سید هاشم الموسوی سخنگوی جنبش النجباء از شکل گیری جریان مقاومت عراق در زمان صدام می‌گوید.
کد خبر: ۹۱۰۲۵۰۳
|
۰۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۷:۰۷

به گزارش خبرگزاری بسیج، «مقاومت اسلامی نُجَباء» گروهی اسلامی ــ جهادی و مرکز آن در عراق است که به اصول اسلامی و ارزش‌های آن باور داشته و معتقد به حاکمیت مطلق اسلام بوده و با هدف دفاع از تمامیت ارضی، صیانت از حرم‌های اهل‌بیت(ع) و حفاظت از حریم مردم مظلوم عراق و بعدها سوریه تشکیل شده است. نام این گروه از "خطبه حضرت زینب کبری(س) در شام" الهام گرفته شده است: «...ألا فالعجب کل العجب لقتل حزب الله النُجَباء بحزب الشیطان الطلقاء...».

نُجَباء در سال 2004 میلادی گروه مقاومت ساده‌ای بود که سال‌ها قبل با شمار محدودی از نخبگان انقلابی آغاز به کار کرد تا اینکه گسترش یافت و اکنون ده‌ها هزار رزمنده را در مناطق مختلف عراق تحت فرمان قرار داده است. این گروه مقاومت اسلامی در همۀ زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، رسانه‌ای و سیاسی نیز فعالیت دارد. دبیرکل نُجَباء، حجت‌الاسلام والمسلمین «اکرم الکعبی» است که پس از مسئولیت‌های متعدد جهادی، تشکیلات نظامی دیگری به نام نُجَباء را با جذب رزمندگان شجاع و دلیر عراقی ــ که سال‌های سال، قبل و بعد از سقوط «صدام حسین» دیکتاتور معدوم، سوابق جهادی فراوانی از خود به نمایش گذاشته بودند ــ تأسیس کرد. نام کامل این تشکّل «حرکة حزب الله النُجَباء» است که در اکثر رسانه‌های انگلیسی زبان دنیا به Hezbollah Al-Nujaba شهرت یافته است.

بیشتر بخوانید

سید هاشم الموسوی چندی پیش در باشگاه خبرنگاران پویا حضور یافت و ضمن بازدید از این مجموعه خبری به سؤالات خبرنگاران این مجموعه پاسخ گفت. در ادامه بخش اول این گفت‌و‌گو را می‌‌خوانید:

جنبش مقاومت اسلامی از نتایج حوزه علمیه و امام سید محمد باقر الصدر است

* از تشکیل جریان مقاومت در عراق در زمان صدام و پس از سرنگونی وی تاکنون و نحوه رشد و نمو آن بفرمایید.

طبیعتاً جنبش مقاومت اسلامی با تمامی اسامی و تشکیلات خود از نتایج حوزه علمیه و امام سید محمد باقر الصدر (قدس سره الشریف) است. ایشان اولین نفری بودند که مبارزه مسلحانه با حکومت جنایتکار بعث را اعلام کردند. در زمان ایشان تعداد زیادی از طلاب ایرانی و غیرایرانی و فعالین در حوزه های سیاسی و فرهنگی در عراق بازداشت و اعدام شدند. همچنین تمام اقداماتی که به خاطر آنها عرق شرم بر پیشانی انسان می‌نشیند، توسط رژیم بعث انجام شد. سید محمد باقرصدر نیز اعدام شد و رژیم بعث اقدام به فعالیت های تروریستی و جنایتکارانه علیه مردم عراق کرد و همانگونه که شما نیز شنیده اید، گورهای دسته جمعی یا اخراج زورگویانه مردم عراق و یا تغییر بافت جمعیتی در برخی مناطق از جمله این جنایت ها بود. انقلابی دیگر با آمدن مرجعیت دیگری به نام سید محمد صادق صدر رخ داد.

ایشان صراحتا اعلام کردند که حوزه باید وارد عرصه تقابل و مواجهه با رژیم بعث شود و این مرجعیت نیز به شهید ثانی ملقب شدند. تعدادی از علما و ائمه جمعه و طلاب دینی و تعدادی از فعالین که ما نیز جزو آنها بودیم، بازداشت و یا اعدام شدند. مجازات ها و جنایاتی علیه ما در زمان بعث صورت گرفت و مردم نیز به این جریان ضدبعثی و مرجعیت صالح پیوستند. مرجعیت شهید صدر مرجعیت حامی جمهوری اسلامی ایران بود. زیرا شهید صدر فتوایی در حرکت همکاری با جریان منافقین ایران صادر کرده بودند و آنها را گروهی جنایتکار تلقی می کرد که نظام اسلامی در جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده بود. همچنین حامی مسأله فلسطین بود و می گفت با مال و سلاح و حتی رزمندگان آنها را حمایت می کنیم.

مقاومت امروز از نتایج اقدامات شهید سید محمدصادق صدر است

در خصوص مسائل اصلی جهان اسلام و عرب نیز نمادی برای اعتدال بودند. بنابراین مقاومت امروز که به جریان حق منتسب است، از نتایج اقدامات شهید ثانی می باشد و ما نیز همین گونه هستیم. زیرا ایشان توانست با صدام حسین مقابله کند. صدام حسین در گذشته سیاستی قهری و زورگویانه داشت. شهید صدر ثانی وقتی آمدند، گفتند بله بله به اسلام. پیش از ایشان شعار می دادند که بله بله به حزب بعث اما شهید صدر شعار بله بله به حوزه و اسلام را احیا و مطرح کردند. پس از آن نیز شهید ثانی اعلام کردند اگر حوزه به شما گفت انجام دهید، شما نیز انجام دهید و در غیر این صورت کاری نکنید. این را سیاست تفکیک می گویند؛ بدین معنا که شهید صدر ثانی مردم عراق را از رژیم صدام حسین جدا کرد.

ایشان اقدام به پرورش طلبه‌ها برای حضور در عرصه های فرهنگی و دینی و دعوت مردم برای مراجعه به حوزه ها کردند تا بدین صورت حوزه علمیه رابطه محکم خود را با مردم و ملت حفظ کند. امروز قدرت مردم ایران و توانایی محافظت از این نظام، ناشی از قدرت ارتباط مردم ایران با حوزه علمیه است. هیچ کشوری نمی تواند در این ارتباط ایمانی و اعتقادی و فکری نفوذ و روزنه ای ایجاد یا علیه آن توطئه کند و مردم را علیه حوزه ها تحریک کند. بنابراین ما در زمان صدام، معارضین مسلح داخلی را داشتیم که تعداد زیادی از آنها اعدام و شمار زیادی نیز زنده ماندند.

مواجهه و مقابله با رژیم صدام جزئی از مفهوم انقلاب و ظلم ستیزی بود

آن مواجهه و مقابله با رژیم صدام جزئی از مفهوم انقلاب و ظلم ستیزی بود. درست همانگونه که امام خمینی (ره) و امام خامنه ای و شهید بهشتی و ... می‌گویند، این مبارزات بخشی از ایفای نقش این رزمندگان در مواجهه با محور شرارت بود. ما در این مقابله و مواجهه و انتفاضه جزو نمادها و رهبران بودیم. صدام ضعیف بود و ما با فرهنگ عدم پذیرش ظلم زندگی می کردیم. زیرا آن بخشی از اعتقادات و تاریخ و میراث فقهی ما بود که تاکید داشت ظالم در حکومت خودش باقی نمی ماند. امکان نداشت ما جزئی از حکومت ظالم آن باشیم. بر همین اساس کلامی از شهید صدر ثانی وجود دارد که فرمودند «کلّا کلّا یا شیطان» یعنی هرگز هرگز ای شیطان. مقصود و منظور ایشان از شیطان، صدام بود.

ما در زمان صدام نیز مقاومت داشتیم اما این مقاومت بر اساس امکانات گاهی مقاومت رسانه ای بود و گاهی مقاومت فکری و گاهی نیز مقاومت نظامی و مسلحانه به صورت محدود بود که پایه های رژیم سابق را هدف حملات خود قرار می‌داد. با وجود اینکه از خطرات و مشکلات پیش رو و فعالیت‌ها آگاه بودیم اما باز هم شجاعتی قلبی داشتیم و مراجع دینی نیز در این خصوص موثر بودند. برهمین اساس جنبش «النجباء» میراث جهاد و مرجعیت و فکر در زمان صدام است. بنابراین ما علیرغم سن و سال کم خود توانستیم با اقدامات رژیم صدام که در انحصار ظالمان و دیکتاتوران و جنایتکاران وی بود، مقابله کنیم.

*صدام دشمن داخلی عراقی‌ها بود که مردم عراق با کمک مرجعیت با آن مقابله کردند. سال‌ها پس از سرنگونی رژیم صدام، آمریکایی‌ها و بعد از آن گروهک تروریستی داعش به عراق حمله کرد اما مردم عراق با آنها مقابله کردند. از روحیه استکبارستیزی مردم عراق برای مقابله با دشمنان بفرمایید. گروه‌های مقاومت عراقی بر اساس چه اعتقاداتی با این دشمن خارجی مبارزه کردند؟

اولا ما به عنوان جنبش النجباء در زمان صدور فتوای مرجعیت این جنبش را تاسیس نکردیم بلکه ما در اولین زمان های اشغال عراق توسط اشغالگران آمریکایی، با نظامیان آمریکا مواجه شدیم. ما بخشی از مفهوم مقاومت و جزئی اصلی از رهبران عصائب اهل الحق بودیم. بعد از آن بود که جنبش النجباء شکل گرفت. بنابراین معتقدم که جنبش ما از جمله جنبش ها و جریان هایی نیست که با ظهور داعش ایجاد شده اند. ما جزئی از مقاومتی هستیم که با اشغالگران آمریکایی در سال 2004 میلادی مبارزه کرد و توانستیم با موشک ها و تجهیزات خود، مراکز و ادوات آمریکایی ها را هدف و مورد حمله قرار دهیم و سربازان آمریکایی را  مجبور کردیم تا به خانه هایشان بروند.ایرانی‌ها در بُعد آموزش پشتیبانی‌ها در جریان جنگ با اشغالگران آمریکایی از ما حمایت کردند. این موضوع بر هیچ کس پوشیده نیست و ایران شریک اصلی در حمایت از ما برای مقابله با اشغالگران آمریکایی تا زمان خروج نظامیان این کشور از عراق بود.

گروه های الحشد الشعبی نیز پیش از فتوای مرجعیت عراق برای مبارزه با داعش ایجاد شده بودند. زیرا آنها پس از سقوط صدام و خروج نظامیان آمریکایی تشکیل شده بودند اما فتوای مرجعیت موجب ازدیاد و افزایش بسیج مردمی شد. علاوه بر اینکه گروه های گسترده ای از مردم را به میدان آورد، انگیزه‌ای معنوی هم برای گروه های الحشد الشعبی ایجاد کرد. به همین دلیل نیز ما از حق شرعی، انسانی و قانونی برای مقابله با هر اشغالگر و متجاوز به کشورمان برخوردار شدیم و نیاز به صدور قانون از مراکز مختلف نداشتیم. فتوای مرجعیت بخشی بزرگی از پیروزی ما بر تروریسم تکفیری شد. نکته دیگر این است که چرا وضعیت به این نقطه رسیده است؟ طبیعت مردم عراق از بعد اجتماعی و فکری و فرهنگی و تاریخی، بخشی جدانشدنی از حوزه علمیه است.

رابطه میان مردم با حوزه های علمیه سیاسی و مصلحت جویانه نیست بلکه ارتباطی دینی و محکم و فکری و اجتماعی است. زیرا ما معتقدیم که علت اصلی مذهب و طائفه، مرجعیت رشید و الهی است که هیچ روزی جزء فقیهان دربار نشدند و به بخشی از سلطه و قدرت نیز تبدیل نشدند. این مراجع مافوق قدرت و سلطه بودند نه اینکه تحت نظر آنها باشند. بر همین اساس نیز میان این مراجع و علمای سعودی تفاوت است. زیرا علمای سعودی توسط رژیم سعودی گستاخ می شوند و توسط محمد بن سلمان ولیعهد سعودی مامور به صدور فتواهای تکفیری برای کشتار مردم می شوند. این علما برگزاری تظاهرات علیه بن سلمان و رژیم سعودی را حرام اعلام می کنند اما تظاهرات علیه بشار اسد و معمر قذافی و حکومت ایران و عراق را مجاز می شمارند. یعنی نگاهی دوگانه دارند. به خاطر همین علمای دربار و سلاطین فتواهایی را متناسب با مزاج های سیاسی و هوا و هوس ها صادر می کنند.

حتی به عنوان مثال حج را برای مردم سوریه و یمن حرام اعلام می‌کنند و درصدد تحکم بر دین الهی نیز هستند. این قدرت نظام دینی به دلیل ارتباط محکم آن با حوزه علمیه است. زیرا جهان می داند و درک می کند که فتوای جهاد حتی در ایران اثرگذار است. مثلا زمانی که اوباما در برابر کنگره آمریکا می ایستد و اعضای کنگره از او سوال می کنند چگونه شما با طرف ایرانی توافقی درباره مسأله هسته ای امضا کردید؟ اوباما به آنها جواب داد زمانی که رهبر ایران استفاده از انرژی هسته ای را در ابعاد غیرعلمی حرام اعلام کرد. این نشانگر چیست؟ نشان می دهد که فتوایی که جهان و کشور را به حرکت وامی دارد و روند تکفیری و استکباری را متوقف می گرداند، راز قدرت این مذهب و مردم است.

ردم ایران نباید به داعش فقط به عنوان یک گروه ضاله و تروریستی نگاه کنند

*به حمایت ایران از گروه های مقاومت اشاره کردید. سوالی که در ذهن برخی از مردم است، علت حمایت ایران از گروه های مقاومت در کشورهای عراق، سوریه، لبنان و فلسطین و غیره است. پاسخ شما به این سوال و فلسفه حمایت ایران از گروه های مقاومت چیست؟

هدف از به کارگیری داعش و جبهه النصره در سوریه و عراق، سرنگون کردن عراق و حرکت به سوی تهران و هدف قرار دادن عمق تهران بود. یعنی نقشه‌ای گسترده طراحی شده بود و این نقشه کوچک نبود. به همین دلیل مردم ایران نباید به داعش فقط به عنوان یک گروه ضاله و تروریستی نگاه کنند بلکه این گروه، نماینده کشورهای استکباری و جهانی بود که مورد حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی و مالی و رسانه ای و سیاسی قرار گرفت. زمانی که اعراب ما را تنها گذاشتند و نه پول و نه سلاح به ما دادند، حاج قاسم سلیمانی و برادران در سپاه پاسداران با فرمان رهبر معظم انقلاب برای یاری رسانی مردم ایران و ندای حزب الله لبنان، انگیزه اصلی و مهمی برای ما بود. در چه زمانی؟ زمانی که عرب ها بی توجه به این مسأله و وضعیت ما بودند و داعش در شُرُف ورود به منطقه سبز بغداد بود. زمانی که برادران ایرانی ما به کمک ما آمدند، قدرت و توان ما افزایش یافت. این در حالی بود که آمریکایی ها به عنوان یک دولت به عراق کمک نکردند و سلاح هم به ما ندادند. حتی از جنگنده هایشان نیز در این زمینه برای کمک به ما استفاده ای نکردند.

آمریکایی ها ایستادند و تماشا کردند. نوری المالکی نخست وزیر عراق به آمریکایی ها گفت داعش از این نقطه وارد کشور شده است ولی آن ها فقط نگاه کردند و هیچ حرکتی نکردند. بنابراین ایران چرا ایران در عراق و سوریه می جنگد؟ اولا بخشی از این کار به دلیل حفظ امنیت ملی خود ایران است. زیرا اکنون آمریکا با تانک ها و جنگنده ها و ارتش وارد افغانستان و عراق و سوریه شده است. وقتی از آنها سوال می شود چرا به اینجا آمده اید؟ می گویند برای حفظ امنیت ملی خود. اگر ایرانی ها در سوریه و عراق نجنگند، تروریسم وارد عمق تهران می شود و باید از امنیت ملی خود محافظت کند. چگونه؟ باید مرزهای خود را ایمن نگه دارد و با دشمن خارج از مرزهای کشور مقابله کند. امنیت موجود در ایران به دلیل خون هایی است که در این راه ریخته شده است و ایران حضور مستمری در منطقه دارد. اگر این حضور ایران نبود، الآن داعش پشت دیوارهای تهران قرار داشت اما این بخشی از امنیت ملی است که در سیاست های بین المللی و جهانی، امنیت ملی محدود به مرزها نمی شود و حق هر کشوری است که وقتی امنیت ملی آن در معرض تهدید قرار می گیرد، مقاومت و ایستادگی و مبارزه کند.

الآن اردوغان رئیس جمهور ترکیه درصدد اجرای عملیاتی در شرق فرات است. چرا؟ می گوید زیرا این کار بخشی از امنیت ملی ماست و با معارضانی به نام قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه) می‌جنگیم. در حال حاضر داعش در مرزهای ایران نیست ولی برخی عملیات های تروریستی در کشور ایران رخ می دهد. این موضوع نشان می دهد که آگاهی و بصیرت ایرانی ها و تصمیم آنها در این زمینه، درست بوده است زیرا درصدد حفظ امنیت ملی ایران بوده اند.

نکته دوم اینکه مردم ایران برای حفظ مقدسات دینی خود جنگیده اند. چندین نفر از مردم ایران در ایام اربعین، پای پیاده به زیارت امام حسین علیه السلام و مرقدهای مقدس می آیند؟ همانگونه که بارگاه امام رضا علیه السلام مقدس است، بارگاه حضرت زینب سلام الله علیها نیز مقدس است. حضرت اباعبدالله و عباس علیهما سلام بخشی از مقدسات هستند. بنابراین آیا مردم ایران می پذیرند بارگاه و ضریح حضرت زینب (س) ویران شود یا همان کاری که با مرقد حجر بن عدی صحابی پیامبر کردند، با مرقد حضرت زینب (س) نیز انجام دهند؟ این غیرممکن است. زیرا این کار بخشی از مفهوم دینی و اعتقادی است که تحت پرچم و شعار «یالیتنا کنا معکم» بجنگیم. این بخشی از اولویت های دین اسلام است.

آمریکا مردم ایران را دوست ندارد و دلیل آن هم توطئه چینی شبانه روزی علیه ایرانی ها است

نکته سوم اینکه در ابتدای دعوت و انقلاب و انتفاضه، امام خمینی (ره) مفهوم صدور انقلاب را مطرح کردند. صدور انقلاب به چه معناست؟ به معنای محافظت از دستاوردهای سیاسی در منطقه است. اگر ایران در منطقه حضور نداشت، آمریکا بر تمام منطقه مسلط می شد و آمریکایی که کیلومترها با منطقه ما فاصله دارد، همسایه خود ایران می شد. الآن هم که خودش همسایه ایران نیست اما پایگاه هایی در منطقه دارد و هر روز توطئه هایی علیه ایران به کار می گیرد. همه روزه پروژه های خطرناک و خبیثی در داخل خود ایران دارد. مسأله موضوع اصلی است. آیا مردم ایران بر سر ارزش ها و اصول خود چانه زنی می کنند؟ آیا اگر آمریکا بگوید ایران، اسرائیل را به رسمیت می شناسد؟ آیا دست از قدس می کشید؟ می گویند ایران باید مانند زمان شاه بشود. مردم ایران این ها را رد می کنند و بخشی از مکر آمریکایی ها می پندارند. آمریکا مردم ایران را دوست ندارد و دلیل آن هم توطئه چینی شبانه روزی علیه ایرانی ها است. ساده ترین مثال آن نیز، تحریم های آمریکاست که مردم ایران را هدف قرار داده است. آنها نگاه نمی کنند که اصلاح طلب ها یا اصولگرایان بر سر کار هستند.

آمریکایی ها نگاه می کنند که مردم ایران، مردمی بصیر و آگاه هستند و ملت ایران نیز باید هوشیار باشند که آمریکایی ها شبانه روز علیه شان توطئه و برنامه ریزی می کنند اما اگر مردم ایران می خواهند بدانند که آمریکا در گفته هایش صداقت دارد، باید به کاری که آمریکا در لیبی کرد، نگاه کنند. آمریکا در بحرین و سوریه و یمن چه کار کرد؟ امروز یمن با تسلیحات آمریکایی ها بمباران می شود. آمریکایی ها این سلاح ها را به سعودی ها می فروشند و آنها نیز برای کشتار مردم یمن استفاده می کنند. آنچه آمریکا با عراقی ها کرد چه بود؟ جنگی فرقه ای و سیاسی و فساد به راه انداخت و از گروه های تروریستی جنایتکار حمایت کرد. آمریکا از القاعده علیه روس ها پشتیبانی کرد؛ در زمانی که شوروی، افغانستان را اشغال کرد. اگر ایران نباشد، کشورهای عربی خائن و در خدمت اسرائیل خواهند بود و چیز مقدسی دیگر باقی نمانده بود. همه دست از قدس کشیده بودند و آن را پایتخت اسرائیل می دانستند.ژ

اگر ایران نبود هیچ مقدساتی در سوریه باقی نمی ماند

اگر ایران نبود، هیچ مقدساتی در سوریه باقی نمی ماند و حتی بیت الله الحرام که اکنون ملعبه سعودی ها شده است، یا توسط سعودی ها به فروش گذاشته می شد و یا با فتوای علمای سعودی حضور حجاج را تحریم می کردند. ایران از ثروت های کشورهای مختلف محافظت کرد و مانع از سلطه آمریکایی ها بر توانایی های ملت های منطقه شد. ایران همچنین مانع از حمله به دولت های منتخب و دوست و مشروع شد. اگر ایران نبود، در وجب به وجب منطقه آمریکا حضور داشت. ایران بخشی جدانشدنی از مفهوم مقاومت و ممانعت است و این انسجام میان ایران و عراق، نشانگر یکی بودن مسیر و اهداف و دیدگاه مردم ما درباره منطقه دارد.

* جنبش النجباء در مبارزه با تروریست های تکفیری داعش در عراق و سوریه چه اقداماتی را انجام داده است؟

اولا ما جنبشی کامل و منظم هستیم که در آن بخش سیاسی، رسانه ای، فرهنگی و دینی وجود دارد و فقط محدود به بعد نظامی نیست. بنابراین معتقدیم که این جنبش، در نوع خود نمونه ای محسوب می شود که می توان آن را به جهان آزادی بخش ارائه داد. ما همه بخش های مربوط به مقاومت اسلامی را شامل می شویم و دربر می‌گیریم. نکته دیگر اینکه ما در انتخابات اخیر و قبلی عراق شرکت نکردیم. زیرا ما معتقدیم علاوه بر لزوم ساخت زیرساخت های ویران شده توسط داعش، باید مبانی فکری و فرهنگی حاصل از وجود بقایای فتواهای تکفیری را در عرصه آموزش هم اصلاح کنیم. ما به سیاست چندمحوری با هدف یکسان اعتقاد داریم. بدین معنا که دوستان ما در عرصه سیاسی فعالیت می کنند و ما نیز در بعد فرهنگی و نظامی اقدام می کنیم تا بدین صورت به نقطه توازن اجتماعی برسیم.

نخستین گروهی بودیم که اعلام کردیم به سوریه می رویم

نکته بعدی اینکه زمانی که ما به سوریه رفتیم، تصمیم از روی شهامت و جرأت اتخاذ کردیم. زیرا نخستین گروهی بودیم که در ماه پنجم از سال 2013 میلادی اعلام کردیم به سوریه می رویم. درست زمانی که تعدادی از برادران ما شهید شدند و ما پیکر آنها را تشییع کردیم، من به صورت رسمی ورودمان به سوریه را اعلام کردم اما برخی تصور می کردند و اعتقاد داشتند که این اظهارات و تصمیم، دیوانگی و یا خودکشی است و یا مشکلی سیاسی و امنیتی برای ما به وجود خواهد آورد. من در آن لحظه صریحا اعلام کردم اینگونه نیست و ما وارد سوریه خواهیم شد و در آن می جنگیم. چرا؟ زیرا دنباله روهای سعودی ها، قطر، ترکیه و آمریکا شبانه روزی از حضور و ورود خود به سوریه به صورت صریح و آشکار سخن می گفتند. پس چرا ما صریحا حضورمان را اعلام نکنیم؟

ورود ما به سوریه بخش جدانشدنی از امنیت ملی ما بود و درصدد بودیم اجازه ندهیم وارد عراق شوند. زیرا مقاومت به صورت طبیعی فعل و کنش است نه واکنش. طبیعی نبود که منتظر بنشینیم تا دشمن وارد عراق شود و بر امکانات و تجهیزات و مواد شیمیایی در سوریه مسلط شود. اگر آنها بر سوریه تسلط پیدا می کردند، آیا عراقی باقی می ماند؟ ما برای حفاظت از امنیت ملی و مقدسات و محافظت از اقشار مختلف مردم سوریه به این کشور رفتیم. ما به مردم سوریه به عنوان شیعی، سنی، مسیحی و ... نگاه نکردیم. ما به آنها به عنوان انسان نگاه می کردیم. زیرا به سخن امیرالمومنین علیه السلام ایمان داشتیم که فرمودند مردم دو دسته هستند: یا در دین با تو یکسان هستند و یا در خلقت.

از دارایی ها و مملوکات سوری‌ها محافظت کردیم

بنابراین ما می‌دانستیم با عناصری که در سوریه می جنگیم، سلاح های آمریکایی در دست داشتند و از اطلاعات آمریکایی ها برخوردار بودند. همچنین کشورهای حوزه خلیج فارس نیز از آنها حمایت مالی و اقتصادی می کردند و همه امکانات را در اختیار داشتند. به همین دلیل زمانی که ما و متحدان خود در محور مقاومت و حزب الله به سوریه رفتیم، با یکدیگر همراهی و ایستادگی عزتمندانه کردیم و توانستیم خطر را از مرقد حضرت زینب سلام الله علیها دور کنیم و محاصره نبل و الزهراء و فوعه و کفریا را بشکنیم. به علاوه محاصره دیگر مناطقی که جبهه النصره در آن کشتار و تعرض را در دستور کار خود قرار داده بود، شکستیم. حتی از دارایی های سوری ها نیز محافظت کردیم. مثلا در شهر صنعتی حلب، وسایل و تجهیزات کارخانه ها را تفکیک کرده و به ترکیه ارسال می کردند.مسأله در سوریه فقط سرنگون کردن نظام نبود بلکه مجازت تمام مردم سوریه نیز در دستور کار بود. این مجازات شامل مجازات اقتصادی و اجتماعی و نظامی می شد.

جنایاتی در سوریه علیه مردم شکل گرفت که انسان قادر به بیان آنها نیست. بریدن سرها و ... در برابر دیدگان جهانیان قرار داشت و قابل انکار نیست. عناصر متوحش را از تمام کشورهای جهان به سوریه آورده بودند و آنها نماینده مردم سوریه نبودند. کسی که خواهان تغییر در سوریه بود، نباید چنین کارها و اقداماتی را انجام می داد و افراد غریبه و خارجی را از نقاط مختلف جهان مانند مغرب و تونس و آفریقا و چین و ... به سوریه می آورد. کسی که خواهان تغییر در سوریه بود، باید از دارایی ها و اموال عمومی و خاص مردم سوریه و وحدت سوری ها محافظت می کرد. آنچه رخ داد، توطئه ای بزرگ علیه تمام جهان اسلام بود. مبارزه ما در سوریه موجب حفظ آن شد. اگر مقاومت اسلامی و ایران و حزب الله در سوریه و عراق نمی جنگیدند، اکنون داعش در کشورهای حوزه خلیج فارس مانند قصرهای امیران امارات حضور داشت و ایالت هایی وجود داشتند که این اوباش آن را اداره می کردند.

ارسال نظرات