«احمد خواستار» با اشاره به برقراری آرامش نسبی، گفت: چند نفر از برادران مجروح را سوار قایق و به مقصد شط علی حرکت کردم. آبراه‌ها به وسیله چراغ فانوس علامت‌گذاری شده بود، مرتب قایق‌ها در حال تردد بودند. چگونه می‌شود این زیبایی‌ها را توصیف کرد؟ آری؛ هنوز هم هور زیبا بود. یعنی زیبایی خاص خودش را داشت.
کد خبر: ۹۱۱۹۵۶۹
|
۲۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۸

«احمد خواستار» از رزمندگان دفاع مقدس که در عملیات بدر حضور داشت در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری بسیج از یزد، با اشاره به عملیات بزرگ بدر دو حادثه شنیدنی را بیان کرد و اظهار داشت: حادثه دوم به روز ۲۱ اسفند مربوط می‌شود، آن روز ساعت ۱۳:۳۰ توسط جانشین واحد، مأمور شدم تا به اتفاق برادر فلاح تفتی چهار تن از برادران دیده‌بان توپخانه را به منطقه برسانیم.
وی افزود: به سوی دشمن حرکت کردیم. سکان قایق را برادر فلاح بر عهده گرفت. به راه خود ادامه دادیم آتش دشمن به شدّت ادامه داشت. حدود ۸۰۰ متر به خشکی و خط درگیری فاصله داشتیم که بر اثر انفجار گلوله‌ای، موتور قایق از کار افتاد.

جهنمی از آتش و دود به پا شد
خواستار با اشاره به جهنمی که از آتش و دود در اطراف ما به پا شده بود، یادآور شد: وسط آب مانده بودیم، قایقی از راه رسید و پارویی را به طرف ما دراز کرد، دستۀ پارو را گرفتیم و او حرکت کرد و با این وسیله ما خودمان را تا ساحل دشمن رساندیم و پیاده شدیم.
این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: فرصتی نبود، ظاهراً دشمن مجدداً جلو آمده بود، سریع اسلحه را برداشتیم و درگیر شدیم. خشاب‌های زیادی کنار دستمان آماده شده بود و از این لحاظ مشکلی نبود، ولی بر اثر حجم آتش بسیار سنگین دشمن، امکان رفتن بالای خاکریز وجود نداشت. فقط اسلحه را روی خاکریز می‌گرفتیم و شلّیک می‌کردیم.
رزمنده عملیات بدر با اشاره به بالگرد‌های عراقی که در حال جابجایی خودرو‌های سبک بودند، تاکید کرد: کم‌کم آتش توپخانه دشمن روی خاکریز کم شد، اما آتش سبک نیرو‌های پیاده صد برابر شد. هوا کاملاً تاریک شده بود. صدای تکبیر یکی از برادر‌ها که مسئول خمپاره ۸۱ از لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بود بلند شد که: «عراقی‌ها دارند فرار می‌کنند»، سر از خاکریز بالا آوردم و نگاهی انداختم، با کمال تعجب دیدم تعدادی نیرو که حدود ۷ ـ. ۸ متر از ما بیشتر فاصله نداشتند رو به دشمن و پشت به ما در حال حرکتند، ابتدا باور نمی‌کردم این‌ها عراقی باشند.
وی افزود: آری عراقی بودند که تا چند متری خاکریز ما آمده بودند، ولی با مقاومت سرسختانه نیرو‌های ما مواجه و با دادن تلفات زیاد مجبور به عقب‌نشینی شده بودند.

آبراه‌ها با چراغ فانوس علامت‌گذاری شده بودند
خواستار گفت: نکته‌ای در اینجا قابل بیان است که در آن هنگامه، برادر فلاح تفتی، در آن شرایط با روحیه‌ای بسیار بالا و قابل تحسین، در زیر آتش سنگین دشمن قایق آسیب دیده را تعمیر و راه‌اندازی کرده بود.
وی با اشاره به برقراری آرامش نسبی، عنوان کرد: چند نفر از برادران مجروح را سوار قایق و به مقصد شط علی حرکت کردم. آبراه‌ها به وسیله چراغ فانوس علامت‌گذاری شده بود، مرتب قایق‌ها در حال تردد بودند. چگونه می‌شود این زیبایی‌ها را توصیف کرد؟ آری؛ هنوز هم هور زیبا بود. یعنی زیبایی خاص خودش را داشت.
فعال حوزه دفاع مقدس با اشاره به رساندن مجروحان به مکانی امن، تاکید کرد: پس از تخلیه مجروحین، به سنگر خودمان که حدوداً ۵۰ متر از اسکله فاصله داشت رفتم. بچه‌ها هنوز بیدار بودند بعضی هم نماز شب می‌خواندند. خیلی خسته بودم. با اینکه از ظهر چیزی نخورده بودم، اما اصلاً میل به غذا نداشتم. وضو گرفتم و بعد از خواندن چند رکعت نماز، خوابیدم. به بچه‌ها هم گفتم اذان صبح مرا بیدار کنند.
خواستار متذکر شد: صبح زود آمدم کنار اسکله، می‌خواستم بروم جلو، یعنی الصّخره. مثل آن‌که خبر‌هایی بود، همه در هم بودند. من هم نگران شدم، پرسیدم چه خبر؟ گفتند: برادر ابراهیم جعفر‌زاده به شهادت رسیده. شنیدن این خبر خیلی برایم سخت و ناگوار بود، اما چه می‌شد کرد؟ باید تسلیم حق بود. بالاخره عملیات بدر هم در محور الصّخره بعد از چهار شبانه روز جنگ و گریز که با پاتک‌های بسیار سنگین عراق مواجه بود پایان گرفت و پدافند از عمده‌ترین دستاورد این عملیات که «جاده خندق» بود به رزمندگان تیپ ۱۸ الغدیر واگذار شد.
انتهای پیام/
ارسال نظرات