ائر شلمچه در دلنوشته اش، نوشته است: «شلمچه مثنوی بلند ایثار است و فرودگاه عشق و عروجگاه دل. صحرای خشکی که دریای مواج خون و اشک‌های عاشقانه در تربت پاکش دارد، با قلب خونینی که هنوز زیبا و دلنواز می‌تپد و خون غیرت و مردانگی را در رگ‌های این دیار می‌دواند و هرشب بلند حیات با عزت را زمزمه می‌کند.»
کد خبر: ۹۱۱۱۲۵۱
|
۲۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۷

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از یزد، «مهدیه زارع» در دلنوشته‌ای شلمچه را به تصویر کشیده است. وی در این دلنوشته آورده:
«آری، شلمچه کتاب است؛ خواندنی‌ترین کتاب حماسه. شلمچه آسمانی است، سرشار از ستاره‌های سرخ. شلمچه بهار است، لبریز از گل‌های مهدی. شلمچه دریا است، مواج از موج‌های عاشقی...
شلمچه خلاصه عشق است قطعه‌ای از بهشت، شلمچه آینه است که تمام جبهه با خاک‌های سرخش در آن می‌درخشد. دریچه آسمانی است که از آن بوی رشادت و عطر دلنواز شهادت به مشام می‌رسد.
شلمچه تندیس زیبای عشق است که در میدان ایثار قد کشیده است. شلمچه شهر شهود و شهادت است.
شلمچه مثنوی بلند ایثار است و فرودگاه عشق و عروجگاه دل. صحرای خشکی که دریای مواج خون و اشک‌های عاشقانه در تربت پاکش دارد، با قلب خونینی که هنوز زیبا و دلنواز می‌تپد و خون غیرت و مردانگی را در رگ‌های این دیار می‌دواند و هرشب بلند حیات با عزت را زمزمه می‌کند.
زمین خاکی شلمچه زیباتر از آبی آسمان است چرا که شلمچه قتلگاه مرغان عاشقی است که برای وصال بی قرار بودند و از کوچه پس کوچه‌های منیت و مادی بودن به شهر دلگشای معنوییت و شهادت دل بستند. آری شلمچه شاهنامه بلند شهادت است.
دیوان عاشقی است، شعر‌های سرخ با واژه‌های خون به وزن عشق و قافیه‌هایی از جنس قلب پاره پاره عاشقی و در قالب غزل عشق و مثنوی بلند. شهادت دیوانی است که شکسته دلان عارف با قلم استخوان و مرکب خون و با خط شکسته تذهیب کردند.
امیدوارم بار دیگر مرا دعوت کنید تا راه شهادت را تا آخر عمر قدم بردارم.»

انتهای پیام/
ارسال نظرات