8000 ستاره درخشان گیلان/232

فرار یکی از فرماندهان سپاهی از پادگان رژیم شاهنشاهی

سید محمدتقی مخزن موسوی که بافرمان حضرت امام (ر) مبنی بر ترک پادگان‌ها، از پادگان فرار و مدتی را مخفیانه در گوشه یکی از حجره‌های طلاب در بازار تهران به پیاده کردن نوارهایی که پیرامون مسائل و اوضاع فلسطین بود صرف کرد سرانجام در سحرگاه پنج‌شنبه 28 بهمن 1361 در خانه گلی‌اش درحالی‌که خواب بود با شلیک هفت گلوله ژ 3 منافقین کوردل به شهادت رسید.
کد خبر: ۹۱۰۸۰۶۰
|
۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۸

به گزارش خبرگزاری بسیج از رشت٬ سید محمدتقی مخزن موسوی در سوم خرداد سال 1335 در خانواده‌ای مؤمن و مذهبی در روستای دو گاهه شهرستان رودبار دیده به جهان گشود.

پدر و مادرش به عشق امام نهم نام محمدتقی را برای او انتخاب کردند و به‌این‌ترتیب تقی در طبیعتی پاک رشد کرد،

او سراسر زندگی‌اش آمیخته با سختی و مشقت بود، وی ضمن درس خواندن در انجام کارهای عملی خانه، دستی توانا برای خانواده‌اش بود.

تقی از همان کودکی از وقار و متانت خاصی برخوردار بود، او در محیط دبیرستان تلاش می‌کرد تا بااخلاق پسندیده‌اش بچه‌ها را از آلودگی‌ها، انحراف و مفاسدی که ارمغان فرهنگ طاغوت بود برحذر بدارد.

وی پس از پایان تحصیلات متوسط در سال 1353 از رودبار راهی تهران شد و در مدرسه عالی فنی به ادامه تحصیل پرداخت و هم‌زمان با تحصیل، در اوج خفقان حاکم بر کشور از کمترین فرصتی بری آگاه ساختن و جذب جوانان به اسلام غفلت نمی‌کرد.

او پیام‌ها، اطلاعیه‌ها و جزوات حضرت امام را با زحمت فراوان تهیه و سپس آن را دست‌نویس و تکثیر می‌کرد و در اختیار دیگران می‌گذاشت و مقداری را هم به رودبار ارسال می‌کرد تا در بیداری جوانان شهرش نیز مثمرالثمر قرار گیرد.

وی در ادامه فعالیتش برای قشر جوان، پس از تماس با بعضی از روحانیون و ائمه جماعت تهران در سال 1354 در مسجد امام حسن مجتبی (ع) لاکه رودبار کتابخانه کوچکی در داخل مسجد ایجاد کرد و کتابخانه را المهدی (عج) نام نهاد.

با تشکیل این کتابخانه مأموران امنیتی رژیم منحوس پهلوی، سخت تقی را در تنگنا قراردادند اما او کتاب‌های ضد رژیم را در مخفیگاه در میان کاه و بعضاً گودال‌های حیاط منزل پنهان و به‌تدریج و به‌طور مخفیانه به دیگران منتقل می‌کرد.

او پس از اتمام دوساله نقشه‌برداری مدرسه عالی فنی تهران در سال 1356 بالاجبار به‌نظام وظیفه اعزام و قریب به یک سال در بندرعباس به خدمت مشغول شد و در این مدت خشم خود علیه حکومت را با زبان شعر بروز می‌داد.

وی بافرمان حضرت امام خمینی (قدس سره) مبنی بر ترک پادگان‌ها، او نیز که خود را مطیع امر ولی‌فقیه اش می‌دید از پادگان فرار و مدتی را مخفیانه در گوشه یکی از سنگ‌های طلاب، در بازار تهران به پیاده کردن نوارهایی که پیرامون مسائل و اوضاع فلسطین بود صرف کرد.

سید محمدتقی بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران مدتی به‌عنوان عضو اجرائی فعال در کمیته انقلاب اسلامی و سپس بعد از فرمان امام با همکاری برادران مسلمان دیگر رودبار به تأسیس جهاد سازندگی اقدام کرد.

او مدتی را به‌طور فعال و شبانه‌روزی در خدمت جهاد سازندگی همت گماشت و مدتی را به‌طور فعال و شبانه‌روزی در خدمت جهاد سازندگی روستاها و ارائه خدمات به روستائیان محروم مشغول شد و سپس با تشکیل سپاه رودبار به فرماندهی سپاه این شهرستان منصوب شد.

وی بیش از سه سال در سنگر فرماندهی سپاه به انقلاب اسلامی خدمت کرد و با تمام وجودش کوشید و خون ‌دل‌های بسیاری خورد.

او توانست باهمت خود و دیگر پاسداران جان‌برکف، شهرستان رودبار که محل تاخت‌وتاز گروه‌های الحادی بود از وجود منحوس و ناپاک گروهک‌ها و تبلیغات ضدانقلابی‌شان پاک کند و با دعوت تعدادی از برادران و خواهران فرهنگی از تهران و تعدادی از روحانیون قم، اقدام به تشکیل کلاس‌های اصول عقاید، اخلاق، تفسیر نهج‌البلاغه، عربی، قرآن مجید و سوادآموزی در سطح شهر و حومه کند.

وی برای بالا بردن حضور مردم در مساجد اقدام به برگزاری دعای کمیل در شبهی جمعه کرد و با آگاهی کامل نسبت به نقش ارزنده انجمن‌های اسلامی در حفظ و حراست از حریم اسلام، اقدام به تأسیس بیش از 60 انجمن اسلامی در شهر و روستا کرد.

سید محمدتقی بافرمان حضرت امام مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی با تشکیل بیش از 52 گروه مقاومت در سطح روستاهای رودبار، علاوه برجذب و سازمان‌دهی نوجوانان و جوانان و هدایت آن‌ها به دفاع از مرزهای میهن اسلامی‌مان، برقراری امنیت هر روستا را به عهده مردم و بسیجیان گذاشت.

او ارادتی خاص به حضرت امام و روحانیون خط امام داشت و کاملاً تابع محض رهبر بود و مرتباً فرمان برداریش را از رهبر در یادداشت‌هایش بیان می‌کرد: خدایا چقدر رنج باید تحمل کرد تا نکند آن سخنی را که امام در مورد پاسداران گفته به عکس شود و یا در جای دیگر می‌گوید: ((باید مطیع محض ولایت‌فقیه باشیم)).

سراسر زندگی سید محمدتقی را اخلاص و زهد فراگرفته بود و در همسرداری نیز نمونه کامل یک مرد مسلمان بود حتی در کارهای منزل همسرش را یاری می‌داد و در محاوره‌های روزانه هیچ‌گاه در اشاره به همسر از حرف تو استفاده نمی‌کرد در برخورد با ناملایمات صبور و آرام و از سعه‌صدر فراوانی برخوردار بود.

وی در مقایسه با همکارانش بااینکه فرمانده بود ولی حقوقش را کمتر از همکاران دیگرش مقرر کرده بود و بیشترین اوقاتش را در سپاه سپری می‌کرد.

در عبادت و ابراز بندگی به درگاه ایزد منان زبانزد عام و خاص بود و به نقل از همکارانش، سید محمدتقی در نمازهای شبش چنان ضجه می‌زد که انسان را متحول می‌کرد.

سید محمدتقی زمانی لب به سخن و ارشاد می‌گشود که قبلاً خودش آن‌ها را در عمل پیاده کرده باشد و روزی در صبحگاه مقررشده بود که ایشان در محل ایراد سخنرانی کند اما سرپیچی کرد وقتی علتش را جویا می‌شوند ایشان می‌گوید؛ آن جه را که امروز نیاز بود در سخنرانی متذکر شوم چیزی بود که خودم امروز به آن عمل‌نکرده بودم فلذا قادر نیستم در رابطه با آن سخنی بگویم.

در محاسبه اعمال و کردار سعی می‌کرد قبل از اینکه دیگران اعمالش را رسیدگی کنند خودش اقدام می‌کرد و در برپایی کانون مقدس خانواده نیز ملاک قرار دادن تقوی و عفاف، شریک زندگی خود را برگزید و با برپایی مراسمی ساده و بی‌ریا به سنت پسندیده رسول مکرم اسلام گردن نهاد.

در برخورد با دشمنان اسلام و انقلاب، همچون ذوالفقار علی (ع) بود و آنانی را که با ارشاد و راهنمایی هدایت‌پذیر نبودند مستحق برخورد می‌دانست و بارها از سوی گروهک‌های وابسته مورد تهدید و آزار قرار گرفت اما در عزم و اراده پولادین او خللی وارد نشد.

زمانی که دشمن از خدا بی‌خبر به میهن اسلامی‌مان هجوم آورد، محمدتقی علاوه بر اینکه در میدان‌های رزم حضور پیدا کرد در تشویق پاسداران و هدایت آن‌ها به میدان‌های رزم نقش بسیار مؤثری داشت و بسان یک دوست با رزمندگان رودباری عرصه‌های غرب و جنوب کشور مکاتبه می‌کرد تا آن‌ها راسخ‌تر به مبارزه مشغول باشند.

آری عده‌ای شخصیت سید محمدتقی موسوی را نشناخته و به وی ستم روا داشتند و تهمت‌ها زدند و با شهادتش اشک حسرت ریختند و آه جان‌سوز برکشیدند وعده‌ای دیگر نیز چون شخصیتش را شناخته بودند از وجودش وحشت داشتند.

سید محمدتقی مخزن موسوی سرانجام در سحرگاه پنج‌شنبه 28 بهمن 1361 در خانه گلی‌اش درحالی‌که در بسترش در خواب بود با شلیک هفت گلوله ژ 3 منافقین کوردل به شهادت رسید و همسر و تنها فرزند 6 ماهه‌اش نیز مجروح شدند.

منافقین شیطان‌صفت ننگ ابدی را برای خود خریدند و با ریخته شدن خون پاک شهید سید محمدتقی موسوی هم چهره‌های کریه دشمنان اسلام و کشور، منافقین، فرصت‌طلبان رسوا شد و لانه‌های فساد دشمنان در شهر و جنگل کشف و مزدوران کثیف استعمار را به محکمه عدل جمهوری اسلامی روانه کرد و بعضی را هم معدوم و از سوی دیگر خون پاکش عامل اتحاد و انسجام و بیداری حزب‌الله خاصه نسل جوان باشد.

انتهای پیام/84007

ارسال نظرات