به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ به منظور گرامیداشت یاد و خاطر شهدای استان مرکزی خبرگزاری بسیج استان به باز خوانی زندگی شهید قاسم اسماعیلی می پردازد.
در سال پیروزی انقلاب اسلامی 13 ساله بود و تقریبا از وضعیت جامعه آگاه بود و تفاوت دوران شاه را با انقلاب دیده بود، از اتفاقات و تبعیضها و بیعدالتیهای زمان شاهنشاهی خبر داشت. در جشنهای انقلاب حضوری مستمر داشت.
با آغاز جنگ تحمیلی و تحمیل این جنگ بر انقلاب نوپای ایران، زمان رشادتها و حمایتهای نسلی بود که باید مرد و مردانه و دلاورانه، پای انقلابشان میماندند و به فرمان حضرت امام، مبنی بر اینکه، سنگرها نباید خالی بماند ، لبیک گفتند.
شهید قاسم اسماعیلی به عنوان بسیجی داوطلب با مسئولیت تکتیرانداز وارد میدان جنگ شد. یک ماه، مرد و مردانه ایستادگی کرد و در دومین روز از فروردینماه سال 1361 در عملیات فتحالمبین و در منطقۀ عملیاتی شوش(دشت عباس) بر اثر اصابت تیر مستقیم بر سر میارکش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در شهرستان گل و زیبایی شهر محلات به خاک سپردند تا گل سرسبد این شهرستان باشد.
وصیتنامه:
بسم الله الرحمن الرحيم
«يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحما فملاقيه» «اى انسان! تو در حال كوشش و تلاش به سوى پروردگارت هستى پس او را ملاقات خواهى كرد.»
وقت ملاقات نزديك است، راه پرپيچ و خم و طولانى كمكم، به پايان مىرسد، هدف نزديك میشود و سفر خاتمه مىيابد. وقت هجرت فرا ميرسد و سفرى تازه را شروع ميكنيم. هجرت به ديارى دگر و به دنيايى تازه، هجرت از سرزمينى كه داراى ابعادى است كه تشكيل شده است از ضلالتها، معصيتها، گناهها، گمراهيها و ... به سرزمينى ديگر كه از تمامى اين ابعاد و اوصاف مبرا است. ميعادگاه عاشق و معشوق، وعدهگاه ياران و ....
آرى! وقت ملاقات است. شايد، چندروزى بيش نباشد، شايد هم زودتر به اين ديدار موفق شويم. آرى! كاروانى در اين سفر به پيش مىرود. سپاهى عظيم، لشگريانی با صفوفى پولادين و عزمى استوار به پيش مىروند تا پس از نابودى كفر و الحاد با معشوق خويش ملاقات كنند. سپاهى در حركت است كه فرماندهىاش را حضرت امام زمان (عج) بر عهده دارد و سربازانش افرادى هستند كه هركدامشان جلوه و مظهر ايمان ، شجاعت ، تقوى و ... اند.
مقصدش ديدار با الله، همه با هم، به پيش مىرويم تا سرانجام به هدف و آروزى خويش برسيم. مربيان اين سپاه، همانند اباعبدالله (ع) سرور شهيدان و آزادمردان جهان كه تمام درسهايشان را فراگرفتهاند؛ درس جوانمردى، شجاعت، تقوى، عبادت، شهادت و ... .
آرى! همه، درس شهادت را از دل و جان فراگرفتهاند و به سوى او به پيش مىروند تا سرانجام، برسند. ميروند تا در اين مدرسه (جبهه)، خود را بيازمايند شايد در اين آزمون قبول شوند و به ديدار خالقشان بروند.
آرى! حسين (ع) به ما آموخت كه مرگ با عزت و مرگ در راه خدا بهتر از زندگى ذلتبار است و ما بنا به فرموده اين ابرمرد و اين معلم، به ميدان آمدهايم تا سينۀ كفار را بشكافيم. آرى! آمدهايم به ميدان نبرد، ميدان مبارزه بين حق و باطل.
انگيزهاى كه ما را به سوى ميدان نبرد جذب كرد، چه بود؟ چرا اينگونه ديوانهوار به سوى شوق خويش در حركتيم؟
آرى! براد و خواهر! همۀ اينها در يك چيز خلاصه مىشود، در شهادتطلبى در راه خدا، انگيزۀ شهادت را همه از سرور شهيدان حسين (ع) آموختند و اينگونه سوى او به پرواز درآمدند.
آرى! حسين (ع) با ياران خود، در صحراى كربلا در مبارزه با دشمن به شهادت رسيدند. ما هم، اكنون به نداى «هل من ناصر ينصرنى» حسين زمان، لبيك گفتهایم و براى مبارزه با دشمن كافر به كربلاى خوزستان آمدهايم تا همانند ياران امام حسين به كافران بفهمانيم كه عاشقان الله و امت اسلامى ايران هميشه پشتيان و يار و وفادار اسلام و قرآن هستند. امامشان را هرگز، تنها نخواهند گذاشت و تا آخرين قطرۀ خونى كه در بدن دارند با شما كافران ملحد مبارزه خواهند كرد.
اين را بدانيد كه ما عاشقانه، به سوى مرگ آمدهايم و مرگ با عزت را بر زندگى ذلتبار ترجيح مىدهيم. (البته مرگى كه داراى هدف و مقصد باشد)
آرى! همانطور كه امامشان فرمودند: «ما از كشته شدن بيمى نداريم.» زیرا مرگ آغازى است براى زندگى دوبارۀ ما در دنیای دیگری. آرى! شهادت ما در اصل، تولدى دوباره خواهد بود و آغازى براى زندگى دگر.
خدايا! تو خود ميدانى كه من براى چه آمدهام؟ خدايا! من به خاطر مقام، قدرت و ... نيامدهام، آمدهام تا قدمى در راه تو بردارم شايد مورد عفو واقع شوم. خدايا! ميدانم كه قادر و توانايى. خدايا! به آرزوى ديدارت آمدهام، خدايا! شهادت در راهت را نصيبم فرما. معبودا! مرا به آرزويم برسان. خالقا! تو خودت ميدانى براى بار سوم است كه به جبهه مىآيم. خدايا! از دفعات قبلى با صورتى سياه به ديارم برگشتم. خدايا! اينبار ديگر نمىخواهم برگردم و خودم را تنها ببينم. يارانم تمامى به ديدارت آمده باشند و من همانطور در اين دنياى بىارزش باقى مانده باشم.
خدايا! تنها راه نجات من از اين دنياى بىارزش و از آتش جهنم شهادت در راه تو است خدايا هر چه زودتر آن را نصيبم كن.
«اللهم الرزقنى توفيق الشهاده فى سبيلك »