بدون تردید یکی از زمینه‌های گناه، محیط فاسد و ناپاک است. محیط از نظر کیفی و کمی دارای اقسامی است؛ مانند محیط مدرسه، خانه، اداره، روستا،‌ شهر، دانشگاه و... که هرکدام به نحوی بر انسان تأثیر می‌گذارند؛ بنابراین محیط زندگی در انسان و فرزندان او اثر شگرفی دارد.
کد خبر: ۹۱۴۴۱۵۱
|
۱۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۳

به گزارش خبرگزاري بسيج استان مركزي ؛در بررسی زمینه‌های گناه، می‌توان به زمینه‌های فرهنگی و تربیتی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، روانی و سیاسی اشاره کرد که هرکدام با کمیت و کیفیت خاصی، زمینه‌ساز گناه هستند.

جهل و حماقت
جهل و حماقت زمینه گناه را در انسان به وجود آورده و او را به‌سوی گناه می‌کشاند، جهل به خدا، جهل به هدف از آفرینش، جهل به نوامیس خلقت، جهل به آثار گناه و جهل به مصرف کردن انرژی در راه صحیح آن. همین جهل و ناآگاهی است که متأسفانه امروزه، سبب شده تا دشمن با شبیخون فرهنگی بی‌رحمانه‌ای که به عقاید و افکار ما زده، بیشتر از همه، افکار جوانان ما را مورد هدف قرار دهد و آنان را از هویت دینی و ملی خویش تهی سازد.

حرام‌خواری
یکی دیگر از عوامل مهم در وقوع جرم و گناه، لقمه حرام هست، وقتی به بزهکاران اطراف خود می‌نگریم، می‌بینیم که بعضی از آن‌ها تحصیل‌کرده‌اند و دارای شناخت‌های علمی و دینی هم هستند، اما باوجوداین، گناهان عجیب‌وغریبی از آنان سر می‌زند، حتی از یک جاهل نیز گناهکارترند. از نظر علم و دین، مسلم است که همان‌گونه که غذا در جسم انسان، اثر دارد و موجب حفظ جسم و تقویت آن می‌گردد، در روح انسان نیز اثر دارد.

خانواده
یکی از پایگاه‌های قوی در تربیت انسان خانواده است. خانواده، کانون هنجار و ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی است. از همین مرکز حیاتی و سرنوشت‌ساز است که بدی یا نیکی در سطح جامعه منتشر می‌شود؛ بنابراین زمینه‌های بد خانوادگی، نقش بسزایی برای سوق دادن انسان به‌سوی گناه دارد. چنانکه زمینه‌های نیک خانوادگی، اثر بسیار خوبی در اجتناب از گناه خواهد داشت.

فقدان تربیت
یکی از عوامل ناهنجاری انسان در جامعه، رشد مادی و فیزیکی به‌دور از رشد تربیتی است. توسعه نامتوازن در هر مجموعه‌ای، زشت و ملال‌انگیز است. مثلاً اگر در بدن انسان دست‌ها، بیش از پا یا انگشتان یکدست، بیش از انگشتان دست دیگر رشد کند، توازن و هماهنگی بدن را به هم می‌ریزد؛ و چهره‌ای نازیبا به نمایش می‌گذارد. فقدان تربیت در آدمی نیز چنین وضعیتی را جلوه‌گر می‌کند؛ یعنی رشد بدنی او کامل شده، اما عناصر تربیتی را در خود نگرفته است. چنین موجودی وقتی وارد اجتماع می‌شود، ناهمگون با جامعه است. لذا دست به اقداماتی می‌زند که از نظر اجتماعی بزه‌کار و نابهنجار و از لحاظ دینی معصیت و گناه محسوب می‌شود.

آلودگی محیط زندگی
بدون تردید یکی از زمینه‌های گناه، محیط فاسد و ناپاک است. محیط از نظر کیفی و کمی دارای اقسامی است؛ مانند محیط مدرسه، خانه، اداره، روستا،‌ شهر، دانشگاه و... که هرکدام به نحوی بر انسان تأثیر می‌گذارند؛ بنابراین محیط زندگی در انسان و فرزندان او اثر شگرفی دارد.

دوستان ناباب
دوستی از مسائل ضروری زندگی انسان است که بر سرنوشت دنیا و آخرت او تأثیر می‌گذارد و نیک و بدکردارهای آدمی را رقم‌زده و جهت می‌دهد. گاهی دیده می‌شود که همه عوامل تربیتی برای یک فرد فراهم بوده اما دوستان ناباب، او را منحرف کرده و از هدایت و رشد بازداشته‌اند. از طرف دیگر نیز به تجربه ثابت‌شده که به دوستان عاقل و کاردان، بزهکارانی را از ورطه‌های سقوط و هلاکت نجات داده و به ساحل نجات رسانده‌اند.
اساساً استعدادها و توانایی‌های آدمی در ارتباط صمیمی، صادقانه و دوستانه با دیگر افراد شکوفا می‌شود. پس ضرورت دوست داشتن و معاشرت از یک سوء و پرهیز از دوستان ناباب ما را بر آن می‌دارد تا در «آیین دوست‌یابی» دقت کنیم.

فقدان بینش سیاسی اجتماعی
منظور از فقدان بینش سیاسی اجتماعی، آن است که انسان زمان خود و افراد آن را نشناسد و با چشم و گوش بسته به حیات طبیعی خویش ادامه دهد. این‌چنین شخصی احتمال فریب خوردنش توسط افراد حیله‌باز و شیّاد، بسیار زیاد است. چه‌بسا از همین راه خسارت‌های جبران‌ناپذیری بر وی و نیز اجتماع وارد آید.

تقلید کورکورانه
تقلید؛ یعنی پیروی از افکار و اندیشه‌ها و یا کردارهای شخصی و اجتماعی فرد یا گروهی. این تقلید، گاه آگاهانه و از سر بینش است و گاه هم کورکورانه آنچه باعث ناهنجاری می‌شود، دنباله‌روی و پیروی کورکورانه و بی‌قیدوشرط است. ما در جامعه افرادی را می‌بینیم که پوشش و گفتار و رفتارشان، متناسب با یک جامعه و فرهنگ اسلامی نیست بلکه الگوبرداری از فرهنگ غربی است. این‌چنین افرادی به این صورت تمردّهایی را علیه ارزش‌های حاکم بر روابط اجتماعی در جامعه اسلامی روا می‌دارند.
بنابراین تقلید به معنای عدم استقلال، وابستگی ذلت‌بار به دیگران و به دنبال آن، مدپرستی و هرزه‌گرایی و زندگی پوچ و طفیلی، یکی از موضوعات زمینه‌ساز گناه هست.

غفلت زدگی
یکی از عوامل ناهنجاری و سرانجام، بزهکاری از دیدگاه قرآن و روایات اهل‌بیت علیه‌السلام غفلت است. این بیماری یکی از امراض مهم قلب و روان انسان است که سبب بیماری‌های دیگر می‌شود چون هر نوع نابهنجاری و بزهکاری که از انسان سر می‌زند از اعضا و جوارح اوست.

آری، قلبی که از خدا بریده و به معاد نرسیده و از راهنمایی و روشنایی نور وحی استفاده نکرده باشد چنین قلبی، قلب غافل نام دارد، چون چنین قلبی در مقام فرماندهی اعضا و جوارح قرار دارد و منشأ انواع و اقسام علیه ارزش‌ها می‌گردد که از دیدگاه دین معصیت و نافرمانی خدا و در جامعه به‌عنوان ناهنجاری و بزهکاری شناخته می‌شود.

پیروی از هوی و هوس
در درون انسان امیال و کشش‌هایی وجود دارد که آدمی را به تحریک وا‌می‌دارد و مبنای حرکت‌های فردی و اجتماعی را رقم می‌زند. برخی از این امیال، الهی‌اند و ریشه کردارهای نیک‌اند و بعضی هم شیطانی و از سر هوا و هوس و ریشه کردارهای زشت آنچه به‌عنوان عامل ناهنجاری گناه شمرده می‌شود همین «نفس اماره» است. هرگاه که از هواپرستی، سخنی به میان می‌آید منظور همین نفس است.

هواپرستی درواقع ثمره تلخ غفلت زدگی و درست در مقابل خداپرستی است؛ به‌عبارت‌دیگر هواپرستی پذیرش نابخردانه حکومت نفس اماره و شیطان درون است.

منبع: پرسش و پاسخ‌های عمومی مرکز مشاوره تبیان

ارسال نظرات