بهگزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ به منظور گرامیداشت یاد و خاطر شهدای استان مرکزی خبرگزاری بسیج استان از این پس سعی دارد با معرفی روزانه یک شهید یاد این بزرگواران را برای مخاطبین خود زنده نگه دارد، امید است که این کار مورد رضایت شهدا و استفاده مخاطبین قرار گیرد.
زندگینامه:
شهید بزرگوار، حمزه اباذری، سال 1344، در روستای چنار از توابع شهرستان خمین و در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. او در دامن پرمهر مادری مؤمن و پدری متقی پرورش یافت؛ عشق به ائمه اطهار(ع) و سرور و سالار شهیدان، حضرت امام حسین (ع) از همان دوران کودکی با جسم و روحش عجین شد.
در 7 سالگی به مدرسه راه یافت و تا پایان دوره ابتدایی از شاگردان ممتاز مدرسه بود؛ سپس در کنار پدر بزرگوارش به کار کشاورزی مشغول و به مرور زمان با راهنماییهای ایشان با مسائل اسلام عزیز آشنا و آشناتر شد. با شروع حرکتهای اسلامی، در سالهای پیروزی قبل از انقلاب، علیه استبداد و نظام پوسیده شاهنشاهی که بر اساس معیارهای اسلامی و به رهبری ولی فقیه شروع شد، این عزیز نیز خود را به اطاعت از امام و فریاد علیه هرگونه دیکتاتوری مکلف میدانست.
با پیروزی انقلاب، او همواره در فکر این بود که موقعیت مناسبی پیدا کند تا بتواند به جامعه اسلامی بهتر خدمت کند. در این راستا در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی و فرمان امام امت، مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، وارد این نهاد مردمی شد و پس از طی دوره آموزشی، آماده حضور در جبهههای نور، علیه ظلمت شد.
او که از خصوصیات اخلاقی خاصی برخوردار بود، در مقابل مردم تواضع و فروتنی نشان می داد و دیگران را تحت تأثیر اعمال شایسته خود قرار میداد. برای اولینبار به جبهه اعزام شد و در عملیات موفقیتآمیز بیتالمقدس شرکت کرد که به آزادی خرمشهر منجر شد. پس از آن چندینبار در جبهه و عملیاتهای مختلف حضور داشت.
در اواسط سال 1363 ازدواج کرد و بعد از آن تصمیم گرفت با ورود به سپاه پاسداران محیای خدمت بیشتر شود. بلافاصله این تصمیم را عملی و لباس مقدس پاسداری را بر تن و خود را برای خدمت به اسلام آماده کرد . هنگامی که برای چهارمین مرحله عازم مناطق جنگی شد در عملیات بدر، در 24 اسفندماه 1363، در منطقه عملیاتی جزیره مجنون، بر اثر اصابت ترکش به پهلویش، به شهادت رسید. پیکر پاسدار شهید در زادگاهش به خاک سپرده شده است.
وصيتنامه
السلام عليك يا اباعبدالله. السلام عليك يابن رسولالله.
سلام و درود بر تو، اى مولايم، امام زمان(عج) سلام و درود بر تو، اى رهبرم، امام نائب بر حق امام زمان(عج) و سلام و درود خداوند بر ارواح پاكتان، اى شهيدان گلگون كفن انقلاب اسلامى!
سپاس خداوند بزرگ بر شما، اى شيران روز و زاهدان شب! اى فرزندانى كه امام امت بر جوانمردى شما ميبالد و از جماران بر بازوان برومند شما بوسه ميزند و بر آن بوسه افتخار مىكند!
درود خداوند مهربان بر شما، اى نور چشمان پير جماران! اى خانوادههاى استقامتجوى شهدا! اى مادران دلشكسته شهدا كه با الهامگرفتن از خون ناحقريخته امام حسين (ع)، همچون زينب(س)، مصائب و سختيها را بر خود هموار مىسازيد و از اینكه جوانتان را فداى اسلام كرديد، خم به ابرو نمىآوريد. «قل انما اعظكم بواحده أن تقومو الله: اى پيغمبر، بگو من شما را به يكراه پند ميدهم؛ اينكه قيام كنيد براى خدا!»
اى ملت قهرمان و فداكار ايران! هماينك اين آيه شريفه- كه تلاوت شد- شما را پند مىدهد به اينراه. راهی که جوانمردانه بهسوى جبههها روانه شويد و نداى شهيدان را لبيك گویيد و من هم که خدمتگزار كوچكی هستم، شما را توصيه ميكنم که لبيكگوى نداى خمينى باشيد و آن براى ما بس باشد كه خمينى بگويد جوانمردانه به جبههها هجوم آوريد كه فردا دير است. اما اى مردم، آگاه باشيد كه بهزودى عذاب قهر الهى فرا ميرسد و نجات شما از آن حتمى نيست؛ مگر اينكه رحمت الهى شامل حال شما شود!
و اما ای پدر و مادر مهربانم! من ميدانم كه شما زحمات كثيرى را براى من متحمل شدهايد تا چنين فرزندى را تربيت كرده و تقديم انقلاب و اسلام كنيد و خود ميدانم كه شما حق زيادى بر گردن من داريد و آن هميشه براى من جبرانناپذير است. عاجزانه از شما تقاضا ميكنم كه از سر تقصيرات و نادانيهاى گذشته من بگذريد كه خداوند دوست ميدارد بندگانى را كه از بندگان ديگر گذشت كنند. انشاءالله روز محشر نزد اوليای خدا روسفيد حاضر و سربلند باشيد؛ چراكه فرزند كوچكى را فداى اسلام كردهايد.
و تو اى برادرم، بدان كه شهيدان بر رحمت بىپايان الهى نائل شدهاند! اميدوارم كه ما هم جزئى از اين شهيدان جوار حق باشيم. تو بايد در اين راه از همه چيز خود صرفنظر كرده و راه شهيدان را ادامه دهى؛ راهى که خود به آن واقفی.
و اى خواهران بردبارم، مبادا در مرگ من هرگز شيون کنید و طورى عمل كنيد كه دشمن از رفتار شما خوشحال شود! در صورت شهيدشدن من، شما در مصائب الگوى خواهران ديگر باشید و اگر خواستيد گريه و عزادارى كنيد، مصيبت امام حسين (ع)، معلم شهادت را بهياد آريد و بهحال سيدالشهدا گريه كنيد!
و از شما خويشاوندان و دوستان ميخواهم كه اگر خواستيد عزادارى كنيد، به ياد شهدای حمزه سيدالشهدا، عزادارى كنيد که در حديث داريم كسى نبود براى حمزه سيدالشهدا گريه كند.
اما اى همسرم، تو بدان كه تمام ملائك به حال تو خوشحالاند كه همسرت فداى اسلام شده است! انشاءالله كه از بديهاى من بگذرى و فقط به آن فكر كنى كه چگونه بايستى راه همسرت را ادامه دهى و چنان عمل كنى كه زينبهاى زمان ما عمل كردند.
و ميخواهم توصيه كوچكى هم به برادران همروستایى خود كنم، گرچه كوچكتر از آنم كه بتوانم نصحیت کنم. بدانيد كه اين انقلاب خونبهاى هزاران شهيد است. شما بايستى هر لحظه در قبال تعهدى كه به اين انقلاب داريد، احساس مسؤوليت كنيد! آنچه ميتوانيد و در توان داريد در راه انقلاب بگذارید و حق خود را به اين انقلاب و اسلام ادا كنيد! چراكه شما مسؤول خون عزيزانى هستيد كه از ميان ملت شما برخاسته و به شهادت رسيدهاند. انقلاب ما مرهون خون همين شهيدان است.
ميدانم شما عزيزان به اين انقلاب خدمات زیادی كردهايد؛ ولى آن براى شما بس نيست! آن روزى ما ميتوانيم اظهار كنيم كه حق خود را به اين انقلاب ادا كردهايم كه پيروز يا شهيد شویم. آنچه هميشه براى اسلام مؤثر بوده و هست، هميشه در صحنهبودن شما براى فداكاري است.
در پايان از همه دوستان و آشنايانى كه قبلاً با همديگر بودهايم، تقاضا دارم اگر خاطره بدى از من دارید، به احترام خون شهدا، من را ببخشيد. آنچه ميتواند شهدا را خوشحال كند شمایيد كه راه شهدا را ادامه دهيد و باز تكرار ميكنم كه اى پدر و مادر مهربان، از شهادت من هيچنگرانى بهخود راه ندهيد! سربلند باشيد كه جوان ناقابلى از شما به شهداى كربلا پيوسته است و اگر جنازه من به دستتان رسيد، بدون هرگونه تجملاتى در كنار پسر عموى شهيدم، محمد باقر اباذرى، دفن كنيد.
انتهای پیام/