وقتی برای نیاز داخلی تولیدی نداشته باشیم، طبیعی است که جامعه به‌سمت تولیدهای خارجی برود؛ همه‌گیرشدنِ آهنگی مستهجن در مدارس کشور، نتیجه عدم‌انتشار آثاری قابل‌توجه طی یک سال گذشته است.
کد خبر: ۹۱۳۵۷۰۰
|
۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۲

به گزارش خبرگزاری بسیج، سال‌های ابتداییِ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بخش مهمی از تهاجم فرهنگی در موسیقی‌های لس‌آنجلسی تعریف می‌شد. نوروز هر سال خوانندگانِ لس‌آنجلس‌نشین (خوانندگانی که پس از انقلاب مهاجرت کرده بودند) جدیدترین آثارشان را منتشر می‌کردند و بخش زیادی از جامعه هم این آثار را می‌دید و می‌شنید. ما در آن روزگار نسبت به این تهاجم فرهنگی منفعل بودیم، یعنی مقابلِ آنچه لس‌آنجلس‌نشینان در قالب آهنگ‌ها و شوهایشان به‌خورد مردم می‌دادند، ارگان‌های فرهنگی ما تقریباً چیزی برای ارائه نداشتند، یا اگر هم چیزی ارائه می‌کردند، یارای مقابله با تولیدهای لس‌آنجلسی را نداشت.

اما اوضاع کم‌کم فرق کرد و فضا برای رشد موسیقی پاپ در داخل کشور فراهم شد. گروه‌ها و خواننده‌های مختلف خودی نشان دادند. موسیقی پاپ آرام آرام به‌رسمیت شناخته شد و چهره‌های جدید یکی پس از دیگری آمدند و همین تدبیر باعث شد که موسیقی لس‌آنجلسی به حاشیه برود.

اکنون چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران گذشته است و موسیقی پاپ در داخل کشور پایگاه محکمی دارد و تقریباً تمامِ خوانندگانِ آن‌سویِ آبی را به حاشیه برده است.

اما در یک هفته اخیر اتفاقی در فضای مجازی رخ داده که آدمی را یاد گذشته می‌اندازد که مقابل تهاجم فرهنگیِ بیگانگان از راه موسیقی منفعل بودیم، گویی بازگشتی به گذشته داشته‌ایم.

بیشتر بخوانید

وقتی ساسی وارد می‌شود

هفته گذشته فضای مجازی تحت تأثیر کلیپ‌هایی بود که از همخوانی دانش‌آموزان در مدارس ضبط شده بود. دانش‌آموزان در این کلیپ‌ها آهنگی را همخوانی می‌کنند که خواننده‌اش خارج‌نشین است و وقتی هم در ایران بود، زیرزمینی محسوب می‌شد.

فاجعه اما زمانی بیشتر مشخص می‌شود که کلامِ این آهنگ بسیار مستهجن است. واژه‌ها و عباراتی در این آهنگ به‌کار رفته که نگارنده از نوشتن آنها پرهیز دارد.

آیا پخش آهنگ در مدارس ممنوع می‌شود / حذف صورت مسئله

راحت‌ترین کار و دم‌دستی‌ترین برخورد با این اوضاع حذف پرسش و صورتِ مسئله است؛ یعنی از همین فردا مسئولان وزارت آموزش و پرورش ابلاغیه‌ای به مدارس بدهند تا پخش آهنگ در مدارس و در زنگ‌های تفریح و اوقات فراغت دانش‌آموزان ممنوع شود.

اما آیا این کار راه‌حل این مشکل است؟
بی‌شک چنین نیست و باید در ابتدا علت وقوع این مسئله را بررسی کرد و سپس به راهکارها اندیشید.

مگر غیر از این است که دانش‌آموزان به‌علت اقتضای سِنشان نیاز به شادی و نشاط دارند و مگر  غیر از این است که یکی از راه‌های تأمین این نشاط استفاده از موسیقی‌های شاد و البته سالم است.

طی همین دو سال گذشته ویدیوهای زیادی از همخوانی دانش‌آموزان در مدارس منتشر شده بود اما هیچ کدام از این ویدیوها نگران‌کننده نبود. وقتی دانش‌آموزان آثار خوانندگان داخلی را می‌شنوند و می‌خوانند نباید هم نگران باشیم.
کلامی که خوانندگان داخلی به‌کار می‌برند، عاری از واژه‌های مستهجن و تحریک‌کننده است و تأیید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم با خود دارد، در عین حال خوانندگان داخلی تمام شئونات لازم را چه در کلیپ‌ها و چه در کنسرت‌هایشان رعایت می‌کنند، پس پخش آثار داخلی در مدارس کشور نه‌تنها با واکنش منفی مواجه نمی‌شد، بلکه نوعی نشاط و شادیِ مناسب در مدارس بود.

هنوز یادمان هست که کلیپ‌های بسیاری از همخوانی دانش‌آموزان در مدارس با آثاری از خوانندگان داخلی منتشر می‌شد و بسیار هم مورد استقبالِ جامعه قرار می‌گرفت.

حتی در اندک مواردی دیده می‌شد که دانش‌آموزان چون همایون شجریان را همخوانی می‌کردند.

اما چه شد که از خوانندگان داخلی به ساسی مانکن رسیدیم؟ آیا در یک سال گذشته تولیدهای داخلیِ مناسبی برای شنیده شدن توسط نوجوانان را داشته‌ایم یا اینکه میزان این تولیدها کم شده است؟

گذر از خوانندگان داخلی برای رسیدن به ساسی

هنوز یادمان نرفته که ساسی مانکن چند سال پیش خواننده یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری بود. ساسی چند سال پیش از ایران رفت و بی‌شک با حمایت‌هایی از سوی شبکه‌های معاند نظام به فعالیتش ادامه داد.

چند سالی از فعالیت ساسی مانکن در خارج از کشور می‌گذرد و هیچ کدام از آثارش تا کنون با چنین اقبالی مواجه نشده است. امثال این خواننده و دیگر خوانندگان طی دو دهه اخیر، زیر سایه فعالیت خوانندگان پاپ داخلی بوده‌اند.

در یک سال گذشته سیاست‌های سختگیرانه وزارت ارشاد و البته دفتر موسیقی موجب شده که بسیاری از آثار خوانندگان موسیقی پاپ منتشر نشود، آثاری که شاید می‌توانست اجازه عرض‌اندام به ساسی مانکن‌ها ندهد.

به هر حال هر جامعه‌ای به موسیقی مصرفی با تاریخ مصرف مشخص، نیاز دارد. باید از مسئولان وزارت ارشاد پرسید که؛ چرا در یک سال گذشته نگاه بسیار سختگیرانه‌ای در صدور مجوزهای آثار پاپ حاکم بوده است؟

متأسفانه در یک سال گذشته نه‌تنها سیاست‌های وزارت ارشاد به‌سمت حمایت از موسیقی نرفته، بلکه وزارت ارشاد در آخرین اقدام ناباورانه‌اش طرحی به مجلس داد که براساس آن، 10 درصد از درآمد اجراهای صحنه‌ای هم به جیب دولت برود، این شاید بزرگترین ضربه به بدنه موسیقی است.

پرسش اصلی این است که؛ در یک سال گذشته وزارت ارشاد چه آثاری را منتشر کرده که بتواند در عین رعایت شئونات اسلامی و عُرف جامعه، با آثاری از این دست مقابله کند؟ بی‌شک شمارِ آثاری که در یک سال گذشته منتشر شده بسیار زیاد است؛ اما به‌راستی چند اثر از میان آنچه منتشر شده، می‌تواند با آثاری مانند آن مقابله کند؟

آیا این فرضیه صحیح است که در یک سال گذشته فشارهای وزارت ارشاد بر هنرمندان عرصه‌های پاپ و موسیقی اصیل ایرانی، موجب کاهش میزان تولید آثارِ موردِ قبولِ نوجوانان شده است؟ آیا مواضع شخصیِ مدیرکل دفتر موسیقی موجب شده که آثار قابل‌توجهی در عرصه پاپ منتشر نشود؟

بازگشت به دوران منفعل‌بودن

سیاست‌های کنونی وزارت ارشاد ما را به‌سمت منفعل بودن مقابل تهاجم فرهنگی می‌برد. ما یا باید خودمان تولیدکننده باشیم و بر تولیدهایمان نظارت کنیم، یا اینکه باید منفعل باشیم تا تهاجم فرهنگی از سوی خوانندگانِ خارج‌نشین، گوش و هوش نوجوانان‌مان را پر کند.
آنها پیش از هر چیز اساس خانواده را مورد هدف قرار داده‌اند. بی‌شک زمان منفعل بودن گذشته است و باید مشغول تولید شد.

ارسال نظرات