خبرهای داغ:
پدر یکی از شهدای مدافع حرم در پاسخ به شبهه دریافت پول در قبال حضور در سوریه گفت: یک تار موی پسرم به همه دنیا می‎ارزد.
کد خبر: ۹۱۰۸۰۵۹
|
۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۰

 
خبرگزاری بسیج از قم ـ محمدرضا جایروند: در فروردین 1390 حرکت‌های اعتراض آمیز علیه نظام بشار اسد در شهرهای سوریه آغاز شد اما مواضع و دخالت آمریکا و کشورهای غربی و عربی و حمایت مالی و تسلیحاتی از تکفیری ها سبب شد تا این کشور آماج ورود تروریست ها از کشورهای مختلف جهان باشد.


تکفیری ها در حالی مدعی مقابله با نظام بشار اسد بودند که شنیع ترین جنایت ها را علیه مردم و مقدسات مرتکب شده و با اقدامات خود به مخدوش کردن چهره دین مبین اسلام در جهان پرداختند.


کشتار وحشیانه مردم بی گناه و تجاوز به مقدسات و تلاش برای تخریب حرم حضرت زینب(س) در دمشق سبب شد تا رزمندگان اسلام از کشورهای مختلف جهان به ویژه ایران، افغانستان، عراق، لبنان و پاکستان برای دفاع از حرم، زیر پرچم «مقاومت اسلامی» در سوریه حضور یافته و لقب «مدافعان حرم» را دریافت کنند.


در زمستان 1394 جمعی از رزمندگان لشکر 17 علی ابن ابی طالب(ع) قم در عملیات آزادسازی دو شهر نبل و الزهرا مشارکت کرده که تعدادی از آنان در این عملیات که با موفقیت به پایان رسید، شهید شدند.


شهید «سعید سامانلو» از نیروهای مدافع حرم بود که در تاریخ 16 بهمن ماه به شهادت رسید تا نام وی به عنوان یکی از افرادی که جان خود را در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) تقدیم کرد، به ثبت برسد.


به مناسبت سومین سالروز شهادت این شهید با پدر این شهید به گفت وگو نشستیم. در این گفت وگو سعی شده است تا به شبهه افکنی علیه شهدای مدافع حرم به ویژه شبهه «اعزام به سوریه برای پول» پاسخ داده شود.


ـ سوال: در سومین سالروز شهادت شهید سامانلو قرار داریم. هدف این شهید از حضور در سوریه چه بود؟

سعید سه بار به سوریه اعزام شده بود، وی همواره پیش از عزیمت به این کشور می گفت گرچه من یک نظامی هستم اما حتی اگر کارگر ساده ای هم باشم برای دفاع از حرم عمه ام زینب(س) به سوریه و یمن و هر جایی که ولایت امر کند و جهان اسلام نیاز داشته باشد، حاضر خواهم شد.


ـ سوال: دشمنان به شدت تلاش می کنند تا حضور مدافعان حرم در سوریه را به پول گره بزنند، آیا شما پس از شهادت فرزندتان پولی دریافت کردید؟

آنهایی که می گویند مدافعان حرم برای پول به سوریه می روند باید بدانند که فقط هزینه برگزاری مراسم را پرداخت کردند و اگر یک ریال بیشتر به من یا مادرش رسیده است، حراممان باشد.

اگر دنیا را در یک کف ترازو و در کف دیگر ترازو، نه خود سعید، بلکه یک تار موی او را قرار می دادند من حاضر نبودم تار مو را در قبال همه دنیا تحویل دهم.

سعید در اوج ادب بود و ناله هایی که نیمه های شب برای خدا می زد را با یک دنیا عوض نمی کنیم.

کسانی که چنین اتهامی می زنند، نمی فهمند که ما اگر در ظاهر سعید را از دست دادیم اما یک خادم و نوکر حضرت زینب(س) را بدست آوردیم و این را با هیچ چیزی عوض نمی کنیم.
یک تار موی پسرم به همه دنیا می‎ارزد/ مدال افتخار الهی بر گردن ایرانیان است



ـ سوال:وضعیت مالی شهید چگونه بوده است؟

سعید به عنوان پاسدار حقوق دریافت می کرد و خانم وی نیز استاد دانشگاه است و حقوق می گیرد و خانه ای سه طبقه دارد و خانمش نیز دارای دو ملک است. آیا سعید با چنین وضعی برای پول به سوریه رفته و جان خود را تقدیم کرده است؟

اینهایی که می گویند ما پول دریافت کردیم دنیا را می بینند و آخرت را مشاهده نمی کنند. آنها باید دنیا را کنار گذاشته و بدانند که ما و فرزندانمان هیچ هستیم و هر چه هست خداوند متعال است.

آیا کسانی که این اتهامات را می زنند زیارت عاشورا نمی خوانند؟ آیا با «یا لیتنا کنا معکم» آشنا نیستند؟ حضرت آیت الله بهجت می گفتند باید کربلا پیش بیاید تا بدانیم ما به لشکر امام حسین(ع) می پیوندیم یا به لشکر یزید.


ـ سوال: هم اکنون که فرزند خود را از دست دادید، آیا از حضور ایشان در سوریه پشیمان نیستید؟

برادر سعید که طلبه و استاد حوزه است قصد عزیمت به سوریه را داشت که او چهار بار از فرودگاه برگرداندند و آمد به من گفت که نمی گذارند به سوریه بروم اما به وی گفتم که امان نده و حتما برو. شخصا هم به سوریه رفتم تا در آنجا بمانم اما حاج قاسم سلیمانی ضمانت کرد تا من برگردم.

به ایشان گفتم اگر در روز قیامت در برابر حضرت رسول(ص) قرار گرفتم و ایشان گفتند که حرم دخترم در خطر قرار داشت چرا سوریه نرفتی چه جوابی بدهم که حاج قاسم سلیمانی گفت ما هم اکنون نیازی نداریم و بر این اساس خیال من راحت شد و به ایران بازگشتم.



ـ سوال:یکی دیگر از شبهه ها اینست که چرا نیروهای ایرانی باید در سوریه حضور داشته باشند. به عنوان پدر شهید چه نظری در این باره دارید؟

آنهایی که می پرسند ما در سوریه چکار می کنیم بهتر است پاسخ سوال ما را بدهند که آمریکا در منطقه چه می کند؟ ما در منطقه خود حضور داریم و هستی و ناموس ما در سوریه و عراق است اما آمریکایی ها که هزاران کیلومتر دورتر از منطقه هستند هم اکنون اینجا حضور دارند.

در 200 متری حرم حضرت زینب(س) نوشته شده است که نه تنها حرمت را خراب خواهیم کرد بلکه می خواهیم نامت را از وجود محو کنیم. آیا امثال ما باید در خیابان های قم قدم بزنیم و حرم در خطر باشد؟ می خواهم یک لحظه زنده نباشم در حالی که نه تنها یک آجر از حرم کم شود بلکه گرد و خاکی بر این حرم بنشیند چرا که کم شدن یک آجر از حرم نیز مصیبت است.

ما مردم بسیار خوبی داریم اما تعداد اندکی هستند که در حال شبهه افکنی هستند و باید پاسخ دهند که آمریکایی ها در سوریه چه غلطی می کنند؟


ـ سوال: به کسانی که می گویند شما فرزند خود را برای پول به سوریه اعزام کرده اید چه سخنی دارید؟

من پس از 38 سال کارمندی فقط یک خانه دارم ولی حاضرم این خانه را در محضر به نام کسانی که ما را متهم به دریافت پول می کنند، ثبت کنم و پسر آنها کشته شود. آیا آنها این کار را انجام می دهند؟ حتی اگر بچه ای ناباب باشد نیز پدر و مادر حاضر نیستند جان خود را از دست دهد.

ما پسری را تقدیم کردیم که 34 سال در اوج ادب و اخلاق بود و همواره دست مادر خود را می بوسید و هیچگاه صدای خود را در برابر ما بلند نکرد و هیچ وقت به ما نه نگفت. آیا چنین پسری را می توان با پول عوض کرد؟

پول و دنیا چه هستند که ما بخواهیم به خاطر آنها فرزند خود را از دست بدهیم اما آنچه در آن دنیا رقم می خورد را فقط خداوند متعال می داند.


ـ سوال: چگونه از شهادت فرزندتان باخبر شدید؟

سه روز پیش از شهادت سعید در حالت خواب و بیداری قرار داشتم که خبر شهادت او را به من دادند و پس از آن روز دیگر منتظر برگشت سعید نبودم و منتظر بودم که خبر شهادت را به من بدهند.

سعید دو بار قبل از شهادت به سوریه رفته بود اما دلم چنان قرص بود که گویی به مشهد رفته باشد اما سومین بار حتی فکر بازگشت سالم وی را نداشتم و فقط در فکر این بودم که وی به آرزویش برسد.
یک تار موی پسرم به همه دنیا می‎ارزد/ مدال افتخار الهی بر گردن ایرانیان است


شما پیش از اعزام چه توصیه هایی به شهید داشتید؟

آخرین بار که می خواست به سوریه برود به وی گفتم مواظب باشید کسی نگاه چپ به حرم حضرت زینب(س) نداشته باشد و اگر کسی چنین کرد چشمان او را از حدقه دربیاورید. سعید که پسر خیلی مودبی بود سر خود را پس از این جمله پایین انداخت به وی گفتم آیا غیر از این است؟ گفت بابا شما به من یاد دادی و این حدیث را چندین بار برای من نقل کردی که «إني لم أخرج أشراً ولا بطراً ولا ظالماً ولا مفسداً انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي».

به من گفت بابا آنجا مسئولیت، کمر ما را می شکند به وی گفتم تو که مسئولیت نظامی نداری گفت منظور من مسئولیت نظامی نیست بلکه ما جا پای حضرت زهرا (س) و حضرت اباالفضل(س) گذاشته ایم و عنوان مدافع حرم را به ما داده اند چرا که اولین مدافع حرم حضرت زهرا(س) و سپس حضرت عباس(س) هستند.

سعید تأکید کرد که ما در جایی حضور داریم که زیر پرچمی که روی آن «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» نوشته اند در حال جنایت های بسیار فجیعی هستند اما ما حضور یافتیم تا بگوییم این محمد(ص) که از آن نام می برند رحمت للعالمین است، می خواهیم فرهنگ حضرت زینب(س) را احیا کنیم.


ـ سوال: دلیل این هجمه علیه مدافعان حرم چیست و چرا برخی مردم در دام این فتنه قرار می گیرند؟

ماهواره ها و شبکه های مجازی در دست دشمنی قرار دارند که در نبرد نظامی و سیاسی و اقتصادی شکست خورده اند و بر این اساس با استفاده از این ابزارهای رسانه ای درصدد ضربه زدن امت اسلامی هستند.

کسانی که تحت تاثیر این رسانه ها قرار گرفتند باید به جنگ صفین برگردند و قرآن های سرنیزه را ببینند و بدانند مالک اشتر در چند قدمی چادر فتنه قرار داشت، اما شمشیر را بر گردن علی(ع) گذاشتند و گفتند بگو که مالک برگردد و بر این اساس پیروزی بزرگ را به شکست مبدل کردند.

دشمن می خواهد افکار عمومی را علیه ما بسیج کند و از خطیبان گله دارم که چرا این مسائل را بیان نمی کنند. انقلاب ما به ظهور گره خواهد خورد و این وعده الهی است که به آن ایمان داریم.

ساده لوحان اگر می خواهند در صف 30 هزار نفری یزید نباشند باید در گروه 72 نفر قرار گیرند. اگر می خواهید حسینی باشید گوشهایتان باید به سخنان رهبری توجه کند و همه وجود ما با آهنگ رهبری حرکت کنید و گرنه اگر با ولایت نباشید حتی اگر سردار و پدر شهید باشید نیز جایی در بهشت نخواهید داشت.

در کربلا نیز شاهد بودیم که دشمن اینچنین فتنه آفرینی و شبهه پراکنی کرد و شیطان نیز این کار زشت را چنین بزک کرد که همه در برابر حسین(ع) ایستادند و وانمود کردند که حسین(ع) آشوبگر است هم اکنون نیز شاهد شبهه افکنی هستیم.

این در حالی است که دشمن وارد خانه ما شده و در منطقه حضور یافته است و باید این سوال را از دشمن بپرسید که اینجا چه می کنید نه اینکه به ما بگویید برای چه در این منطقه حضور یافته اید؟

هدف آمریکایی ها که عراق و سوریه نبود بلکه آنها می خواستند ایران را هدف قرار دهند و حتی تا 30 کیلومتری ایران نیز رسیدند.


ـ سوال: نقش مدافعان حرم در امنیت کشورمان چیست؟

اگر مدافعان حرم و زینبیون و فاطمیون و حیدریون نبودند زن و بچه ها ما نیز در معرض خطر قرار گرفته و ناموس ما در بازارها به فروش می رفتند. ما دشمن را زمین گیر و نابود کردیم تا کشورمان در امان باشد چرا که اگر دشمن وارد خانه ما شد خارج کردن آن سخت است و ما بر این اساس اجازه ورود آنها را ندادیم.


ـ سوال: شهید سامانلو چه مواضعی در قبال ولایت داشت؟

سعید به خانمش وصیت کرده بود که همانگونه که عمه ات حضرت زینب(س) در برابر دشمنان دین قد علم کرد و به سخنرانی پرداخت و اسلام را بعد از شهادت حسین(ع) زنده کرد، امیدوارم بعد از شهادتم نیز همانند ایشان عمل کرده و بچه هایم را مرد بار آوری تا آنی از امر ولایت سرپیچی نکنند و گوش به فرمان ایشان باشند.

واقعا سعید در دنیای دیگری قرار داشت و اینکه می گویند برای پول رفته است واقعا حرف گزافی است.


ـ سوال: در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی چه توصیه ای به مردم دارید؟

ما در بین طلوعین ظهور قرار گرفتیم و اگر بخواهیم ناممان در کنار 72 تن ثبت شود و دل امام زمان(عج) را شاد کنیم باید به موقع عمل کنیم و گرنه همانند توابینی خواهیم بود که پس از واقعه عاشورا بیدار شدند و در راه انتقام خون امام نیز شهید شدند اما از آنها نه نامی مانده است و نه بارگاهی، در حالی که نام 72 تن در تاریخ ماندگار شد.

ما باید ببینیم کدام حکومت بویی از حکومت مهدی(ع) و حضرت زهرا(س) می دهد و باید به آن بچسبیم و اگر نمی خواهیم پس به حکومت ترامپ بچسبیم.

تنها حکومت و مردمی که خداوند مدال افتخار را بر گردن آنها انداخته است ایران و ایرانیان است و نباید این مدال را از گردن خارج کنیم.


ـ سوال: شهید سامانلو الهی نامه ای را به نگارش درآورده بود، لطفا در بخش پایانی گفت وگو فرازهایی از آن را برای ما قرائت بفرمایید.

ایشان الهی نامه ای را در تاریخ 2 تیرماه سال 1382 یعنی 14 سال پیش از شهادت نوشته بود که برخی از فرازهای این الهی نامه بدین شرح است؛

الهی؛ ای کاش روح و جانم به سوی درگاه باصفای نورانیت و با عظمتت پر می کشید

الهی؛ دوست دارم تو را در حالی ملاقات کنم که وزنم چندان قابل محاسبه نباشد

الهی؛ دوست دارم به خاطرتت، زنده زنده در آتش خشم منافقین بسوزم و به وجهت نظاره کنم

الهی می دانم تقاضایی بسی بزرگ است برای من حقیر ولی تو چنان غنی و بی نیازی که می توانی خواسته ام را اجابت کنی.
ارسال نظرات