بازخوانی زندگی شهید محمد ابوالمعصومی

چون کوه در مقابل سیل‌ها و طوفان‌ها پایدار باشید. نکند پیش دشمن با نگرانی خود، روح مرا عذاب دهید.

شهید محمد ابوالمعصومی، فرزند عیسی در پانزدهم شهریورماه سال 1341، در روستای جلایر از توابع شهرستان علم و ادب و فرهنگ تفرش و در خانواده‌ای روستایی و کشاورززاده دیده به جهان هستی گشود
کد خبر: ۹۱۶۰۳۱۱
|
۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۸

به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ به منظور گرامیداشت یاد و خاطر شهدای استان مرکزی خبرگزاری بسیج استان به باز خوانی زندگی شهید محمد ابوالمعصومی می پردازد.

    محیط پاک و بی‌آلایش روستا و پدری زحمت‌کش و سخت‌کوش و مادری پاک دامن، خوش مشرب و عاشق اهل بیت (ع)، همه و همه شرایطی را فراهم نمود تا ذره ذرۀ وجود محمد با صداقت، پاکی، عشق، و ایمان عجین شود.

     در ایامی که از تحصیلات فارغ می‌شد، همراه پدر به کوه و مزرعه می‌رفت تا در کسب روزی، هم‌سفر او باشد. تشنگی، آفتاب سوزان و استواری و صلابت کوه، از او نوجوانی محکم، با اراده و پولادین ساخت و گردش در باغ‌های زیبا و سرسبز و گوش سپردن به نغمۀ پرندگان، روح لطیفش را صیقل داد و بدین ترتیب خشم و نفرت و مهر و رأفت را در اعماق دل و منت‌های قلبش جای داد و چه زیبا پس از حضور در عرصه‌های نبرد حق علیه باطل، خشم خویش را ارزانی متجاوزین و مهرخود را نیز نثار هم‌سنگرانش نمود.

  در دبیرستان پانزده خرداد روستای کند، دیپلم گرفت و بلافاصله به‌عنوان سرباز ژاندارمری، راهی میدان‌های نبرد شد و پس از 20 ماه حضور مستمر و بی‌وقفه، در تاریخ 1/ 11/ 63  در پاسگاه زید به جمع شهیدان همیشه شاهد پیوست. پیکر شهید خاک روستایش را معطر و روشن ساخت.

 

  وصیت‌نامه

به نام خداوند قادر متعال، پاسدار خون شهیدان.

سلام بر حجت حق، امام زمان (عج) و امام امت که چون مسیح، مردگان را زنده کرد!

پدرو مادر گرامی و عزیزم، سلام! ای عزیزان من، شماها مسؤولیت خود را در مورد بنده به جا آوردید و مشقت بسیار تحمل کردید. خدا ان‌شاالله از شما راضی شود.

پیام من این بود. مبادا شکایت کنید! مبادا جمله‌ای بر زبان بیاورید که از قدر و قیمت شما، بکاهد و حال، شما ای زحمت‌کشان من، مبادا بعد از من ناراحت باشید! مبادا کلمه‌ای بر زبان جاری سازید که نشانۀ ناراحتی شما باشد.

پدر و مادرم و برادران و خواهران عزیزم! چون کوه در مقابل سیل‌ها و طوفان‌ها پایدار باشید. نکند پیش دشمن با نگرانی خود، روح مرا عذاب دهید.

پس کسی که آخر راه را ببیند و در آن راه گام نهد، هیچ جای نگرانی نیست. انسان در جایی باید نگران باشد که به آرزوی خود نرسد.

با آرزوی نابودی کفر جهانی و عمال آن در تمام جهان و به امید پیروزی لشکریان حق و ظهور هرچه زودتر حضرت صاحب الزمان (عج) و طول عمر امام امت و به امید این‌که همه ادامه دهندۀ راه شهدا باشیم، برای مدت کوتاهی باشما خداحافظی می‌کنم.

ارسال نظرات