به گزارش خبرگزاری بسیج از فارس، سید اسماعیل صادقی فعال دانشجویی دفتر شهید چمران شیراز در خصوص 9 دی ماه یادداشتی نوشت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
9 سال از انتخابات تاریخی ریاست جمهوری سال 1388 میگذرد اما همچنان مسائل و معضلاتی همانند (دلخوریهای سیاسی؛ تحریم های اقتصادی؛ بدبینیها نسبت به گروهها و جریانات؛ زیر سوال رفتن خیلی از ساختارها) گرفتار جامعه ایران هست که ریشه در همان 9 سال گذشته دارد. در 22 خرداد 1388 در عرصه ریاست جمهوری انتخاباتی با شکوه با مشارکت 85٪ جامعه برگزار شد که رئیس جمهور منتخب نزدیک به 63٪آرا را بدست آورد. اما اعتراضات و ادعای تقلب توسط کاندیدای بازنده رقابت؛ شیرینی انتخابات را در کام ملت و نظام تلخ کرد.
کمتر کشوری در فضای بین المللی در این برهه از زمان پیدا میشود که انتخاباتی با این شور و هیجان و رقابت بالا برگزار کند و با استقبال بالای 80٪ مردم روبرو شود. البته در کشورهای حوزه آسیای مرکزی که به معنای واقعی همیشه یک نفر کاندید اصلی می باشد و بقیه جهت داغ کردن تنور انتخابات و غیرتشریفاتی شدن انتخابات پا به عرصه رقابت میگذارند همیشه میزان مشارکت بالای 90٪ گزارش میشود که فقط به دلیل محبوبیت فرد انتخاب شده این آمار داده میشود. در حالیکه در عالم واقعیت چنین چیزی اصلاً وجود ندارد.
انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به معنای واقعی میتوانست وزن جمهوری اسلامی را در منطقه و جهان سنگینتر کند و قدرت چانهزنی نظام و دولت را در دنیا بالا ببرد. چرا که هم مقبولیت بسیار بالایی به نظام در داخل بعد از 31 سال از پیروزی انقلاب بخشیده بود و هم رای 24 میلیونی به دولت منتخب می توانست تایید کننده سیاستهای دولت در دنیا و منطقه باشد. مسلماً اگر اتفاقات بعد از انتخابات رخ نمیداد و از آن میزان مشارکت به معنای واقعی صیانت می شد بسیاری از تحریمهای بعد از سال 88 بر علیه ایران اعمال نمیشد. برنامه هستهای ایران هم شاید دچار چالش نمیشد؛ و چندین مسئله دیگر که میتوانست رخ ندهد اما اتفاق افتاد.
حوادث 8 ماهه سال 88؛ در عالم واقعیت جمهوری اسلامی را به عقب راند. چرا که کشور درگیر معضلی امنیتی و مدنی و هویتی شده بود. شاید خسارتهای مادی سال 88 مهم نباشند اما خسارتهای امنیتی و معنوی که ایران در آن سال متحمل شد دهها سال طول می کشد تا جبران شوند.
همه مردم و مسئولین باید بدانند که اگر قانون فصل الخطاب باشد همه چیز در لوای قانون حل و فصل می شود. متاسفانه جریان موسوم به سبز در سال 88 نخواستند که به قانون تمکین کنند چون خود را ورای قانون میدیدند. قانون سال 88 همان قانون انتخابات سال 78 بود؛ سال 68 بود. با همین قانون آقای خاتمی و مرحوم هاشمی که از نزدیکان جریان سبز بودند انتخابات شدند و با همین قانون رهبر جریان سبز در دوران نخست وزیری خود انتخابات برگزار میکرد و هیچگاه هم معترض نبودن و نشدند اما زمانیکه انتخاب نشدند همان قانون زمان خود را نیز زیر پا گذاشتند و با آبروی نظام و انقلاب بازی کردند و دشمن را برای فشار بیشتر به ایران امیدوارتر کردند.
بیقانونی جریان سبز باعث کشته شدن جوانانی شد که میتوانستند امید خود و خانواده خود باشند. همه این اتفاقات ادامه داشت تا زمانیکه جریان سبز به خیمه امام حسین (ع) نیز رحم نکرد و خیمهها را نیز آتش زدند. اینجا بود که ملت در مقابل جریان نفاق قد علم کرد و روز 9 دی را رقم زدند تا یوم الله دیگری در تایخ این مرز و بوم ثبت شود و یزیدیان زمان نیز رسوای دنیا و عقبی شوند.
با گذشت چند سال از حوادث سال 88 اما عدهای این روزها و سالها دم از آشتی ملی میزنند و معتقدند که قدرت جمهوری اسلامی با حضور همه جریانات و افراد کامل میشود. اولاً خوب است همه بدانند که طبق گفته رهبر انقلاب ملت با هم قهر نیستند که حالا بخواهند با هم آشتی کنند و ثانیاً همه بدانند قدرت جمهوری اسلامی وابسته به مردم هست نه جریانات سیاسی که سر در توبره بیت المال دارند و به فکر پر کردن جیب خودشان هستند. به فرض که قدرت جمهوری اسلامی نیز وابسته به جریانات باشد؛ جریان سبز که نه اسلامی است و نه مردمی است و نه دل در گرو منافع ملی ایران دارد که حالا بخواهد به جمهوری اسلامی قدرت هم بدهد. تنها یک راه برای رهبران آشوب گر سال 88 وجود دارد و آن هم اقرار به اشتباه خود و عذرخواهی از ملت و نظام و جبران خسارت های سال 88 هست.