معاون بررسی و تحلیل سازمان بسیج اساتید کشور در یادداشتی منتشر کرد؛
دکتر محمد شفیعی‌فر معاون بررسی و تحلیل سازمان بسیج اساتید کشور در یادداشتی، ضمن مقایسه مذاکرات منتهی به صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد و مذاکرات برجام، مواردی را مطرح کرد.
کد خبر: ۹۱۵۷۹۱۱
|
۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۷

مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ و مذاکرات برجام

 

به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، در متن این یادداشت آمده است:

 

در ایام سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و تصویب برجام، مقایسه کوتاهی میان آن دو نتایج جالب توجهی دارد که بطور خلاصه به برخی از آنها اشاره می شود:

۱- شروع فرآیند:

تصمیم به پذیرش قطنامه ۵۹۸ در دولت رادیکال (اصول‌گرای) موسوی بود و مذاکرات آن در طول بیش از یک سال (تیرماه ۶۷ تا نیمه ۱۳۶۸)، نتیجه‌ای نداد و با دولت هاشمی رفسنجانی و حاکمیت میانه‌روها، کم‌کم مذاکرات به سمت نتیجه‌بخشی سوق یافت.

پذیرش مذاکره با ۱+۵ هم در دولت اصول‌گرای احمدی‌نژاد بود و مذاکرات بی‌نتیجۀ جلیلی تا ۱۳۹۲، ادامه یافت. با آمدن دولت روحانی و حاکمیت اعتدال‌گرایان، مذاکرات جدی‌تر شد و در عرض دو سال به برجام رسید.

۲- جابجایی جناح‌ها:

میانه‌روهای دورۀ هاشمی به پشتوانۀ راست‌ها (که در دهۀ ۶۰ معروف بود اعتقاد به مبارزۀ جدی با آمریکا و غرب ندارند) به قدرت رسیده و وارد مذاکره شدند و نتایج حاصله، مطمئن‌تر و واقعی‌تر بود؛ زیرا مدیران و تیم مذاکره با رهبری هماهنگ‌تر و تابع‌تر بودند.

اعتدال‌گرایان دورۀ روحانی هم به پشتوانۀ اصلاح‌طلبان (حامی مذاکره با آمریکا و غرب و طرفدار ادغام در نظام جهانی) به قدرت رسیده و وارد مذاکره شدند و به خاطر وادادگی و «از هول حلیم تو دیگ افتادن»، نتایج غیرقابل اطمینان و واهی به بارآورد؛ زیرا مدیران و تیم مذاکره کننده، چندن تابع رهبری نبوده، زیرآبی می رفتند و از اعتماد کلی رهبری سوء استفاده کردند.

۳- دولت بناپارتی (میانه روها و اعتدال گرایان):

در جمهوری اسلامی ایران، نه اصول‌گرایان و نه اصلاح‌طلبان، موفق به مذاکره با آمریکا و غرب و به سرانجام رسیدنِ آن نشده و نمی‌شوند؛ زیرا اصول‌گرایان (و نیز چپ‌های دهۀ ۱۳۶۰) اعتقاد و اعتمادی به آمریکا و غرب ندشته و ندارند و اصلاح‌طلبان (و نیز راست‌های دهۀ ۱۳۶۰) مشروعیت مذاکره نداشتنه و ندارند و هیچ گاه فرصت مستقلی برای مذاکره نیافته‌اند. به همین دلیل، دو مورد مذاکره با آمریکا و غرب در جمهوری اسلامی توسط نیروهای میانه با حداقل پایگاه اجتماعی (به خاطر تعارض آنتاگونیستی دو طیف اصلاح طلب و اصول‌گرا) صورت گرفته است.

۴- تفاوت دو جناح در دو مقطع:

راست‌های دورۀ ۷۵-۱۳۶۰ علیرغم پیشرو نبودن در مبارزه با آمریکا و غرب، قایل به باج دادن به آمریکا و اعتماد به آمریکا و ادغام در نظام جهانی نبوده و نیستند، اما اصلاح‌طلبان دورۀ ۹۴-۱۳۷۶ طرفدار جدّی ادغام در نظام جهانی و شیفتۀ امریکا و غرب و دارای خوش بینی مفرط به آنها و در حسرت رسیدن به آمریکا و غرب بوده و هستند.

چپ‌های دورۀ ۷۵-۱۳۶۰ در کنار عدم اعتقاد و اعتماد به آمریکا و مذاکره با آمریکا و غرب و داشتن سیاست تهاجمی و تقابلی، قائل به مبارزه و درگیری با آمریکا و غرب بودند و فرصت و امکان هیچ نوع تعاملی را نمی دادند. اما اصول‌گرایان دورۀ ۹۴ - ۱۳۷۸ ضمن عدم اعتقاد و اعتماد به مذاکره با آمریکا و غرب، درگیری و مبارزۀ رودررو با آنها را هم دنبال نمی‌کنند و البته سیاست تهاجمی و تقابلی با آمریکا را بدون درگیری با آنها و برای کسب امتیاز سیاسی پیگیری می‌کنند.

۵- تفاوت روند و نتایج دو مقطع:

در قطعنامه ۵۹۸، تعامل با صدام و عراق با واسطۀ دبیرکل سازمان ملل و تحت حمایت و نظارت شورای امنیت بود و آمریکا درگیری مستقیم و منافع در مذاکرات نداشت. به همین دلیل، طرف ایرانی، آن قدر مقاومت کرد که با اشتباه طرف عراقی (حمله به کویت)، نتیجه دلخواه (پذیرش عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر توسط صدام) را کسب کرد. گرچه با عدم ارادۀ شورای امنیت برای تحقق کامل مفاد قطعنامه، منجر به صلح دائمی بین ایران و عراق نشد.

اما مذاکرات برجام با واسطۀ نمایندۀ اتحادیۀ اروپا و با دخالت و درگیری مستقیم آمریکا و همۀ ۱+۵ بود و طرف ایرانی از همان ابتدا مشت خود را باز کرده بود و با پذیرش دریافت ماهانۀ مبالغی پول از آمریکا و تعطیلی تمامی فعالیت‌های هسته‌ای (بدون توافق و قرارداد)، متناسب با شرایطِ سیاسیِ داخلی پیش می‌رفت و عجلۀ اساسی برای کسب نتیجه و استفاده از آن در انتخاباتِ پیشِ رو را داشت و اصلاً مقاومت نکرد و غالب تحمیل‌های طرف مقابل را پذیرفت.

ارسال نظرات