یادداشت؛

سوءاستفاده اصلاح‌طلبان از یک خویشتنداری

چند روزی از قتل میترا استاد می‌گذرد؛بهتر است برخی اصلاح‌طلبان بیش از این از خویشتنداری سازمان‌های اطلاعاتی سوءاستفاده نکنند وگرنه اگر فقط گوشه‌ای از خطاهایشان برای ملت رو شود،بعید است آبرویی برایشان باقی بماند.
کد خبر: ۹۱۴۴۷۹۴
|
۱۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، علی رضایی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان مردان عنکبوتی اصلاحات نوشت:

 

چند روزی از قتل میترا استاد می گذرد و آن‌گونه که محمدعلی نجفی به قتل اعتراف کرده، باید بپذیریم که یکی از مهمترین قتل‌های خشونت خانگی که به مسائل سیاسی نیز آمیخته شده، رخ داده است.

پس از وقوع چنین حادثه ای برخی از اصلاح طلبان به جای آنکه به تقبیح این قتل فجیع بپردازند، به دنبال راهی گشتند تا «قتل» را از متن ماجرا به حاشیه برانند و برخی از توهمات خود را به متن اصلی حادثه تبدیل کنند.

ابتدا به برخی از اصولگرایان حمله کردند و گفتند که چرا از این حادثه، سوءاستفاده سیاسی می کنید؟ و چرا با قاتل همدردی نمی کنید؟ و چرا تحلیل می کنید؟ و چرا اصلا حرف می زنید؟ و . . .

این حملات در حالی صورت می گرفت که اکثر اصولگرایان شاخص سکوت کرده بودند و یا طبیعی‌تر<spa< span="">ین</spa<> و بدیهی ترین تحلیل ها را ارائه می دادند و هیچ گونه سوءاستفاده سیاسی و یا عملی که شبیه لگد زدن به قاتل باشد، در کار نبود.

هرچند برخی رسانه ها شاید دست به اعمال غلطی زدند که تصور می کردند در چارچوب رسالت رسانه ای آنها قرار می گیرد اما سوال اینجاست که مگر اصلاح‌طلبان در برخی از حوادثی که در گذشته رخ داده و هیچ ارتباطی هم به اصولگرایان نداشت، تمام رسانه ها و اعضای شاخص خود را برای چسباندن آن حادثه به اصولگرایان و هجمه علیه اصولگرایان بسیج نکردند؟ بنابراین اگر «بد»، «بد» است، چرا فقط برای اصولگرایان «بد» است و همان «بد» برای اصلاح‌طلبان، «خوب» است؟!

البته اصلاح طلبان خیلی سریع به این نتیجه رسیدند که آب در هاون می کوبند و نمی شود به رسانه ها ایراد گرفت که چرا در فعالیت رسانه ای خود، قتل میترا استاد توسط عضو شاخص اصلاحات را آورده اید و این ماجرا را تحلیل می کنید؟ و فهمیدند این طبیعت رسانه هاست که از اخبار مختلف روز، برداشت حزبی خود را می کنند.

بعد از این بود که اصلاح طلبان یک گام فراتر گذاشتند و سعی کردند نوک پیکان حملات خود را به سمت دستگاه های امنیتی ببرند و مدعی شوند که میترا استاد، «پرستوی» دستگاه های امنیتی بوده تا عضو شاخص جبهه اصلاحات را در تله امنیتی بیاندازند.

این سناریویی بود که در یک همگامی بسیار عجیب و ان شاءالله توافق نانوشته و هماهنگ نشده، توسط بسیاری از رسانه های ضدانقلاب از جمله آمدنیوز هم دنبال شد و به یکباره کار به جایی رسید که برخی از مردم تصور کردند، «قاتل» شخص مظلوم و شخصیت برازنده ای است که گرفتار یک پرستوی بازمانده از دوران ژوراسیک و مزوزوئیک شده بود و القصه خود را با پنج گلوله ناقابل، از شر آن هیولا خلاص کرد! و همه این روضه خوانی های روزنامه ای و اینترنتی در حالی رخ داد که میترا استاد زیر خروارها خاک بود و دار فانی را وداع گفته بود و دستش از دنیا کوتاه بود و مع الاسف شرایط لازم برای پاسخگویی را از دست داده بود.

اما در این خصوص بد نیست به چند نکته اشاره کنیم:

۱. به فرض آنکه قبول کنیم میترا استاد، به ادعای برخی از اصلاح طلبان و رسانه‌های ضدانقلاب، پرستوی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بوده، باید از خود بپرسیم که یک «پرستو» در عالم واقعیت، نه تمثیل و تشبیه و ... معمولا چه موجوداتی را شکار می کند؟ پرستو معمولاً یکی از مخلوقاتی است که بیشتر سراغ «عنکبوت»، «ملخ»، «سوسک» و حشراتی از این قبیل می رود.

حالا به فرض آنکه میترا استاد را به پرستو تشبیه کنند، خب متعاقبا باید این سوال را بپرسیم که چرا برخی از اصلاح طلبان اصرار دارند، «مرد عنکبوتی» باشند و صید پرستوها شوند؟ این مردهای عنکبوتی و ملخی در اردوگاه اصلاح‌طلبان که به ادعای خودشان، نهادهای امنیتی با ارسال پرستوها به دنبال شکارشان هستند، چرا اندکی سعی نمی کنند مثل «عقاب» رفتار کنند و کفّ نفس داشته باشند و در این حد و اندازه اسیر هوای نفس نباشند؟

۲. باز هم به فرض آنکه قبول کنیم میترا استاد، به ادعای برخی از اصلاح طلبان و رسانه های ضدانقلاب، پرستوی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بوده، این بار باید از خود بپرسیم مگر کسانی که خود «مزرعه پرورش طاووس» دارند، چشمانشان به «پرستوها» خیره می شود؟! این جماعت، مستقیم و یا غیرمستقیم با افکار غلطی که به جامعه تزریق کرده اند، در خصوص «آزادی‌های بیحد و حصر فرهنگی»، «آزادی حجاب و پوشش»، «آزادی روابط و اختلاط»، «آزادی ماهواره» و . . . چنان بدنه اجتماعی برای خود ساخته اند که فقط در یک حادثه سال 88 در میان فتنه گران، طاووس ها سر برآوردند و در پی اغوای جوانان و اردوکشی خیابانی، بعضا جان خودشان را هم از دست دادند.

ندا آقا سلطان یکی از آن موارد بود که عجبا در آن مورد هم سعی کردند، قتل را به گردن نهادهای اطلاعاتی و امنیتی بیاندازند! یا ترانه موسوی، شخصیت تخیلی و طاووس خیالی فتنه گران که چنان داستان سازی و مدیحه سرایی برای وی کردند که مرغ پخته خنده اش می گرفت.

براستی این جماعت تا کی قرار است، هزینه اشتباهات خود را بر دوش دیگران قرار دهند؟ سوال مهمتر اینکه این جماعت تا امروز چند مورد از این قتل ها نظیر ندا آقا سلطان و میترا استاد را در پرونده خود قرار داده است؟ قتل هایی که قطعا اگر هوشیاری و بیداری نهادها و سازمان های اطلاعاتی و امنیتی نبود و مانع تداوم این جنایات و قتل ها نشده بودند، شاید تا امروز شمارش و حساب و کتاب آن از دست خارج شده بود و اصلاح طلبان چنان سر هر مهره ای نظیر ندا آقا سلطان یا مخالفی چون میترا استاد را زیر آب می کردند که شاید در چند سال آینده، جمعیت طاووس هایشان رو به انقراض می رفت.

۳. سوال اصلی اینجاست که این حجم از تخریب ها علیه نهادها و سازمان های امنیتی و اطلاعاتی از کجا آب می خورد؟ چرا اصلاح طلبان به محض آنکه در گوشه رینگ قرار می گیرند، به جای آنکه به اشتباه خود اعتراف کنند و تقصیر را بر عهده بگیرند، سریعاً انگشت خود را به سوی دیگران نشانه می گیرند؟ مگر انسان تا چه حد می تواند دروغگو باشد و این حجم گسترده دروغگویی از کجا نشأت می گیرد؟

سال 88 از بزرگترین دروغ جبهه اصلاحات رونمایی شد؛ چنانکه با یک دروغ خانمان سوز به نام «تقلب» کشور را تا لبه پرتگاه بردند و خون ها ریختند و عاقبت هم به خواسته باطل خود نرسیدند. به نظر می رسید که همین یک تجربه تلخ، برای 100 سال آینده اصلاحات کافی باشد که دیگر برای رسیدن به خواست ها و هوس های نفسانی، وارد جاده دروغ نشوند، اما از سال 88 تا 98 چندین دروغ بزرگ دیگر را از این جریان سیاسی دیدیم و شنیدیم که آخرین آن بر می گردد به همین ماجرای میترا استاد که سعی دارند تقصیر قتل را بر گردن دیگران بیاندازند.

این جماعت، عجیب در حال سوءاستفاده از آبروداری و خویشتنداری نهادهای امنیتی و اطلاعاتی هستند و هر چه طرف مقابل سکوت در پیش گرفته، این عده بیشتر فریاد می زنند و از این سکوت بیشتر سوءاستفاده می کنند. بگذریم از آنکه این افراد در حال انتقام گیری از سازمان ها و ارگان هایی هستند که در برابر فسادهای آنها اعم از اخلاقی و اقتصادی ایستاده و مجوزهای ساختگی برای تعدی به حقوق ملت را از دست آنها گرفته است؛ اما از این سوال نمی توان گذشت که آیا اصلاح طلبان می پذیرند که دستگاه های امنیتی کشور هم به پاسخگویی در برابر ادعاهای کذب آنها روی آورند و هر دو طرف هر چه دارند روی دایره بریزند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد؟

بهتر است که این جماعت بیش از این از خویشتنداری سازمان های اطلاعاتی سوءاستفاده نکنند وگرنه اگر فقط گوشه ای از خطاهای آنها برای ملت رو شود، بعید است به اندازه یک ارزن، آبرویی برایشان باقی بماند.

مثلا در همین مورد اخیر مربوط به محمدعلی نجفی و میترا استاد بهتر است که بدون حاشیه سازی ها و داستان سرایی اجازه دهند تا این مساله در مسیر قضایی خود حل شود. قطعا هر حکمی که صادر شود، برای اصلاح طلبان بهتر است و این سکوت دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی قطعا برای اصلاح طلبان منفعت است.

۴. در برابر دروغ سازی ها و وارونه نمایی ها حول محور قتل اخیر که از سوی برخی از اصلاح طلبان شاهدیم، برخی دیگر از اصلاح طلبان هستند که اندکی به گوشه ای از واقعیات پی برده اند و حتی به هم حزبی های خود تذکر می دهند که چرا به رغم آگاهی از برخی مسائل، چاهویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند؟!

این دو جریان که هر دو در جبهه اصلاحات جای دارند، خود به خوبی می دانند که مساله نجفی فراتر از کفتربازی و پرستوسواری بوده اما حالا که کار از کار گذشته است، برخی از اصلاح طلبان سعی دارند از هر ابزار و وسیله ای استفاده کنند تا جای قاتل و مقتول را عوض کنند و از نجفی چهره معصوم و مظلومی بسازند و با یک تیر، دو نشان بزنند؛ هم رفیق شفیق خود را از محاکمه نجات دهند و هم از دستگاه ها و سازمان هایی که چند دهه رو در روی روحیه دیکتاتوری اصلاح طلبان ایستاده اند، انتقام گیری کنند و با گفتن داستان های خنده داری پیرامون مرغ و کلاغ و غاز و پرستو و ... از لغزش ها و لرزش های درون جناحی فرار کنند.

حال آنکه این بار تیرشان به هدف نخواهد خورد و نشانه گیری آنها اگر برای هدف قرار دادن قلب یک انسان و قتل وی خوب باشد، اما قطعا افکار عمومی را نمی توانند نشانه بگیرند و مردم به خوبی و به زودی از واقعیات مطلع خواهند شد.     

ارسال نظرات
آخرین اخبار