کد خبر: ۹۱۳۷۷۶۳
|
۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۲

شهيد سيد احمد هاشمى 

نام: سيد احمد

نام خانوادكى : هاشمى نخل ابراهيمى

فرزند: سيد يوسف

تاريح تولد: 1/7/1344 

محل تولد: روستای نخل ابراهیمی

بخش مركزى- شهر میناب استان هرمزگان

تاريخ شهادت: 25/4/1361

محل شهادت: جبهه شلمچه

مدرک تمصيلى:  فوق دیپلم

شاكرد ممتاز و ثمونه در سطع كشور مركز ثربيت معلم يزد قسمت از زندیگنامه و خاطرات مرحرم سید احمد هاشمی فرژند مرحوم حاج اقا سید يوسف ساكن ميناب جنوب معظم له در يک خانواده روحاني و سادات جلیل القدر در سال 1334شمسى چشم بحهان كشود; دوران خردسالى وى از اخلاق حميده و صفات  پسندیده مرحوم پدرشان برخوردار بودند تا اينكه در سن چهارسالكى مادرشان برحمت ايزدى پيوست و از شش سالكى مشغول به فراكرفتن قرآن مجید شد كه در اثدک زمانى قرآن را يا د گرفت و در سن هفت سالگی وارد تحصیلات ابتدایی شد و هنوز تحصيلات ابتدایى را تمام نكرده كه پدرشان نيز برحمت ايزدى پيوست. فلک تا بود اينش كار بود اولياء و دوستان خدا امتحاناتشان بيشتر است خلاصه ششم ابتدايى را در ميناب تمام و از آنجاييكه مرگ پدر و مادر كرد يتيمى بر رخسارشان پاشيده بود زندكى در ميناب برايشان سخت و غير قابل تحمل بود بنابراين به يزد كه برادرشان جناب آقاى سيد حمزه هاشمى كه تحصيل علوم دينى مینمودند رهسپار كرديد. در يزد تحصيلات دبيرستانى اش را نيز با موفقيتى چشم گير و كم نظير بپايان رسانيد. در دوران تحصيلات دبيرستان سراسر فكر و انديشه اش غرق در جستجو مهمات و مطالعه و تحقيق بود و نسبت به  انجام برنامهای مذهبی فوق العاده عشق می ورزید به طوریکه تلاوت قرآن کریم را در مراسم صبحگاهی و همچنین با نوشتن مقالات و عبارات و نیز از طریق سخنرانیها در کلاس درس و در مجالس مذهبی در ارشاد دیگران می کوشید .

شهید سید احمد هاشمی در موقع مسافرت به شهرهای دیگر بیشتر در فراهم آوری کتابهای مفید و سودمند بحال اجتماع بود . چون از نظر مالی توانایی خرید کتابهایش نداشت ساعتها اوقاتش را صرف نوشتن مقالات در کتابخانه ها می کرد و با قرائت و در اختیار دانش آموزان دیگر گذاشتن در خدمت به اسلام می کوشید. بعد از اتمام دبیرستانها جهت ادامه تحصیل وارد دانشسرای راهنمایی یزد شد و تحصیلات دو ساله دانشسرا را با اخراز مقام اول در ایران بپایان رسانید .

در مسافرتهایی که به شهرها داشت کتابهای مذهبی و مفید به حال اجتماع را فراهم می آورد و لذا اغلب دوستانش را که قصد مسافرت داشتند به خرید کتاب ماموریت می داد بطوریکه در دوران تحصیلات دانشسرا یکی از دوستانش که سفری به اصفهان داشت سفارش نمود تا کتاب غرب زدگی جلال آل احمد را در صورت پیدا کردن برایش خریداری نماید که ضمن سوال دوستش ار کتاب فروشی توسط ساواک اصفهان دستگیر شده و در پی علت یابی و انگیزه خرید کتاب ضمن تماس ساواک اصفهان با ساواک یزد شهید سید احمد را از دانشسرا به ساواک اصفهان احضار می نماید ولی او که ار هوش سرشار و درایت عمیق بر خوردار بود ابتدا کتابهایی که از نظر رژیم منحوس بود را از خانشان به منزل همسایه شان برد و سپس خود را به ساواک معرفی می نماید که اتفاقا خانشان توسط ماموران مزدور آمریکایی ساواک بازرسی می گردد که طبق عمل پیش بینی شده خوشبختانه چیزی دستگیرشان نمی شود . تحصیل سید احمد هاشمی بعد از اتمام تحصیلات و اخذ فوق دیپلم جهت انجام خدمت در مدارس سعادت آبادفارس تدریس می نوماید . در شروع انقلاب خونبار امت شهید پررورمسلمان ایران به رهبری قائد عظیم الشان خضرت امام خمینی ره با سختراتی در اجتماعات  و پخس اعلامیه های امام خمینی در جریان پریروزی انقلاب فعالیت می نماید .   

بعد از پيروزى انقلاب در رابطه با تشكيل هيئت هفت نفره و شقسيم اراضى به منظور قطح دست خوانين، برخود لازم مى داند علاوه بر امر تدريس به عنوان يكى از اعضاى هفت نفره به اسملام خدمت مى نمايد شهيد سيد احمد بعد از 4 سال خدمت در سعادت آباد فارس به يزد منتفل شد. و به عنوان مربى تربیتى در آمورش و پزورش مهريز انجام وظيفه مى نمايد.

شهيد سيد احمد ضمن شركت در دعاى كميل هميشه دعا مى كرد كه خداوند او دا از سعادت شهادت بى بهره نسازد شهيدى كه شبها شبها سجاده اش برای  انجام نماز شب گسترده بود و پيوسته برای شهات و خيلى به سعادت ابدى و رسیدن به لقاء الله ملتمسمانه از خدا استمداد مى جست سرانجام با شركت پیاپی در نبرد حق علیه باطل نداى امام امت را لبیک گفته و در تاریخ 25/4/61در جبهه به فیض عظیم  شهادت كه آرزوی ديرينه اش  بود رسيد و به دیدار خدایش شتافت .

يادش گرامى، روحش شاده و راهش پر رهرو پاد در پايان شايسته است جهت پى بردن به روح متعالى مرحوم شهيد و عمق سوز و گداز و عشق فراوان سيد احمد براى شركت در جبهه نبرد عليه باطل به درج مختصرى از تقاضاى به جبهه و وصيتنامه اش بپردازيم.

متن درخواست  تقاضاى اعزام به جبهه شهيد سيد احمد هاشمى

از اداره آموزش  پرورش شهرستان مهريز يزد:

«رياست محترم اداره أموزش و پروردش شهرستان مهريز»

احتراما هنگام كارزار است و عاشقان راه حق را پروانه گونه بودن لازم، لذا چون اينجانب سيد احمدهاشمى كه در قسمت امور تربيتى اداره آموزش وپرورش مشغول انجام وظيفه هستم و در بسيج سپاه جهت اعزام به ببهه ثبت نام نمود. و موافقت ان اداره را ضرورى د يده ا ند. لذا استدعاى عاجزانه مى شود ما را از اين خوان گسترده نعمت در جبهه هاى نبرد محروم ننمود. و موافقت خود را اعلام نمائيد.

متن وصيت نامه شهید سيد احمد هاشمی

بسم رب الشهداء و الصديقین

در هنگام کوچ قران را گشودم و حاصلش اين است كه زينت بخش احوالنا اين حقير شد:

ان ا… اشتری من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه

آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند

فرزند و عيال و خان و مال را چه کند

ديوانه كه هر دو جهانش بخشى

ديوانه تو هر دو جهان را چه کند 

خداى را شكر كه به ما توفيق رهروی راهش را اعطا فرمود كه اگر او عنايتى نمى كرد ما جسمى كوچک در بيابان پر فريب كه مارهايش هر لحظه به رنگى طمع بلعيدن ما را دارند چه مى كرديم عاشقان روی يار به گرد او مى چرخند و مى سوزند و ما سوختگان راه امامتيم. اينک هنگام عاشوراست و خون و پيام با هم انسانها را مى خوانند و جبهه جلسه امتحانى است به گستردگى همه ميدانهاى كارزار و پهنای همه تاريخ كه در اين جلسه نخست خود را مى آزمائيم كه چند مرده حلاجيم و به خودشناسى نائل مى گرديم و خدا ايمان اگر خواند به  لقا ئش مى شتابيم كه آه چه زيباست ديدار او… كه در همه جا هست و ما از او دوريم وچه بى حيا و بى معرفتيم که يار از من نزديكتر به من است و اين عجيبتر كه من از وی دورم. دوست دارم برخيزم اين حديث نوشته شود: من طلبنى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى احبنى و من احبنى عشقتى عشقته ومن عشقته قتاته. جانا به خرابات آى تا لذا جان بينى جان را چه خوشى باشد هم صحبت جانانه چه زيباست از خود جدا شدن در لحظات اوج با او بودن. خدايا اين چه حكايتى است كه ايران را يكباره تكان دادى، مگرنه اينكه هر چه داريم از تو داريم و گوهرى كه تو ما را اندكى لايق داشتى و به ما نا اهلان دادى تا ما را اهل كند گوهر شب چراغى، پير مرادى كه چراغ در كوچه هاى ظلمانى گرفت و ما را به رهبرى بنام روح خدا، امام خمينى، اين شب زنده دار روز فرياد، عليه مستكبران همه تاريخ و فرعونيان و بلعم با عورهاى همه زمانها و همه مكانها، و واى بر ما اگر بدون عشق او بميريم كه اگر مرديم اعمالمان ضايع است. برادران و خواهرانم اين مرد الهى را بشناسيد، بشناسيد، بشناسيد و ارج نهيد كه هر چند قطره دريا را نمى شود محک زد. اينک زمان پر و بال زدن تا كوى دوست فرا رسيده پس سبكبال به پرواز در مى آیيم. خدايا بر ما منت نهادى كه گفتيم: الهم اجعلنى من جندک واجايتمان نمودى، چگونه شكران اين نعمت را بجاى مى آوريم بجز با خونمان و گوشتمان و پوستمان كه همه اينها از ما نيست كه بر تو منت گذاريم و اينها همه از توست، پس اليه راجعون و ما انا ا…ئیم . برادران و خواهرانم؛ با تقوی و دعا و آگاهى و شب زنده دارى از خود جدا نشويد، و به سوی او اوج گيريد از گرفتاريها و مصائب مهراسيد كه دنيا ميدانگاه آزمايش است ر رو سياهيم اگر در اين پهنه مردود شويم. در طریقت پيش سالک هر چه آيد خير اوست در صراط مستقيم دل كسى گمراه نيست .

 بر در میخانه رفتن كاریگرنگان بود

خود فروشان را به كوی مي فروشان راه نيست

بار خدايا دهانهای کثيفى به مقام و رهبرمان و ولايت فقیه توهین كرده و مى كنند، آنها را درهم شكن. خواهران مسلمان ايرانى اسلام تعارف بردار نيست اگر مى گوئی مسلمانی  حجاب يکى از قوانین اسلام است اگر رعايت نكنى در مسلمانى تو شک است، اين پوشش مقاومت و حديث خون فاطمه (س) و فرياد انقلاب زينب و ام كلثوم و سرود  نيايشهاى خدیجه و سنگر دفاعي انقلاب اسلامى و پاسدار تقوى خودت و كيان اسلام را حفظ كن. خدايا برما رحم كن و لحظه ای ما را به خودمان وامگذار، توفیق قدردانى از نعمتهايت و پیروى از نايب امام زمان، روح خدا، جان جانان،  خورشيد تابان، امام خمينى را به ما عطا فرما.

الهم اجعل محيا محمد و آل  محمد و مماتى ممات محمد وآل محمد

معلم توفيق يافته سيد احمد هاشمى

ارسال نظرات