فراخوان جديد رهبري به جوانان در خصوص تبليغ نظريه مقاومت پرداختند، كه اين متن به شرح زير ميباشد.
اخيرا رسانهی ملی فیلمی را باعنوان «تاریکترین لحظات» پخش کرد. داستان اصلی این فیلم حول محور شخصیت "وینستون چرچیل"، نخستوزیر انگلیس است. ماجرا مربوط است به ماههای ابتدایی جنگ جهانی دوم. پیش از چرچیل، نویل چمبرلین، نخستویر سابق انگلیس، با این باور که صلح با هیتلر، موجب در امان ماندن از ورود ماشین جنگی هیتلر به انگلستان خواهد شد، توافقنامهی موسوم به مونیخ را امضا کرد. به موجب این توافقنامه، چهار کشور اروپایی آلمان، انگلیس، ایتالیا و فرانسه، توافق کردند که منطقهی"سودت" چکسلواکی به آلمانها واگذار شود. چمبرلین پس از امضای این توافقنامه با خوشحالی گفت: "امروز ما صلح را برای زمانهمان تحقق بخشیدیم."
اما خوشحالی چمبرلین دوام چندانی نیاورد. هیتلر که حالا خود را مرد مقتدر و پیروز میدان میدید، به تصرف سودت بسنده نکرد و پس از آن، ابتدا تمام جمهوری چک، و بعد همهی مناطق اسلواکی را تحت تسلط خود در آورد. شکست سیاست صلح چمبرلین، موجب روی کار آمدن چرچیل شد. چرچیل اما برخلاف چمبرلین معتقد بود که مذاکره با دشمن قویپنجهای چون هیتلر، تنها موجب جری شدن بیشتر او خواهد شد. او بلافاصله با تشکیل "کابینهی جنگی"، تنها راه چاره را ایستادگی در برابر ماشین جنگی هیتلر دید و گفت: "وقتی سرت در دهان ببر است، مذاکره با او بیمعنی است." سکانسهای آخر این فیلم هم اختصاص دارد به حمایت گستردهی مردم انگلیس از چرچیل، و نطق محکم و باصلابت او در مجلس، در دفاع از کابینهی جنگی خود.
* سیاست علم قدرت است
دوم. منطق قرآنی حکم میکند که هرگونه مسیری که موجب تسلط دشمن بر کشور میشود را باید مسدود کرد: «وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» (آیهی 141 نساء). در مقابل دشمن نیز در صورت تعرض، میبایست با تمام"قدرت" مواجه شد: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم» (آیهی 60 انفال).
در منطق علم جدید نیز، همواره موضوع "قدرت" از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. مثلا موریس دوورژه، جامعهشناس مطرح فرانسوی، سیاست را "علم قدرت" تعریف کرده است و امروزه "قدرت" جزو لاینفک سیاست اعم از سیاست داخلی و خارجی است، بهطوریکه برخی از اندیشمندان، اساسا سیاست را علم کسب، حفظ و بسط قدرت میدانند. بههمین دلیل، خوب یا بد، در جهان امروز، کشورها به میزان قدرتی که دارند، در ساختار نظام بینالملل جایگاه و رتبه پیدا میکنند. پس لاجرم در چنین محیطی، تنها کشورهایی ادامهی بقا و پیشرفت خواهند داشت که از "قدرت" بیشتری برخوردار باشند.
بنابراین در چنین شرایطی، منطقا میبایست هر لحظه بر «قدرت درونی» خود افزود و هرگونه «احساس ضعف» مساوی است با شکست و نابودی. برای همین، بسیاری از سیاسیون و تحلیلگران، یکی از مهمترین اصول تجویزی به دولتها را اصل «خودیاری» (Self Help) میدانند. اصل خودیاری، ترجمان دیگری است از منطق قوی شدن در نظام بینالملل کنونی.
*تجربه چهل ساله انقلاب اسلامی
سوم. در طول چهل سال از عمر انقلاب نیز این را به چشم خود بارها تجربه کردهایم که در هر مقطعی که در برابر دشمن احساس ضعف و ترس شده است، نتیجهی آن چیزی جز جری شدن بیشتر دشمن، و تحمیل هزینه و فشار بیشتر نبوده است. جنگ نظامی هشتساله دقیقا به همین موضوع به ما تحمیل شد که «دشمن در ما احساس ضعف کرد. اگر دشمن بعثی و محرّکینش خاطرجمع نبودند که سرِ چند روز به تهران خواهند رسید -آنها اینجوری فکر میکردند- این جنگ انجام نمیگرفت؛ آنها در ما احساس ضعف کردند. احساس ضعف شما، موجب تشویق دشمن به حملهی به شما است؛ این یک قاعدهی کلّی است.» (16/12/95)
در مذاکرات هستهای نیز، دشمن از همین احساس ضعف سوءاستفاده کرده و خواستههای خود را تحمیل کرد: «آدم وقتی احساس قدرت میکند، یکجور مذاکره میکند، وقتی احساس ضعف و احتیاج میکند، یکجور مذاکره میکند. اگر ساخت داخلی قدرت در کشور در همهی زمینهها از جمله و بهخصوص در زمینهی اقتصادی، ساخت مستحکمی باشد، همهی مسائل را با طرفهای گوناگون میشود مذاکره کرد؛ انسان منتها از موضع قدرت مذاکره میکند، نه از موضع نیاز، نه از موضع احتیاج که زبان دشمن را دراز کند، دائم شرط و شروط بگذارد، دائم حرف بیربط و مفت بزند.» (9/2/94)
*نظریه مقاومت را تبیین و تبلیغ کنید
چهارم. هفتهی گذشته رهبر انقلاب، در دیدار دانشآموزان و دانشجویان بهمناسبت 13 آبان، مطالبهی مهمی را از جوانان خواهان شدند. ایشان به صراحت از جوانان خواستند که: «نظریهی مقاومت در مقابلِ دشمنِ قویپنجه را تبلیغ کنید، ترویج کنید. بعضی تصوّر نکنند که چون دشمن بمب دارد، موشک دارد، دستگاههای تبلیغاتی دارد و از این قبیل، ما عقبنشینی [کنیم]؛ نخیر، نظریهی مقاومت، یک نظریهی اصیل و درست است؛ هم در مقام نظر، هم در مقام عمل؛ از لحاظ نظری و از لحاظ عملی -از هر دو جهت- باید [ترویج شود]. معنای نظری این است که تبیین کنید. شما جوانها خیلی خوب میتوانید این نظریهی مقاومت را تبیین کنید؛ هم در بین خودتان و هم محیطی که در آنجا قرار دارید و هم حتّی در ارتباط با کشورهای دیگر و جوانهای دیگر.
نظریهی مقاومت را، این را که هدفِ استکبار سیطره است، هدفِ استکبار سلطه است، سلطهی بر ملّتها است، برای همه تبیین کنید، بدانند که هدف استکبار این است.» (12/8/97) این فراخوان رهبر انقلاب به جوانان، بیانگر مطلب مهمی است و آن هم اینکه تنها راهحل مشکلات کشور، و فائق آمدن بر موانع درونی و مزاحمتها و تحریمهای بیرونی، در فهم درست از چگونگی مقابله با آن است. منطق این راهحل را باید با «نظریهی مقاومت»، شرح و بسط داد و به مخاطبین داخلی و بینالمللی فهماند. حالا بر هر جوان مؤمن و انقلابی واجب است که با درک درست از شرایط و مختصات تبیین و تبلیغ این مفهوم، هرچه بیشتر درصدد گسترش و عمومی شدن آن تلاش کند.
منبع : khamenei.ir