شهید سید محمد حسن حسینی با نام جهادی "سید حکیم" از نیرو‌های با سابقه و از فرماندهان دلاور لشکر فاطمیون در اطراف شهر تدمر واقع در شرق استان حمص سوریه درحین انجام عملیات شناسایی توسط تله انفجاری نیرو‌های تروریستی تکفیری به شهادت رسید که با همسر این شهید بزرگوار به گفت‌وگو نشستیم.
کد خبر: ۹۱۰۳۳۳۳
|
۰۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۶
به گزارش خبرگزاری بسیج از خراسان رضوی، به همت معاونت فرهنگی اجتماعی حوزه ۶ سپاه ناحیه حر مشهد و در راستای طرح چهارشنبه‌های شهدایی باحضور جمعی از بسیجیان حوزه ۶ حر از خانواده شهید مدافع حرم سید محمد حسن حسینی بازدید به عمل آید .

شهید سید محمد حسن حسینی با نام جهادی "سید حکیم" از نیرو‌های با سابقه و از فرماندهان دلاور لشکر فاطمیون در اطراف شهر تدمر واقع در شرق استان حمص سوریه در حین انجام عملیات شناسایی توسط تله انفجاری نیرو‌های تروریستی تکفیری به شهادت رسید.

شهید سید حکیم از اعضای سپاه محمد (ص) بود که در جریان اشغال شوروی و طالبان به مبارزه برخواستند و با آغاز حمله تکفیری‌ها به سوریه در سال ۹۱ داوطلب حضور در سوریه جهت دفاع از حرم‌های مطهر شدند. پیش از این سردارانی، چون علیرضا توسلی، حسین فدایی، رضا بخشی، مصطفی صدرزاده از دوستان و همرزمان شهید سید حکیم به شهادت رسیدند.

وی به عنوان فرمانده تیپ ابالفضل العباس (ع) از زبده‌ترین نیرو‌های اطلاعات، عملیات و شناسایی بود که پیش از شهادت، فرماندهی محور عملیاتی تدمر را برعهده داشت. شهید سید حکیم متولد سال ۱۳۶۱ اهل مزار شریف افعانستان و سال‌ها در شهر مشهد سکونت داشت.

در ادامه گفت و گوی مسئول فرهنگی اجتماعی حوزه ۶ سپاه ناحیه حر مشهد و همسر محترم شهید مدافع حرم سید محمد حسن حسینی را می‌خوانیم:

در راستای طرح چهارشنبه‌های شهدایی با جمعی از همکاران و خانواده معزز شهدا به دیدار همسر محترم شهید مدافع حرم سید محمدحسن حسینی با نام جهادی سید حکیم رفتیم و با ایشان همکلام شدیم که بسیار جذاب و شنیدنی بود و در ابتدا احسنت به همسر شهید که با اقتداری مثال زدنی به سوالات این حقیر پاسخ میدادند.

از همسر محترم شهید در مورد اعزام ایشان به جبهه مقاومت پرسیدم که ایشان بیان کردند:

سید برای اولین بار در تاریخ 7 خرداد 92 به سوریه رفت و تقریبا ۳ سال در جبهه مقاومت در سوریه حضور داشت و بار‌ها به مرخصی آمد، اما هر بار ۲ یا ۳ روز بیشتر نمی‌ماند و همیشه میگفت آنجا به نیرو نیاز است و باید بروم.

وی ادامه داد: یادم هست یک بار که مجروح شدند و ۴۵ روز مرخصی داشتند بعد از ۲۰ روز که حالشان بهتر شد عزم برگشت کردند که به ایشان گفتم سید تو که هنوز مرخصی داری بمان، اما او هر بار میگفت دلم آنجاست باید برگردم و به بچه‌ها کمک کنم و نکته قابل تامل اینکه همسر شهید بیان کردند در طول ۳ سال حضور سید در سوریه فقط و فقط تقریبا ۲ ماه در ایران و در کنار خانواده شان بودند.

از همسر شهید خواستم تا در مورد خصوصیات اخلاقی شهید برایمان بگوید که ایشان ادامه دادند:

اعتقاد سید به نماز اول وقت و اعتقاد به واجبات در برابر مستحبات بود، همیشه میگفت زیارت مستحب است، ولی حجاب واجب است و تاکید خاصی بر حجاب داشتند.

از همسر شهید خواستم تا برایمان از آخرین اعزام و آخرین صحبت هایش با شهید بگوید که ایشان بیان کردند:
 
سید در تاریخ 16 اردیبهشت 95 برای آخرین بار به سوریه و مبارزه با تکفیری‌ها اعزام شد و پس از ۳۱ روز در تاریخ 16 خرداد 95 به شهادت رسید.
 
همسرشهید ادامه داد :برای آخرین بار ۳ ساعت قبل از شهادتش با او تماس داشتم و خیلی کم گریه سید را دیده بودم همیشه قوی بود، اما انگار اینبار میدانست که ماندنی نیست و قرار است به رفقای شهیدش بپیوندد، چند دقیقه‌ای هر دو باهم فقط گریه کردیم و تمام.
 
همسر شهید در حالی که اشک می‌ریخت گفت: خیلی برایم سخت بود وقتی صبح روز بعد داشتم فضای مجازی رو چک میکردم که یک دفعه دیدم تمام اعضای گروهمان دارند از شهادت سید حکیم حرف میزنند. نمیدونید چه حالی شدم باورش برایم سخت بود امکان نداشت خودم با سید صحبت کردم حالش خوب بود و گفت: تازه از عملیات برگشته. وی در حالی که همچنان اشک میریخت افزود: هر وقت از سید سوال میکردم که اونجا چه مسئولیتی داری؟ در جواب میگفت مسئولیت کجا بود ما همه سربازیم و یک فرمانده داریم آن هم امام زمان (عج) است.

از همسر محترم شهید پرسیدم اگر الان سید برگردد و پیش شما باشد با همه این مشکلاتی که در نبود سید تحمل کرده اید باز هم به او اجازه رفتن می‌دهید؟

وی با صلابت خاصی بیان کرد: ما خانواده‌های شهدا صبر بعد از شهادت شهیدمان را از حضرت زینب (س) گرفته ایم و همانطور که ایشان فرمودند: ما رایت الاجمیلا، من هم بعد از سید حکیم در همه مشکلات جز زیبایی چیزی ندیدم و اگر سید برگردد به او میگویم سید برو که این دنیا به اندازه یک ارزن هم ارزشی ندارد.

شهدا زنده اند شما هم بعنوان یک همسر شهید مصداقی دارید برای این حرف؟

وی پاسخ داد: سید همیشه در کنار من حضور دارد؛ با سید حرف میزنم؛ از او کمک میگیرم و با او زندگی میکنم.
در آخر از همسر شهید پرسیدم که آیا شما هم از این حرف‌ها و کنایه‌هایی که بعضی از افراد کوته فکر و کج فهم میزنند شنیده اید؟ چه پاسخی داده اید؟ ایشان با لبخندی تلخ پاسخ دادند: خیلی زیاد، چه در زمان حیات سید حکیم و چه بعد از شهادتش و خیلی برایم سخت بود خیلی. اما شهید سید محمد حسن که خودش هم خیلی از این حرف‌ها را شنیده بود همیشه میگفت که جوابی ندهم، چون سید حکیم همه عشقش شهادت بود؛ و به عنوان جمله پایانی همسر شهید با ابهتی خاص رو به همه ما جمله‌ای گفت:"سید همیشه میگفت شهید نشویم می‌میریم و شهید شدن لیاقت میخواهد و شهدا این لیاقت را داشتند. "

گفتگو از جواد فولادیان مسئول فرهنگی اجتماعی حوزه ۶ سپاه ناحیه حر مشهد
ارسال نظرات
پر بیننده ها