جریان سازی در جهت استفاده بهینه از شرایط پیش آمده در معادلات سیاسی و به ویژه منحرف کردن افکار عمومی، شگرد سیاستمداران در عرصه سیاست های خارجی بوده است .
کد خبر: ۹۱۴۶۰۳۷
|
۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۱
حامد مرادمند جلالی:
دونالد ترامپ در سفر رسمی به بریتانیا و دیدار با ملکه انگلستان، حتی دقایقی پیش از فرود هواپیمای ایرفورس وان (Air force one) ویژه رییس جمهورایالات متحده آمریکا در فرودگاه استنستد ، زمینه ی از حاشیه به متن قرار دادن تاکتیک های سیاسی - راهبردی خود را با حمله به شخصیتها و جریانات سیاسی مخالف و منتقد خود کلید زد.

جریان سازی در جهت استفاده بهینه از شرایط پیش آمده در معادلات سیاسی و به ویژه منحرف کردن افکار عمومی، شگرد سیاستمداران در عرصه سیاست های داخلی و خارجی بوده است و دونالد ترامپ با آنکه سیاستمداری با سابقه به شمار نمی رود اما بر حسب هوش تجاری و اقتصادی خود در مدتی کوتاه ، دریافته است که انحراف افکار عمومی، نقشی پوششی بر تمرکز و پیشبرد اهداف اصلی و راهبردی می تواند داشته باشد.

پیام رسانی های توییتری رئیس جمهور آمریکا امروز دیگر به زبان گویایی در جهت ارتباط هرچه بی واسطه تر و تاثیرگذارتر با مخاطبین و هواداران خود در ایالات متحده و شاید جهان بدل شده است. وی می کوشد تا از این امکانات فراگیر در عرصه ارتباطات ، به نفع خود و حتی در راستای دهن کجی به جریانی از رسانه های رسمی که او از آنها گاهاً بعنوان رسانه های جعلی نام برده استفاده کند.و در این میان عرف دیپلماتیک و عدم رعایت تمام و کمال آن در سفرها و دید و بازدیدهای رئیس جمهور ایالات متحده ، معنایی جدید به مناسبات بین المللی بخشیده است.

ترامپ در جدیدترین توییت خود که حتی قبل از رسیدن به لندن انتشار داد خطاب به شهردار مسلمان مهم ترین شهر بریتانیا با ادبیاتی تحقیرآمیز تاخت و از وی بعنوان شهرداری افتضاح و یک بازنده مطلق نام برد. رئیس جمهور ایالات متحده پیش از آغاز سفر سه روزه خود به بریتانیا در جواب صادق خان که ترامپ را نمونه ای از راست گرایی افراطی و تهدیدی برای امنیت جهان خوانده بود در توییتی جنجالی، شهردار لندن را متهم به ناتوانی در کنترل پایتخت انگلیس دانست و عنوان کرد که بهتر است صادق خان به جای اظهارنظر در خصوص سفر رئیس جمهور ایالات متحده به بریتانیا، به مبارزه با جرم و جنایت غیرقابل توجیه در لندن تمرکز کند. هرچند که این توییت پس از اظهارنظر شهردار لندن در خصوص رفتار فاشیست مآبانه رئیس جمهور ایالات متحده بیان شد اما خود از عمق شکاف در نگاه طبقه حاکم و سردمداران سیاسی بریتانیا نسبت به سیاست های مداخله جویانه رئیس جمهور آمریکا حکایت دارد.

هرچه که هست اما ایالات متحده به عنوان یکی از بزرگترین حامیان و دوستان سیاسی- اقتصادی بریتانیا ، طی ماههای آتی، خواسته و ناخواسته نگران خروج این کشور از گرداب برگزیت و تبعات این خروج خواهد بود و سفر رئیس جمهور ایالات متحده شاید مفهومی سمبلیک به جهت ابراز مستقیم و غیرمستقیم نظرات و دیدگاه واشنگتن درخصوص چگونگی به سرانجام رسیدن این روند خروج و فرصتها و تهدید های پیش بینی نشده پیش رو ایفا می کند تا آنجا که رئیس جمهور ایالات متحده از انعقاد قرارداد بزرگ تجاری به محض خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا خبر داده است.

ترزا می، هفتم ژوئن (هفدهم خرداد جاری) را آخرین روز رسمی کار خود به عنوان نخست وزیر بریتانیا ذکر کرده است. وی که مهم ترین مسئولیت دوران نخست وزیری خود را مذاکره با اتحادیه اروپا جهت خروج بریتانیا از آن دانسته، دومین قربانی اجرای ناموفق طرح خروج بریتانیا از اتحادیه اروپاست.

پس از سه بار تلاش ناموفق برای خروج با توافق از اتحادیه اروپا، حزب محافظه کار باید رهبری جدید انتخاب کند که در صورت کسب رای از مجلس، مقام نخست وزیر را بدست خواهد آورد و مسیری سختتر از دو نخست وزیر پیشین خود جهت خروج از اتحادیه اروپا را در پیش خواهد داشت.

افراد سرشناسی از حزب محافظه کار همچون بوریس جانسون وزیر پیشین امور خارجه و جرمی هانت وزیر فعلی امور خارجه خود را برای رهبری حزب محافظه کار نامزد کرده اند و باید دید آیا انتخاب نخست وزیر جدید گره کور برگزیت را خواهد گشود؟

طی هفته های منتهی به انتخابات حزب محافظه کار و تا فرصت انتقال قدرت به نخست وزیر جدید بریتانیا، سیاست ورزی های دوستان آمریکایی به شدت در نتایج انتخاب نخست وزیر بعدی و اولویت بندی سیاست های کاری وی تاثیرگذار خواهد بود.

هرچند دونالد ترامپ براساس مواضعی که تاکنون درخصوص دیگر مسائل سیاسی جامعه جهانی داشته از بیان شفاف و بی پرده نظرات و دخالتهای شخصی خود ابایی نداشته است قبل از ورود به بریتانیا و دیدار با نخست وزیر وقت این کشور، حمایت تلویحی خود از بوریس جانسون وزیر سابق امور خارجه بریتانیا به دلیل اینکه وی در نامزدی رهبری حزب محافظه کار گفته حتی بدون توافق در موعد مقرر (31 اکتبر- 9 آبان) از اتحادیه اروپا خارج خواهد شد را اعلام داشته و جانسون را فردی با استعداد خواند. حمایتی که از آن به عنوان دخالت آشکار در امور داخلی این کشور جزو اتحادیه اروپا تعبیر شده است.

شاید به گمان ترامپ اما سیاست های لیبرال اقتصادی و اجتماعی بوریس جانسون و شباهت این دو سیاستمدار به هم در عرصه راهبردی فصلی نو از پرداختن به اهداف مشترک دو کشور دوست را در پی داشته باشد.

در همین راستا از شاخص ترین پیشنهادات رئیس جمهور آمریکا درخصوص حل بحران برگزیت و پایان خوش خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا می توان به پیشنهاد انعقاد قرارداد بزرگ تجاری به محض خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا ، حتی بدون توافق نام برد. قراردادی که به زعم کارشناسان بعید است در طی یک سال و نیم از دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به نتیجه عملی و دلخواه برسد و حامل بار حقوقی، سیاسی و اقتصادی بالایی برای طرفین درگیر در این معامله تحمیلی خواهد بود. این در حالی است که چانه زنی مقامات لندن بر سر مبلغ پرداخت غرامت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا هنوز نهایی نشده است.
برگزیت طی ماههای اخیر به صحنه کشمکش و تسویه حسابهای سیاسی احزاب مختلف بریتانیا و حتی دول مشترک المنافع بدل شده و بعید به نظر می رسد نخست وزیر جدید این کشور طی هفته های آتی و بلافاصله بعد از رای اعتماد از مجلس ، بتواند با حداکثر رضایتمندی عامه مردم و نظر اکثریت سیاستمداران تاثیرگزار در دو حزب اصلی یعنی محافظه کار و کارگر، آن را به سرانجامی خوش و کم هزینه بدل سازد.

هرچند که در این میان نباید خطر صداهای مخالف درون حزبی ، بیرون حزبی و فراجناحی عدم جدایی از اتحادیه اروپا را نیز نشنیده گرفت. سیاستمدارانی که با اتکا به پشتوانه حدود پنجاه درصدی مخالفین این طرح، خواستار برگزاری مجدد رفراندوم خروج یا عدم خروج از اتحادیه اروپا بوده و هستند اما بعید به نظر می رسدکه بریتانیا بعد از قربانی شدن دو نخست وزیر به سادگی رفراندومی تحت عنوان خروج یا عدم خروج از اتحادیه اروپا را مجددا برگزار نماید.

هرچه که هست برهه زمانی حال حاضر و نقش بریتانیا به عنوان یکی از کشورهای مهم و تاثیرگزار مناسبات سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپا و بی شک جهان آنچنان مهم و کلیدی بوده است که نگاهها را بیش از پیش معطوف به چگونگی این نقل و انتقال نموده و رئیس جمهور ایالات متحده به همراه بسیاری از سیاستمداران خود از جمله وزیر خزانه داری را در این مقطع زمانی حساس عازم بریتانیا کرده است. سفری که حکایت از قول و قرارهای پشت پرده فردای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و نقش ایالات متحده بعنوان اصلی ترین شریک تجاری این کشور در آینده نه چندان دور خواهد داشت.

شایان ذکر است همچنین از دیگر افق های مورد گفتگوی سران این دو کشور بزرگ سیاسی-اقتصادی جهان می توان به بحث برجام و نقش بریتانیا به عنوان عضوی از اعضای هیات چانه زنی و تصویب برجام در گذشته و تسهیل گر ساز و کار مالی حال حاضر در مناسبات سیاسی و اقتصادی با ایران اشاره نمود که شاید می تواند از دیگر پالس های ایالات متحده در تمایل ایجاد و برقراری کانالی با دولتمردان جمهوری اسلامی درخصوص رفع موانع مذاکره مستقیم بوده باشد. این استراتژی از آن سو بیشتر قوت یافته است که نخست وزیر ژاپن نیز بعد از دیداری که طی ماه اخیر با رئیس جمهور ایالات متحده داشته است برای اولین بار راهی تهران می شود تا به عنوان میانجی گری محافظه کار در عرصه دیپلماتیک ، به بیان بسته پیشنهادی جدیدی در قالب برقراری مقدمات مذاکره به ایفای نقش بپردازد.

هرچه که هست دونالد ترامپ در بریتانیا در پوشش دیدار رسمی خود به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده با ملکه و نخست وزیر بریتانیا به ادامه ی فرصت طلبی و فرصت سازی پرداخته و به دنبال کسب محبوبیت و وجاهت سیاسی هرچه بیشترخود با نگاه به انتخابات پیش روی ایالات متحده است و احتمال رضایت تهران به جهت نشستی مشترک با طرف آمریکایی بعد از توقف و بلاتکلیفی ترامپ در مذاکره با رهبران کره شمالی، دستاورد سیاست خارجی او را با برگی برنده جهت شرکت در انتخابات سال 2020 ایالات متحده و پیشتازی در این عرصه وارد دومین دوره ریاست جمهوری خواهد کرد.

جهت تثبیت این برگ برنده شاید وی ناچار باشد پس از بریتانیا تا پیش از آغاز دوره انتخابات ایالات متحده حتی به پاکستان و هند نیز جهت برقراری تماس با تهران سفر کند. اما سوالی که مطرح است این که آیا او جهت نشست با تهران و استفاده از این برگ برنده تاریخی به جهت فرونشاندن دست کم بخشی از موج انتقادات مخالفین داخلی خود در حزب دموکرات و مجلس نمایندگان جهت اطمینان از پیروزی در انتخابات پیش روی ایالات متحده حاضر به قربانی نمودن متحدان سنتی خود در منطقه خاور میانه خواهد بود یا نه؟

ارسال نظرات