یادداشت اختصاصی/محدثه فردی

دستاورد متولیان امور پرورشی در مدارس چیست؟

دانش‌آموزان امروز چه آموخته‌اند؟ ورد زبانشان چیست؟ مطالبه برخی از آن‌ها رقص و آواز است؟! این‌گونه قرار است پرفسور حسابی و آیت‌الله بهجت(ره) پرورش دهیم؟ آیا اصلاً پرورش دادنی در کار است؟
کد خبر: ۹۱۳۹۴۵۱
|
۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۷
به گزارش خبرگزاری بسیج از رشت، ابتذال فرهنگی یکی از موضوعات مهمی است که مدت‌ها مورد توجه دغدغه‌مندان بوده و با توجه به اتفاقات اخیر در برخی مدارس تحت نظارت آموزش و پرورش، رنگ و روی دیگری یافته است؛ رنگ رویی از سر خیرخواهی، برای دانش‌آموزانی که قرار بود با نام اسلام عزیز آموزش ببینند و بمانند برای بقای اسلام و با گفتمان توحیدی در مقابله با نظام سلطه مقتدرانه ایستادگی کنند.

دانش‌آموزانی که در نظامِ آموزشیِ کشور اسلامی، به دور از توجه چشمان نظارتی، آموزش توحیدی نمی‌بینند بلکه با پنهان شدن پشت نظام اسلامی، تربیت و تفکر غربی می‌شود ره‌آوردِفعالیت‌های روزمره متولیان امر آموزشی.

دانش‌آموزانی که قرار بود از آداب‌ورسوم ایران اسلامی‌شان درس بیاموزند و جهان اجتماعی خود را بر اساس آن شکل دهند، دانش‌آموزانی که قرار بود از خلیج همیشه فارس تا دریای خزر حدیثی بسازند برای همیشه تاریخ، تا مانا بماند و الگویی باشد برای همه آنانی که از جهان غیرتوحیدی خسته و فرسوده شده و دنبال آرامشی حقیقی آن‌هم از نوع الهی‌اش هستند.

اما برخی دانش‌آموزان امروز چه آموخته‌اند؟ ورد زبانشان چیست؟ مطالبه روزشان شده رقص و آواز؟! این‌گونه قرار است پرفسور حسابی و آیت‌الله بهجت پرورش دهیم؟ آیا اصلاً در برخی مدارس به مسئله پرورش توجهی می‌شود؟

شادی کاذب یا حقیقتی شاد؟ این محصول کدام سیاست است، سیاستی که به دور از چشمان متولیان حقیقی، پنهانی تعهدی مناقشه آمیز بسته است؟

چه قدر جالب! غرب اندیشان بر ما خرده می‌گیرند که چقدر عقب‌مانده و کوته‌بینید که مانع ۲۰۳۰ شده‌اید؟! می‌گویند چه بساطی داریم با شما کوته‌بینان که نمی‌بینید لزوم آموزش بند‌های ۲۰۳۰ را و حتی نمی‌خواهید ببینید ضرورت وجود آن را...

خوب دست‌مریزاد! فرض می‌گیرم که حرف شما درست است و ما کوته‌بین هستیم! آیا تفکر به اصطلاح بزرگ‌بینانه شما، پروفسور حسابی و آیت‌الله بهجت تحویل جامعه داد یا جنتلمن‌هایی که شده است الگوی هر روزه آینده‌سازان این مرز و بوم؟

البته این مسئله در اینجا ختم نمی‌شود و برخی بخش‌های نظام آموزشی کشور باید پاسخ روزمرگی خود را بابت فراموش کردن مقوله مهم پرورش، در کشوری که مزین به نام اسلام است هر چه زودتر فریاد زند! اینک؛ تنها یک سؤال داریم! آیا این روزمرگی از سر بی‌حوصلگی است یا بی‌دغدغگی؟

پر واضح است که هیچ‌کدامش توجیه ندارد، چراکه هرکدامش خنجری شده بر قلب دغدغه‌مندان و مرهمی شده بر اراده غیر توحید اندیشان؟!

البته مردم خوب می‌دانند که این قصه سر دراز دارد، چراکه کم ندیده‌اند ازاین‌دست ضد فرهنگ‌هایی که روزی ناهنجار بود و انگار همان‌ها در نظام آموزشی‌مان شده است هنجار!

از سرودها، رقص و آواز‌های ناهنجار در جشن‌ها گرفته تا اردو‌هایی که رسم دانش‌آموز سالاریِ مدیران، بر قانون مَداریشان چربیده و نتیجه‌اش شده این بی‌فرهنگی و ترویج فرهنگ غیر، به فرهنگ خودی! و جالب‌تر اینکه برخی مسئولان ذی ربط، به‌جای پاسخ‌گویی، به طور کامل منکر می‌شوند تا شاید انکار، مهر فراموشی زند به برخی بی‌توجهی‌های صورت گرفته در نظام آموزشی کشور.

اما خودمانیم! دغدغه‌مندان هم کم کوتاهی نکرده‌اند! آنجایی که سکوت را ترجیح دادند و حکم آتش به اختیار رهبر انقلاب را باجان دل دریافت نکردند و دست روی دست گذاشتند تا بشود آنچه نباید می‌شد.

دغدغه‌مندانی که فقط دغدغه‌مند بودند و دغدغه‌مند ماندند، بی‌آنکه، کار جهادی و کار تمیز فرهنگی را در دستور کار خود قرار دهند، کار جهادی فرهنگی، کار نوینی است، اما سخت و طاقت‌فرسا؛ ممکن است شهید شوی! اما از نوع زنده‌اش، ممکن است جانباز شوی! از نوع غیر ظاهری‌اش و قطعاً فرسوده می‌شوی تا جوان نگه‌داری درختِ تنومندِ انقلاب را، آن‌هم در گام دوم انقلابی که زمامدارِ شجاع و مدبرمان که فرمانی نو به تازه‌نفسان داده تا احیا کنند آنجا‌هایی را که فرسودگی‌اش بوی خستگی و کهنگی می‌دهد.

امروز گام دومی‌ها نه‌تن‌ها حکم گرفته‌اند از نوع آتش به اختیار! بلکه جان گرفته‌اند از امر، ولی امرشان در گرفتن آرایش جنگی در فضای مجازی ...

گام دومی‌های دل‌شکسته از روزمرگیِ بی‌حوصله‌ها، اما با انگیزه با حکم امامشان برای آبیاری انقلابی که قرار است تمدنی بسازد از نوع نوین و اسلامی‌اش تا زمینه‌ساز ظهور منجی باشد برای رستگاری...

کاش مهدی (عج) بیایید و دل بی‌قرارانش را آرام کند؟!
راستی در این ترویج ناهنجاری‌ها اصلاً دلِ بی‌قراری تربیت می‌شود؟! شما چه می‌گویید؟

انتهای پیام/
ارسال نظرات