به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، سیل در لغت: به معنی آب فروان بوده و اصولا سیل را نمی توان خسارت محض و یا منفعت محض شمرد.
در قرآن کریم آیات زیادی در مورد آب و باران و سیل و طوفان آمده است که از مجموع اینها مفاهیم برکت، حیات بخش، مایه خشنودی، سرسبزی، نشاط، درآمد و رزق و روزی برداشت میشود.
پس باران در اصل رحمت بوده و حتی خود سیل نیز منافع و فواید و برکات بسیار دارد ولیکن، در مقابل این باران رحمت، آیه ۱۶ سوره سباء میفرماید: پس از اینکه قوم سباء کفران نعمت را رویهی خود کردند به سیل عَرِم گرفتار شدند.
گرچه آن هم باران بوده، ولی خدای متعال ازآن اراده عقوبت نموده است چرا که عَرِم در لغت به معنی کج خلقی و سختگیری و ویرانگری است.
از آیه «فارسلنا علیهم سَیلَ العَرِم ...» روشن است که یعنی اراده الهی بر برخی اقوام گذشته حقیقتا بر تخریب و ویرانگری، با هدف تنبیه و عقوبت کردار صورت گرفته است.
یا داستان باران شدید و طوفان نوح آیه ۳۶ و ۴۴ سوره هود (و دیگر آیات قرآن کریم که داستان قوم نوح و قصص مشابه را تعریف میکند) به صراحت از امر الهی بر جاری شدن سیل به قصد ویرانگری و با هدف تنبیه صادر شده است چرا که قوم نوح پیامبر خدا را مسخره کرده و دیوانه میخواندند و همچنین دیگر قصص قران کریم که تمامی سیلها و طوفانهای عذاب را ارادهی عقوبت الهی بر قومی خاص و به علل ارتکاب عمومی گناهانی خاص بیان میکند.
با این توضیح بدون هیچ شک و تردیدی سیلهای ایران مصداق سیل العرم نیست که خداوند قصد و ارادهی ویرانگری کرده باشد زیرا:
۱-درسیلِ عذاب باید ارادهی الهی بر عقوبت مردم بوده و ویرانگر باشد درحالیکه در سیلهای بهار ۹۸ ایران حقیقتا نه اراده الهی بر عقوبت بوده و نه سیلهای جاری از مصادیق سیل عرم و ویرانگر بوده اند بلکه عوامل عارض شدهی ناصحیح باعث بوجود آمدن ویرانی شده و تبدیل نعمت به نقمت شده است، وگرنه فی نفسه سیلهای بهار ۹۸ ایران در حد ویرانگری نبوده و قصد الهی نیز بر ویرانگری نبوده است.
۲- سیل ویرانگر مورد ارادهی الهی، بر اساس اسنادقرآنی، تفسیری و روایی بر اثر ارتکاب عالمانه و عامدانه و متجری گونهی عموم جامعه بر یک سری گناهان خاص، نازل میشود، آن هم وقتی که جامعه حجت روشن و آشکار برای هدایت و برگشت از خطا داشته باشد و خداوند زمینهی علم و دین و آگاهی را برایشان فراهم کرده باشد (گرچه در ایران حقیقتا تمامی نعمتها و حجتهای الهی بر مردم تمام شده و همه مردم در مورد دین آگاهند)، ولی مردم دچار چنین گناهانی که مستحق چنین عقوبتهایی باشند نیستندو برفرض هم که گناهانی داشته باشند از باب تجرّی و عِناد با خداوند نبوده و نیست.
۳- گناهان خاصی که موجب عقوبت سیل و زلزله میشود در قرآن و روایات شمارش شده لذا در دعای شریف کمیل طلب عفو از این دسته گناهان کرده و میگوییم: اللهم اغفر لی الذنوب التی تُغَیِّرُالنعم گناهانی که نعمت را تبدیل به نقمت میکند
اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلاء از جمله گناهانی که موجب نزول بلا میشود که از جملهی آنها:
بنای حکومت به ظلم بر مردم، کفران نعمت عموم مردم، شکر نکردن، قتلهای ناحق، اظهار مکرر فقر و نداری مردم، رواج شایع شراب خواری، گناه علنی، تبعیت از اشرار، توهین آشکار به دین و مذهب و نمادهای آن، شرک صریح به خدا، توهین به مقدسات و... میباشد البته در ایران گرچه جسته و گریخته و به طور نسبی این گناهان وجود دارد، ولی بدون تردید
اولا همگانی نیست.
ثانیا این گناهان رایج نیست.
ثالثا اینکه، گناهان مخالفین بسیار و نهی از منکر کننده گان بسیار نیزدارد، لذاحقیقتا مردمان بسیاری عامل به اوامر و تارک نواهی هستند که موجب دفع بلا است، با این استدلال این سیلها مصداق عذاب الهی و عقوبت نیستند.
۴- از طرفی دیگر دستهای از آیات قرآن موید این معناست که: سرنوشت اقوام را خودشان رقم زده و تغییر میدهند
ان الله لایُغَیِّرُ ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. یعنی خداوند به جهت عملکردبد اعمال زشت قومی، عکس العمل سنگین نشان داده و سرنوشت آنها را تغییر و نابودشان خواهد نمود در حالیکه در ایران و در جریان سیلها اصلا تغییر سرنوشتی برای ملت پیش نیامده تا سیلهای مذکور مصداق بلا و عقوبت باشد
۵-غرض اصلی خداوند درسیل و زلزله ها، تنبیه وعقوبت مردم محله و منطقهی خاصی، آن هم باایجاد مقدمات و تذکرات و نشانههایی واضح و آشکار است، که اغلب مردم به جهت، اصرار بر ارتکاب آن گناهان عقوبت شده از بین رفته و کشته شوند.
در حالیکه در سیل ایران:
اولا تعداد تلفات انسانی بسیار کم بوده و ثانیا غالب تلفات مسافرین غیر بومی بوده اند که از شهرهای دیگر برای تفریح به محل سیل رفته اند، بنابراین تلفات مهمانان آن منطقه نمیتواندمصداق عقوبت الهی شده و مردم آن منطقه را بیدار کند، ضمن اینکه با نظم و عدل خدای متعال ناسازگار است.
۶-در سیلهای ویرانگر مورد غضب الهی راه نجات بر اکثریت قریب به اتفاق مردم بسته شده و راه نجاتی برای آنها باقی نمیماند تا عقوبت محقق گردد، در حالیکه در این سیلها کاملا به عکس بوده و اغلب مردم راه نجات داشته و حتی نجات یافته اند و چه بسا اگر هوشیاری بیشترداشته و جدیتر میگرفتند تمامی مردم نجات پیدا میکردندلذا سهل انگاری خود مردم و بی عرضه گی مدیریت ستادهای بحران عامل اصلی همین میزان تلفات است، پس این سیلها مصداق عقوبت و تنبیه جامعه ومصداق سیل عَرِم نبوده است.
۷-اساسا سیلهای جاری شده آنقدر هم زیاد نبوده، و میتوانست هیچ تخریب و تلفاتی نداشته باشد و خیلی کمتر از اینها خسارت داشته باشد، ولی عوامل مدیریتی کاملا غلط از جمله ساخت و سازها، نابود کردن جنگلها، رعایت نکردن حریمها، جدی نگرفتن مهار آبها و سدها، شهرسازیهای کاملا غلط و برعکس، خیانت به مراتع، نساختن سدهای مورد نیاز، ضعف شدید مدیریت در بحران ها، عدم توجه به اولویتها، عدم توجه به زیرساختها با چشم انداز دقیق، عدم توجه به مدیران شایسته و متخصص و لایق، و. باعث این مقدار خسارت گردیده وگرنه این سیلها میتوانست بیشتر منافع و فواید داشته باشد تا خسارت بیشتر.
۸-آیاتی از قرآن کریم بر نزول باران بقدر معلوم و مورد نیاز دلالت دارد و از طرفی نیز همانطور که بیان شد باران و سیلهای ویرانگر شاخصههایی داشتند که هیچکدام از بارانها و سیلهای بهار ۹۸ ایران مصداق آنها نیستند پس معلوم میشود که ما ظرفی به اندازهی آب مورد نیازمان تهیه نکرده ایم و اضافهی آب از ظرف موجب سیل، گردیده است و از طرفی هم در مسیر این مسیلها ساخت و سازهای نابجا داشته ایم و در معبرها و مسیلهای طبیعی سیل موانعی ایجاد کرده ایم که موجب خسارت بر خودمان شده ایم، با این توضیح این نقصها و ضعفها بی شک به مدیریت غیر فنی بشر برمیگردد که صدالبته، چون با این خسارات اندک به مدیریت صحیح پی ببریم، آینده ما را در کل کشور به مدیریت صحیح خواهد رساند که خود از منافع بزرگ سیل فعلی برای آینده میهن و دیگر کشورها خواهد بود.
۹- خلاء قوانین دقیق و جزیی، و عدم اجرای قوانین ضعیف فعلی در حوزهی کشاورزی، منابع طبیعی، ومحیط زیست زمینه خیانت برای خاینان را فراهم، و باعث دور زدن قوانین گردیده و نهایتا کاملا سلیقهای و با حب و بغض و نفوذ اعمال میشود، و نتیجتا از دیگر علل این خسارت است، چرا که بسته شدن مسیل، بخاطر رسیدن منفعت به افرادی معدود باعث از بین رفتن یک شهر و خسارت به کل مردم و بیت المال میشود، زیرا آب از مسیل مسدود خارج و به داخل شهر سرریز میشود در حالیکه یقینا این خواست و ارادهی الهی جهت عقوبت نبوده است و اساسا خاصیت آب در عالم یافتن مسیری برای جریان خود میباشد، با این توضیح کدام صاحب عقل و خردی میتواند این خیانت بشری قانون شکنی را گردن خدا انداخته و بی عرضه گی مجریان قانون و قضاء را توجیه کند؟
به لحاظ تربیتی نیز موضوع سیل و زلزله منافع بسیار دارد از جمله اینکه پیشرفت علم و تکنولوژی انسان هر چقدر هم که بیشتر باشد نباید موجب طغیان و تجرّی در مقابل خداوند گردد چرا که:
اولا: عالم هستی تجربیات سرنگونی مکرر را در خود دارد که هیچ کسی نتوانسته در مقابل ارادهی تخریب الهی مقابله کرده و باقی بماند.
ثانیا:در مقابل علم مطلق الهی که همزمان میلیونها میلیون کرات و کهکشان و سیّارات و منظومات را راهبری میکند و هیچکدام با هم برخوردی ندارند با عین حال که بسیاری از آنها دایم در حال حرکت نیز هستند، علم بشر پوچ بوده و اساسا به حساب نمیآید لذا نباید به سمت تکبر و طغیان و سرکشی برود.
ثالثا: انسان باید از نظم مستمر هستی لذّت برده و شکر گذار این ناظم و مدیر این نظم همیشه گی باشد .
رابعا: با دیدن صحنههای هولناک امثال سیل و زلزله که اتفاقا ایجاد آن برای خداوند بسیار، بسیار ساده و بدون زحمت است، سجدههای شکر و نماز آیات را بجا آورد تا خدای ناکرده بوی حس طغیان عموم بشریّت، در عالم احساس نگردیده و موجب عقوبت خداوند و خشم و غضب الهی نگردند.
محمودزاده مدیر مرکز تحقیقات کشاورزی اسلامی (سازمان بسیج مهندسین کشاورزی)