خبرهای داغ:
از امام صادق(ع) درباره فضیلت روزه ماه رجب سؤال کردند حضرت فرمود: چرا از روزه ماه شعبان غافلید؟ پرسیدند کسی که یکروز از شعبان را روزه بدارد چه قدر ثواب دارد؟ فرمود: به خدا قسم بهشت ثواب اوست.
کد خبر: ۹۱۲۴۷۳۵
|
۱۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۱

به گزارش  سرویس  طلاب  و روحانیون خبرگزاری بسیج، كلمۀ شعبان كه از سه حرف اصلي «ش ع ب» گرفته شده است، معاني متعددي دارد و اسم براي مكان و زمان و بمعاني شعبه شعبه شدن، طريق، متفرع شدن، تقسيم و ... آمده است.

 

- وجه تسميه ماه شعبان

در لغت به يك نحوه و در روايات به نحوة ديگري ذكر شده است، مثلاً در لسان العرب گفته شده است و شعبان اسم للشهر، سمي بذلك تشعبهم فيه اي تفرقهم في طلب المياه و قيل في الغارات و قال ثعلب: قال بعضهم انما سمي شعبان شعبان لانه شعب اي ظهر بين شهري رمضان و رجب[1].

شعبان يكي از ماه هاي قمري است و آن را شعبان ناميدهاند چون مردم در اين ماه براي طلب آب متفرق و پراكنده ميشدند و در كتاب الغارات هم گفته شده همچنين ثعلب هم گفته است كه: برخي ميگويند شعبان را شعبان ناميدهاند چون بين دو ماه رجب و رمضان واقع شده است] در كتاب تاج العروس هم قريب به همين الفاظ و همين معاني را براي ماه شعبان و وجه تسميه اش ذكر كرده است[2].

 

- اما وجه تسميه شعبان در روايات شريفه:

1. شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان در ابتداي اعمال شعبان المعظم روايتي را از اميرالمؤمنين ذكر فرموده است كه در آن هست: [تازه كارها امروز غره شعبان كريم است، ناميده است او را پروردگار ما شعبان به جهت پراكنده شدن خيرات [در آن]... و جلوه داده ابليس شعبههاي شرور خود را ....][3].

2. قال رسول الله(ص) وقد تذاكر اصحابه عند فضائل شعبان، فقال صلي الله عليه وآله وسلم انما سمي شعبان لانه يتشعب فيه ارزاق المؤمنين[4] [رسول خدا(ص) در حالي كه اصحابشان دربارة فضائل ماه شعبان گفتگو ميكردند فرمودند. [ماه شعبان، شعبان ناميده شده است زيرا در آن روزيهاي مؤمنين تقسيم ميشود].

3. ... روی زياد بن ميمون ان النبي صلي الله عليه وآله قال انما سمي شعبان لانه يشعب فيه خير كثير لرمضان و شهر رمضان سمي بذلك لانه يرمض الذنوب[5] [زياد بن ميمون ميگويد پيغمبر خدا صلي الله عليه وآله فرمودند: ماه شعبان را به اين نام ناميدهاند زيرا از اين ماه خير زيادي به رمضان سرازير ميشود و ماه رمضان هم رمضان ناميده شده است زيرا گناهان را ميريزد].

 

- فضیلت ماه شعبان از نگاه احادیث و روایات

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ان رجب شهر الله، و شعبان شهری و شهر رمضان شهر امتی[6] رجب ماه خدا و شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است. همچنین فرمودند: شعبان شهری رحم اللّه من أعاننی علی شهری[7] شعبان ماه من است خدا بیامرزد کسی که مرا به ماه من اعانت کند. و نیز در حدیثی دیگر پیامبر می فرماید: ماه شعبان ماهی است که اعمال انسانها بالا می رود در حالیکه مردم از آن غفلت می کنند.[8] همینطور از امام علی (ع) گزارش شده که فرمودند: ماه شعبان ماه رسول خدا(ص) است.

 

- روزه داری در ماه شعبان

پیامبر می فرمایند: شعبان ماه من است هر کس یک روز از این ماه را روزه بدارد بهشت بر او واجب می شود، و در برخی احادیث از شعبان به سید و سرور ماه ها تعبیر شده است.[9]

در روایتی از حضرت صادق(ع) گزارش شده که هنگامی ماه شعبان فرا می رسید، پدرم امام سجاد (ع) اصحاب و یاران خود را جمع می کرد و چنین می فرمود: ای اصحاب من، می دانید این چه ماهی است؟ این ماه شعبان است و حضرت رسول ص می فرمود:

شعبان ماه من است پس روزه بدارید برای دوستی و محبت پیامبر خود و برای تقرّب و نزدیک شدن به پروردگار، به حق آن خدایی که جان علی بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد می کنم که از پدرم حسین بن علیع شنیدم که او نیز از پدرش امیرالمؤمنینع شنیده است که می فرماید: هر کس روزه بدارد ماه شعبان را برای محبّت پیامبرص و تقرّب به سوی خدا، خدا او را دوست دارد و او را به کرامت و بزرگواری خود در قیامت نزدیک گرداند و بهشت را بر او واجب نماید.

از صفوان جمال روایت شده که می گفت امام صادق (ع) به من فرمود وادار کن کسانی را که در اطراف تو هستند به روزه ماه شعبان. گفتم فدایتان شوم. مگر در فضیلت آن چیزی می بینید فرمودند: بلی به درستی که رسول خدا (ص) هرگاه می دید هلال ماه شعبان را، امر می فرمود به منادی که در مدینه ندا می کرد: ای اهل مدینه من از جانب خداوند به سوی شما مبعوث شدم آگه باشید که شعبان ماه من است. پس خدا رحمت کند کسی را که مرا بر ماه من یاری کند یعنی روزه بدارد.[10]

از امام صادق روایت است که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ما فاتنی صوم شعبان مذ سمعت منادی رسول اللّه ص ینادی تلی شعبان فلن یفوتنی ایّام حیاتی صوم شعبان ان شاء اللّه[11] روزه ماه شعبان از من فوت نشد از زمانی که شنیدم منادی رسول خدا ص فریاد می کرد. بنابراین هرگز روزه ماه شعبان از من در ایام زندگانی ام فوت نخواهد شد. اگر خدا بخواهد.

روایت شده که روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خداست.[12]

روزی در نزد امام صادق (ع)، ذکر روزه ماه شعبان به میان آمد. حضرت فرمود که در فضیلت روزه شعبان چنین و چنان است. حتّی آنکه مردی مرتکب خون حرام می شود پس در ماه شعبان روزه می گیرد. به او نفع بخشیده و او آمرزیده می شود.[13]

اعمال زیادی در ماه شعبان وارد شده ولی آنچه از روایات استفاده می شود این است که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است. هر که در هر روز این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آن است که هفتاد هزار مرتبه در ماههای دیگر استغفار کرده است. عمل دیگری که در این ماه سفارش شده صدقه دادن است اگرچه به اندازه نصف دانه خرمایی باشد. تا خداوند بدن او را بر آتش جهنم حرام گرداند.[14]

عمل دیگر روزه ماه شعبان آنچه در قبل گذشت، از امام صادق(ع) درباره فضیلت روزه ماه رجب سؤال کردند حضرت فرمود: چرا از روزه ماه شعبان غافلید؟ پرسیدند کسی که یکروز از شعبان را روزه بدارد چه قدر ثواب دارد؟ فرمود: به خدا قسم بهشت ثواب اوست.[15]

دوباره پرسیدند بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود تصدّق و استغفار. هر که در این ماه صدقه دهد خداوند او را تربیت کند. همچنان که یکی از شما بچه شترش را تربیت می کند تا آنکه در روز قیامت به صاحبش برسد.[16]

روزه ماه شعبان به خصوص در پنجشنبه ماه ثوابی بسیار دارد، روایت شده که در هر پنجشنبه ماه شعبان آسمانها را زینت می کنند، پس ملائکه عرض می کنند: خداوندا روزه داران این روز را بیامرز و دعای آنها مستجاب می شود.[17]

همچنین پیامبر ص فرموده: هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد حق تعالی 20 حاجت دنیوی و 20 حاجت اخروی او را برآورده می سازد.[18]

در این ماه صلوات بر محمّد و آل محمد ص بسیار سفارش شده. همچنین نمازهای بسیار سفارش شده که برای طریقه انجام آن به مفاتیح الجنان مراجعه فرمائید.

در مجموع این ماه انجام نماز، روزه، زکات، امر به معروف و نهی از منکر، صدقه بر فقرا و مساکین، نیکی به پدر و مادر و همسایگان و اصلاح بین بستگان سفارش بسیار شده است.

 

- مناجات در ماه مبارک شعبان

یکی از کارهایی که بزرگان و پیشوایان دین در این ماه انجام می دادند، مناجات با رب الارباب است از جمله مناجات ها مناجات معروف شعبانیه است که از امیرالمؤمنین و فرزندان او است که در ماه شعبان می خواندند و آن مناجاتی است که برای اهلش عزیز و گرامی است و برای خاطر آن به ماه شعبان مأنوس می شوند بلکه انتظار آن را می کشند و مشتاق آمدن ماه شعبان می شوند و در آن مناجات علوم سرشاری در کیفیّت معامله بنده با خدای متعال است که در آن اظهار ادب در طریق معرفت حق و سؤال و دعا و استغفار نسبت به خدای خود بیان شده و استدلالات ظریف و لطیفی که سزاوار مقام عبودیّت برای استحکام مقام امیدواری مناسب حال مناجات است، ذکر کرده و دلالت صریح و روشن در معنای قرب و لقای خداوند و دیدار او تنظیم شده است که به آن وسیله شبهات انسانها و شکیّات منکران و وحشت اهل شک و شبهه را برطرف کرده است.

 

- دعا در ماه شعبان

دعا غیر از قرائت و خواندن کلمات و حروف است، تا اینکه بداند چه می گوید؟ و از پروردگار خود چه درخواست می کند؟ در این صورت بر دعا کننده صدق نمی کند که از پروردگار خود فلان چیز را خواسته است بلکه صدق می کند که الفاظی را قرائت کرده و خواننده الفاظ، غیر دعا کننده و خواهنده است.

خدای متعال می فرماید: امّن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السّوء[19] و نیز در جای دیگر می فرماید: ادعونی استجب لکم[20] و همچنین می فرماید: اسألوا اللّه من فضله[21] انّ اللّه کان بکم رحیم[22] گفتنی است این مناجات تکان دهنده با این مفاهیم عظیم از برکات محمّد و خاندان اوست که قدر و عظمت آن را کسی نمی داند که صاحب دل آگاه و قلبی آکنده از محبت کوی دوست باشد چون در قرآن به صراحت بیان شده است برای کسی که قلبی آگاه و گوشی شنوای از حقیقت دارد شهادت و گواهی را به همراه می آورد انّ فی ذالک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید.[23]

و غافلان، از معرفت آن دور و از فوائد بزرگ و انوار درخشان آن مهجوراند و به جانم سوگند که بیشتر از مردم قدر نعمت مناجات را نمی دانند و همانا منشأ این مناجات علوم و معارف ارجمندی است که جز کسانی که پا در این راه گذاشته اند، کس دیگری بر مقام و حدود آن آگهی نخواهد یافت و آنان اولیاء خدا یعنی آنچنان کسانی هستند که از راه کشف و مشاهده به آن دسترسی یافته اند و رسیدن به حقایق این مکاشفات همانا بزرگترین نعمات آخرت است که هیچ یک از نعمات دنیوی را به آن مقایسه و سنجش نتوان نمود و اشاره صادق آل محمّد ع به این موضوع است، آنجا که می فرماید: اگر مردم آنچه را که در فضیلت معرفت خداست می دانستند چشمان خود را به آنچه دشمنان از زرق و برق حیات دنیوی بهره ورند نمی گشودند و دنیای آنها در نزد آنان از آنچه در زیر پاهای خود لگد می کنند پست تر می نمود و به معرفت خداوند مانند آن کسی که همواره در باغهای بهشت با اولیاء خدا مصاحب باشد متنعم می شدند و لذّت می بردند.

مرحوم صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه روایت کرده که: شنیدم از اباعبداللّه ع که می فرمود: کسی که روز اول ماه شعبان روزه بگیرد بهشت بر او واجب می شود و هر کس دو روز روزه بگیرد، خداوند در هر روز و شبی در دنیا به او نظر می افکند و نظر خود را به او در بهشت ادامه می دهد و هر کس سه روز روزه بدارد، خدا را در عرش او و بهشت خود زیارت می نماید. یعنی زائر خدا می شود همانطور که اگر کسی قصد خانه خدا کند، قصد خدا را نموده است.[24]

البته همه اعمال را بهتر است به آنچه سبک و آسانتر است عمل نماید تا آنکه آن عمل را از روی نشاط به جای آورد و بین آن و بین ذکر خود از سایر اعمال و فکر خویش را بر حسب حال خود جمع نماید.[25]

 

- اول شعبان

خداوند در روز اول شعبان به درهای بهشت امر می کند که باز شوید و به شاخه های درخت طوبی امر می کند که شاخه هایش را نزدیک این دنیا بیاورد، هر کس دری از خیر و نیکی را در این روز فرا گیرد، هر که نماز مستحبی در این روز ادا کند، هرکه در این روز، روزه بگیرد، هر که میان زن و شوهرش یا پدر و فرزندش یا خویشاوندانش یا مرد و زن همسایه اش یا مرد و زن بیگانه صلح برقرار کند، کسی که طلبی از کسی دارد از او کم کند، کسی که قرضی را که صاحبش از بازگشت آن مأیوس شده به یادآورد و آنرا ادا کند، کسیکه کفالت یتیمی را بر عهده بگیرد، کسیکه قرآن یا چیزی از آنرا بخواند، کسیکه خدا را به یاد آورد و نعمتهای او را بشمارد و او را شکر کند، کسیکه مریضی را عیادت کند، کسی که به پدر و مادر یا یکی از آنها نیکی کند، کسی که جنازه ای تشییع کند، کسی که مصیبت زده را تسلیت گوید، کسی که کار خیر انجام دهد. حتماً به شاخه ای از درخت طوبی آویخته می شود.

همچنین اگر دری از شرّ و گناه را در این روز فرا گیرد، کسی که در ادای نمازش کوتاهی کند و آنرا ضایع کند، کسی که فقیری در نزد او بیاید و او قادر بر تغییر حالش باشد و به وی نرسد ولی او را کمک نکند، کسی که بدکاری از او عذرخواهی نماید امّا او عذر او را نپذیرد بلکه او را بیشتر از بدی او عقوبت کند، کسی که میان زن و شوهرش، پدر با فرزندش یا میان دو همسایه جدایی اندازد، کسی که بر تنگدستی سختگیری بگیرد، کسی که بر یتیمی جفا کند و به او آزار رساند و همچنین مال او را تباه نماید، کسی که خوانندگی کند و در آن خواندن بر معاصی و گناهان برانگیزند، کسی که کارهای قبیح خود را در جنگها و انواع ستم های خود را بر بندگان بشمارد و بر آنها افتخار کند، کسی که به عیادت مریض خود نرود، کسی که جنازه ای را تشییع نکند به دلیل خوار و پست بودن آن فرد در نظرش، کسی که از مصیبت زده دوری نماید و به او به خاطر حقارت و کوچکی جفا کند، کسیکه پدر و مادر خود یا یکی از این دو را عاق کند، حتماً به شاخ های درخت زقّوم آویخته می شود البته منافقین، بیشتر به شاخه های او آویخته می شوند.[26]

 

- مهمترین رویداهای این ماه عبارتند از:

- دوم شعبان؛ آمدن حکم وجوب روزه ماه رمضان درسال دوم هجری

- سوم شعبان؛ ولادت امام حسین(ع)

- چهارم شعبان؛ ولادت حضرت عباس(ع)

- پنجم شعبان؛ ولادت امام سجاد(ع)

- یازده شعبان؛ ولادت حضرت علی اکبر(ع)

- پانزده شعبان؛ ولادت امام زمان(عج)

 

- اعمال مشترکه ماه شعبان

اوّل: هر روز هفتاد مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ

دوّم: هر روز هفتاد مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَالرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ و در بعضى روایات الْحَىُّ الْقَیُّومُ پیش از الرَّحْمنُ الرَّحیمُ است و عمل به هر دو خوبست و ازروایات مستفاد مى شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هرکه هرروز از این ماه استغفار کند هفتاد مرتبه مثل آنست که هفتاد هزار در ماههاى دیگراستغفار کند .

سوّم : تصدّق کند در این ماه اگرچه به نصف دانه خرمایى باشد تا حق تعالى بدن اورا برآتش جهنّم حرام گرداند از حضرت صادق علیه السلام منقول است که از آن جناب سؤال کردند از فضیلت روزه رجب فرمود چرا غافلید از روزه شعبان راوى عرض کرد یابن رَسول الله چه ثواب دارد کسى که یک روز از شعبان را روزه بدارد فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست عرض کرد یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست فرمود تصدّق واستغفار هر که تصدّق کند در ماه شعبان حق تعالى آن را تربیت کند همچنانکه یکى ازشما شتر بچّه اش را تربیت مى کند تا آنکه در روز قیامت برسد به صاحبش در حالتى که بقدر کوه اُحُد شده باشد

چهارم: در تمام این ماه هزار بار بگوید لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُاِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ که ثواب بسیار دارد از جمله آنکه عبادت هزار ساله در نامه عملش بنویسند .

پنجم: در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالى برآورد هر حاجتى که دارد ازامر دین و دنیاى خود و روزه اش نیزفضیلت دارد و روایت شده که در هر روز پنجشنبه ماهشعبان زینت مى کنند آسمانها را پس ملائکه عرض مى کنند خداوندا بیامرز روزه داراناین روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در خبر نبوى است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد حقّتعالى بیست حاجت ازحوائج دنیا وبیست حاجت ازحاجتهاى آخرت او را برآورد .

ششم: در این ماه صلوات بسیار فرستد

 

- صلوات هر روز شعبان

هفتم: در هر روز از شعبان در وقت زوال و در شب نیمه آن بخوانداین صلوات مَرْویّه ازحضرت امام زین العابدین علیه السلام را:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِکَةِ، وَمَعْدِنِ الْعِلْمِ وَاَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجارِیَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ یَاءْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَیَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ لاحِقٌ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْکَهْفِ الْحَصینِ وَغِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکینِ وَمَلْجَاءِ الْهارِبینَ وَعِصْمَةِالْمُعْتَصِمینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً کَثیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضاًوَلِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَداَّءً وَقَضاَّءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَقُوَّةٍ یارَبَّ الْعالَمینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الاْبْرارِالاْخْیارِ الَّذینَ اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلایَتَهُمْ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِکَ وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِیَتِکَ وَارْزُقْنى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ وَنَشَرْتَ عَلَىَّ مِنْ عَدْلِکَ وَاَحْیَیْتَنى تَحْتَ ظِلِّکَ وَهذا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبانُ الَّذى حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ الَّذى کانَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَالِه وَسَلَّمَ یَدْاَبُ فى صِیامِهِ وَقِیامِهِ فى لَیالیهِ وَ اَیّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فى اِکْرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلى مَحَلِّ حِمامِهِ اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَى الاِْسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فیهِ وَنَیْلِ الشَّفاعَةِ لَدَیْهِ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفیعاً مُشَفَّعاً وَطَریقاً اِلَیْکَ مَهیَعاًوَاجْعَلْنى لَهُ مُتَّبِعاً حَتّى اَلْقاکَ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَنّى راضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبى غاضِیاً قَدْ اَوْجَبْتَ لى مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ وَاَنْزَلْتَنى دارَ الْقَرارِوَمَحَلَّ الاْخْیارِ.

هشتم: اين مناجات را كه از ابن خالويه روايت شده بخواند به گفته او اين مناجات حضرت امير المؤمنين عليه السّلام و امامان پس از اوست، كه در ماه شعبان می خواندند:

 

- مناجات شعبانیه

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِي وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِي وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِي وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَى آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي.

خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعايم باش آنگاه كه می خوانمت، و صدايم را بشنو گاهى كه صدايت مي كنم، و به من توجّه كن هنگامی كه با تو مناجات می نمايم، همانا به سوى تو گريختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ايستادم، پاداشى را كه نزد توست اميدوارم، آنچه را كه در درون دارم می دانى، بر حاجتم خبر دارى، نهانم را می شناسى، كار بازگشت به آخرت و خانه ابدی ام بر تو پوشيده نيست، و آنچه كه می خواهم به زبان آرم، و خواهش خويش را بازگو كنم و هم آنچه را كه براى عاقبتم اميد دارم، بر تو پنهان نيست، همانا آنچه تقدير نموده اى بر من اى آقاى من در آنچه كه تا پايان عمر بر من فرود می آيد از نهان و آشكارم جارى شده است، و تنها به دست توست نه به دست غير تو فزونى و كاستی ام و سود و زيانم، خدايا! اگر محرومم كنى پس كيست آن كه به من روزى دهد؟ و اگر خوارم سازى پس كيست آن كه به من يارى رساند،

إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ إِلَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ ] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي [يَدْنُ ] مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّي فِي مَمَاتِي إِلَهِي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِي بَعْدَ مَمَاتِي وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِي [تُولِنِي ] إِلّا الْجَمِيلَ فِي حَيَاتِي.

خدايا! به تو پناه می آورم از خشمت و از فرود آمدن غضبت.

خدايا! اگر شايسته رحمت نيستم، تو سزاوارى كه بر من با فراوانى فضلت بخشش نمايى، خدايا! گويى من با همه هستی ام در برابرت ايستاده ام، درحالیكه حسن اعتمادم بر تو، بر وجودم سايه افكنده است، و آنچه را تو شايسته آنى بر من جارى كرده ای و مرا با عفوت پوشانده اى، خدايا! اگر گذشت كنى، چه كسى از تو سزاوارتر به آن است؟ و اگر مرگم نزديك شده باشد و عملم مرا به تو نزديك نكرده، اعترافم را به گناه وسيله خويش به بارگاهت قرار دادم.

خدايا بر نفسم در فرمانبرى از آن گناه بار كردم، پس واى بر او اگر او را نیامرزی، خدايا نيكی ات بر من در روزهاى زندگی ام پيوسته بود، پس نيكى خويش را در هنگام مرگم از من قطع مكن.

خدايا چگونه از حسن توجهت پس از مرگم نااميد شوم؟ ، درحالیكه در طول زندگی ام مرا جز به نيكى سرپرستى نكردى.

إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى [إِلَهِي قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَيَ ] إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ فَلا تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِي جُودُكَ بَسَطَ أَمَلِي وَ عَفْوُكَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِي إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ إِلَهِي اعْتِذَارِي إِلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ .

خدایا كارم را چنان كه سزاوار آنى بر عهده گير، خدايا به سوى من با فضلت بازگرد، به سوى گناهكارى كه جهلش سراپايش را پوشانده، خدايا گناهانى را در دنيا بر من پوشاندى، كه بر پوشاندن آن در آخرت محتاج ترم، گناهم را در دنيا براى هيچيك از بندگان شايسته ات آشكار نكردى، پس مرا در قيامت در برابر ديدگان مردم رسوا مكن، خدايا جود تو آرزويم را گسترده ساخت، و عفو تو از عمل من برترى گرفت.

بار خدايا، روزى كه در آن ميان بندگانت حكم میكنى، مرا به ديدارت خوشحال كن.

خدايا عذرخواهى من از پيشگاهت عذرخواهى كسى است كه از پذيرفتن عذرش بی نياز نگشته، پس عذرم را بپذير اى كريم ترين كسی كه بدكاران از او پوزش خواستند.

إِلَهِي لا تَرُدَّ حَاجَتِي وَ لا تُخَيِّبْ طَمَعِي وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجَائِي وَ أَمَلِي إِلَهِي لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِي لَمْ تَهْدِنِي وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِي لَمْ تُعَافِنِي إِلَهِي مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِي فِي حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي طَلَبِهَا مِنْكَ إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً يَزِيدُ وَ لا يَبِيدُ كَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ إِلَهِي إِنْ كَانَ صَغُرَ فِي جَنْبِ طَاعَتِكَ عَمَلِي فَقَدْ كَبُرَ فِي جَنْبِ رَجَائِكَ أَمَلِي إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ إِلَهِي فَلَمْ أَسْتَيْقِظْ أَيَّامَ اغْتِرَارِي بِكَ وَ رُكُونِي إِلَى سَبِيلِ سَخَطِكَ.

خدايا، حاجتم را برمگردان، و (طمع ام) را قرين نوميدى مساز، و اميد و آرزويم را از خود مبر.

خدايا، اگر خواری ام را می خواستى، هدايتم نمی نمودى، و اگر رسوايی ام را خواسته بودى عافيتم نمی بخشيدى، خدايا، اين گمان را به تو ندارم كه مرا در حاجتى كه عمرم را در طلبش سپرى كرده ام، از درگاهت بازگردانى.

خدايا تو را سپاس، سپاسى ابدى و جاودانه، هميشگى و بی پايان، سپاسى كه افزون شود و نابود نگردد، آنگونه كه پسندى و خشنود گردى، خدايا اگر مرا بر جرمم بگيرى، من نيز تو را به عفوت بگيرم، و اگر به گناهانم بنگرى، جز به آمرزشت ننگرم، و اگر مرا وارد دوزخ كنى، به اهل آن آگاهى دهم كه تو را دوست دارم.

خدايا اگر عملم در برابر طاعتت كوچك بوده، همانا از سر اميد به تو آرزويم بزرگ است.

خدايا چگونه از بارگاهت با نوميدى و محروميت بازگردم، درحالی كه خوش گمانی ام به بخشش وجودت اين بوده كه مرا نجات يافته و بخشيده باز می گردانى، خدايا عمرم را در آزمندى غفلت از تو نابود ساختم، و جوانی ام را در مستى دورى از تو پير نمودم.

خدايا در روزگار غرور نسبت به تو، بيدار نشدم و گاه تمايلم به سوى خشم تو آگاه نگشتم.

إِلَهِي وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قَائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ إِلَيْكَ إِلَهِي أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ أُوَاجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيَائِي مِنْ نَظَرِكَ وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ وَ كَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِي فِي كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ إِلَهِي انْظُرْ إِلَيَّ نَظَرَ مَنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ يَا قَرِيباً لا يَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ يَا جَوَاداً لا يَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ إِلَهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ ]مَمْلُولٍ [ ،

خدايا و من بنده تو و فرزند بنده توام، در برابرت ايستاده ام، به كرمت به حضرت تو متوسّلم.

خدايا، بنده ای هستم، كه به درگاهت از آنچه كه با آن با تو روبرو بوده ام از كمى حيايم از مراقبتت نسبت به من بيزارى می جويم و از تو درخواست گذشت میكنم، زيرا گذشت صفتى درخور كرم توست.

خدايا برايم نيرويى نيست كه خود را بوسيله آن از عرصه نافرمانی ات بيرون برم، مگر آنگاه كه به محبّتت بيدارم سازى، و آنچنان كه خواستى باشم، پس تو را شكر گذارم، براى اينكه در آستان كرمت واردم كردى، و هم اينكه دلم را از آلايه هاى غفلت از حضرتت پاك نمودى.

خدايا بر من نظر كن، نظر به كسی كه صدايش كردى و تو را اجابت كرد، و به ياری ات به كارش گماشتى و او از تو اطاعت كرد، اى نزديكى كه از فريفتگان دور نمی شود، و اى سخاوتمندی كه از اميد بستگان به پاداشش دريغ نمی ورزد.

خدايا، قلبى به من عنايت كن، كه اشتياقش او را به تو نزديك كند، و زبانى كه صدقش به جانب تو بالا برده شود.

و نگاهى كه حق بودن او را به تو نزديك نمايد، خدايا، كسی كه به تو شناخته شد، ناشناخته نيست، و آن كه به تو پناهنده شد خوار نیست، و هركه را تو به او روى آورى برده نيست،إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إِلَهِي فَلا تُخَيِّبْ ظَنِّي مِنْ رَحْمَتِكَ وَ لا تَحْجُبْنِي عَنْ رَأْفَتِكَ إِلَهِي أَقِمْنِي فِي أَهْلِ وَلايَتِكَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّيَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ هِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ إِلَهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلا أَلْحَقْتَنِي بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ فَإِنِّي لا أَقْدِرُ لِنَفْسِي دَفْعاً وَ لا أَمْلِكُ لَهَا نَفْعاً إِلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ [الْمَعِيبُ ] فَلا تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الأِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَكَ جَهْرا.

خدايا، آن كه به تو راه جويد راهش روشن است، و آن كه به تو پناه جويد در پناه توست، و من به تو پناه آوردم اى خداى من، پس گمانم را از رحمتت نااميد مساز، و از مهربانی ات محرومم مكن، خدايا، در ميان اهل ولايتت برنشانم، نشاندن آن كه به افزون شدن محبّتت اميد بسته، خدايا، شيفتگى به ذكرت را پيوسته به من الهام فرما، و همّتم را در نسيم كاميابى نامهايت و جايگاه قدست قرار ده.

خدايا به حق خودت بر خودت، مرا به جايگاه اهل طاعتت، و جايگاه شايسته بر ساخته از خشنودی ات برسان، زيراكه من نه بر دفعى از خود قدرت دارم، و نه بر نفع خويش مالك هستم.

خدايا، من بنده ناتوان گنهكار توام، و مملوك توبه كننده به پيشگاهت، مرا از كسانی كه رويت را از آنان برگرداندى قرار مده، و نه از كسانى كه غفلتشان از بخششت محرومشان نموده.

خداى كمال جدايى از مخلوقات را، براى رسيدن كامل به خودت به من ارزانى كن، و ديدگان دلهايمان را به پرتو نگاه به سوى خويش روشن كن، تا ديدگان دل پرده های نور را دريده و به سرچشمه عظمت دست يابد، و جانهايمان آويخته به شکوه قدست گردد، خدايا مرا از كسانى قرار ده كه آوازشان دادى، پس پاسخت دادند، به آنها توجه فرمودى، پس در برابر بزرگی ات مدهوش شدند، و با آنان راز پنهان گفتى و آنان آشكارا براى تو كار كردند،إِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ إِلَهِي إِنْ كَانَتِ الْخَطَايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ إِلَهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكَارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقِينُ إِلَى كَرَمِ عَطْفِكَ إِلَهِي إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ إِلَهِي إِنْ دَعَانِي إِلَى النَّارِ عَظِيمُ عِقَابِكَ فَقَدْ دَعَانِي إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوَابِكَ إِلَهِي فَلَكَ أَسْأَلُ وَ إِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ وَ لا يَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ لا يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ وَ لا يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما كَثِيرا.

خدايا بر خوش بينی ام نااميدى و يأس را چيره نسازم، و اميدم از زيبايى كرمت نَبُرد.

خدايا گر خطاهايم مرا از نظرت انداخته، به خاطر حسن اعتمادم بر تو از من چشم پوشى كن.

خدايا، اگر گناهان از جايگاه مكارم لطفت مرا پائين آورده، اما يقين به كرم عنايتت هوشيارم نموده.

خدايا اگر غفلت از آماده شدن براى ديدارت به خوابم فرو برده، ولى معرفت به نعمت هاى كريمانه ات مرا بيدار ساخته است.

خدايا اگر بزرگى مجازاتت مرا به سوى آتش فرا خوانده، هرآينه ثواب برجسته ات مرا به سوى بهشت خوانده است، خدايا از تو درخواست می كنم، و به پيشگاهت زارى نموده، و رغبت می ورزم، و از تو می خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى، و مرا از كسانى قرار دهى كه ذكرت را همواره بر زبان دارند، و پيمانت را نمی شكنند، و از سپاست غافل نمی شوند، و فرمانت را سبك نمی شمارند، خدايا مرا به نور عزّت بسيار زيبايت برسان تا عارف به وجودت گردم، و از غير تو روی گردان شود، و از تو هراسان و برحذر باشم، اى داراى بزرگى و بزرگوارى، و درود خدا و سلام بسيار او بر محمّد فرستاده اش، و برخاندان پاكش باد.[27]

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] . لسان العرب، ابن منظور، ج 1، ص 502، ناشر: دارالاحياء التراث العربي.

[2] . تاج العروس، زبيدي، ج 1، ص 320، ناشر: مكتبة الحياة بيروت.

[3] . مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي(ره)، ص 265، انتشارات بينش، تابستان 76.

[4] . اقبال الاعمال، سيدبن طاووس(ره)، ج 3، ص 292، ناشر: مكتب الاعلام الاسلامي.

[5] . بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسي(ره)، ج 55، ص 341، ناشر: مؤسسه الوفاء، بيروت.

[6] . وسائل الشیعه، ج 10، ص 480.

[7] . همان، ص 497.

[8] . همان، ص 502.

[9] . همان، ج 8، ص 98.

[10] . بحارالانوار، ج 94 و 79 باب 56.

[11] . المراقبات، ص 173.

[12] . کافی، ج 4، ص 93.

[13] . بحارالانوار، ج 101، ص 382، باب 9 و ج 94 ص 71.

[14] . همان، ج 94، ص 72.

[15] . شیخ طوسی، الخصال، ج 2، ص 605.

[16] . همان.

[17] . وسائل الشیعه، ج 10، ص 493.

[18] . الاقبال، ص 685.

[19] . سوره نمل، آیه 62.

[20] . سوره غافر، آیه 60.

[21] . سوره نساء،آیه 32.

[22] . سوره نساء، آیه 29.

[23] سوره ق، آیه 37.

[24] . وسائل الشیعه، ج 10، ص 503.

[25] . مراقبات به نقل از من لایحضره الفقیه، ص 176.

[26] . مفاتیح الجنان، ص 267 و بحارالانوار، ج 73، ص 357، باب 67 و ج 94، ص 61.

[27] . بخشی از مقاله استفاده شده است از: پاسدار اسلام شماره 332 / فضیلت ماه شعبان

 

منبع: اندیشه قم

ارسال نظرات