کدام زنان هاشمی و همسران امام حسین(ع) در کربلا بودند؟
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج در سفر امام حسین(ع) از حجاز به کربلا، علاوه بر مردان، زنان بسیاری نیز حضور داشتند. این زنان جزء اهل بیت امام حسین(ع) و یا از خانواده یاران آن حضرت بودند. زنان حادثه کربلا همانند مردان، وظیفه خاصی بر عهده داشتند آنها در زنده ماندن این حادثه شگرف و تاثیرگذار نقش بسیار ارزندهای ایفا کردند. طبق بیان شهید مطهری(ره) «تاریخ کربلا یک تاریخ و حادثه مذکر- مونث است. حادثهای که مرد و زن هر دو در آن نقش دارند؛ ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.»
بیشتر بخوانید:
راز همراهي زنان در کاروان حسینی
نقشهاي زنان در نهضت عاشورا
ابعاد حضور زنان در نهضت عاشورا
زناني که در نهضت عاشورا و در صحنههاي گوناگون آن شرکت داشتند،عبارتانداز:
ـ زينب کبري:
زينب از زنان کربلاست که به «ام المصائب» معروف است. او بهبرادرش علاقة بسيار داشت و شوهرش يکي از متمولين عرب بود. بردباريش مانند امامحسن و شجاعتش مانند امام حسين بود.
همانا جبرئيل که به پيامبر پيام آورد که نام اين دختر را زينب بگذار، گريان گرديد.وقتي پيامبر سبب گريه را پرسيد، عرض کرد: اين دختر از آغاز زندگي تا پايان روزگارناپايدار، بي رنج نخواهد زيست. گاهي به درد مصيبت تو مبتلا و گاهي در غم پدر و زمانيبه دردِ فراق برادرش حسن دچار خواهد بود. افزونبر ا´ن به مصائب کربلا و نوائب دشتنينوا گرفتار ميشود و چندان که مويش سفيد و قامتش تا خواهد شد. آن وقت فاطمهعرض کرد: «يا ابتاه، چه ثواب دارد آن کس که بر دخترم زينب گريه کند؟» پيامبر فرمود:«ثواب او مثل ثواب کسي است که بر برادرش حسين گريه کند» گويند زينب در زناشويي باعبدالله شرط کرده بود که من به برادرم حسين علاقمندم و بايد همه روزه مرا اجازهفرمايي حسينام را زيارت کنم و بر اين منوال بود تا حسين مدفون شد.
_ سکینه (س)، دختر امام حسین (ع)
سکینه (س) دختر حسین بن علی بن ابیطالب (ع) و مادرش رباب دختر امری القیس بن عدی بن اوس بن جابر است. نامش را امینه و امیمه و آمنه ذکر کردهاند و به سکینه (س) مشهور است.
سکینه (س) همراه همسرش عبدالله بن حسن (ع) (پسر عمویش) در کربلا حاضر بود. شوهرش در رکاب امام (ع) به شهادت رسید. سکینه (س) هم به همراه کاروان عاشورا به کوفه و دمشق برده شد و پس از آن راهی مدینه شد. پس از آن سکینه (س) با مصعب بن زبیر ازدواج کرد و رباب به دنیا آمد. بعد از مصعب، عبدالله بن عثمان بن عبدالله بن خویلد همسر زینب شد و حکیم و عثمان به دنیا آمدند. سپس سکینه (س) به نکاح زید بن عمرو بن عثمان بن عفان در آمد.
سکینه (س) بانویی فصیح و بلیغ بود و از بهترین شاعران زمان خویش به شمار میآمد و مقامی رفیع داشت و کسی جرأت توهین به او را نداشت. عمر رضا کحاله مینویسد: «دختر عثمان بن عفان در برابر سکینه (س) گفت: «من دختر شهید هستم.» سکینه (س) سکوت کرد. ناگاه مؤذن گفت: «اشهد ان محمداً رسولالله (ص). سکینه (س) گفت: «این پدر من است یا تو؟» آن زن گفت: «هرگز به شما فخر نخواهم فروخت.»»
طبق گفتهی اکثر مورخان سکینه (س) در ۵ربیع الاول سال ۱۱۷ (ه.ق) در مدینه در زمان خلافت خالدبن عبدالملک رحلت فرمود. خالد اجازه تدفین او را نداد و چون خود میخواست نماز میت را بخواند، گرمای هوا را بهانه کرد. مردم تا شب منتظر شدند. سرانجام به منازلشان رفتند و اطراف جنازه عود و عطر پخش کردند. فردای آن روز والی اجازه داد و نماز برپا شد و در مدینهی جدش رسول الله (ص) دفن شد. لازم به ذکر است مقبرهای که در دمشق به حضرت سکینه (س) منسوب است، در حقیقت متعلق به سکینه دیگری است وروی آن نوشته شده: سکینه بنت الملک.
_ رقیه (س)، دختر امام حسین (ع)
بر اساس گزارشات امام حسین (ع) شش پسر و دختر داشتهاند که دختران عبارتاند از سکینه (س ) دختر رباب، فاطمه دختر ام اسحاق و زینب خواهر فاطمه. در بیشتر منابع نام این سه دختر آورده شده و از رقیه کمتر نامی دیده میشود. احتمال دارد رقیه نام دیگر زینب باشد. این که از رقیه نقش مؤثر و فعالی در کربلا گزارش نشده به نظر میرسد به سبب کودکی او باشد؛ زیرا او در سال ۵۷ (ه.ق) در مدینه زاده شده بود. دختر سه، چهارسالۀ اباعبدالله (ع) که در سفر کربلا همراه کاروان بود، در مکانی کنار باب الفرادیس شام که در آن زمان خرابهای بود، استقرار یافت. شبی پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریست و پدر را خواست. به دستور یزید سر امام حسین (ع) را نزد آن کودک بردند. او از آن منظره بیشتر ناراحت و رنجور شد. پس از چند روز بر اثر غم و اندوه فراوان در خرابه شام جان سپرد. پیکر کوچک او را در مقبرهای عمومی به نام «باب الفرادیس» به خاک سپردند.
_فاطمه (س)، دختر امام حسن (ع)،
ام عبدالله، همسر امام سجاد (ع) و مادر امام محمدباقر (ع)
فاطمه (س) دختر امام حسن بن علی (ع) و همسر امام علی بن الحسین ( ع) و مادر امام محمد باقر و برادرانش حسن و حسین و عبدالله هستند. کنیه او ام عبدالله و مادرش ام ولد بوده است. این بانو به همراه شوهر و فرزند خود در کربلا بود.
محلاتی مینویسد: «چه گذشت به این مخدره که از یک سو شوهر بیمار خود را (امام زینالعابدین (ع)) در زیر غل و زنجیر بالای شتر بنگرد و طفل چهارسالۀ خود را (امام محمد باقر (ع)) گرسنه و تشنه ببیند و خودش محتاج خرقهای باشد که خود را از نامحرمان بپوشاند و از سوی دیگر سرهای خویشاوندان خود را به نیزه بنگرد. امام صادق (ع) دربارهاش فرمود: «بانویی راستگو و درستکار بود. زنی همپایۀ او در خاندان امام حسن (ع) نبوده است.
_ زینب صغری (س)، دختر امیرالمؤمنین (ع) و همسر محمدبن عقیل
بر اساس گفته زبیر بن بکار، زینب صغری به ازدواج محمد بن عقیل در آمد. محلاتی مینویسد: «ظاهراً این همان زینب مدفون در شام است که به نام زینب کبری شهرت پیدا کرده است. چون روی سنگ قبر شریفش زینب صغری است و ظاهراً با محمدبن عقیل در زمین کربلا بود. پس از شهادت محمدبن عقیل با اهلبیت به شام رفته و رنج اسیری کشیده است. پس از مراجعت به مدینه، فراس بن جعده بن هبیره المخزومی او را به نکاح خود درآورد. جعده بن هبیره پسر خواهر امیرالمؤمنین (ع) است که مادرش ام هانی دختر حضرت ابوطالب است.» لیکن محلاتی در جای دیگر ذیل نام ام الحسن (ع) دختر امیرالمؤمنین (ع) مینویسد: «ام الحسن نام یکی از دختران حضرت علی (ع) است. مادر او ام سعید دختر عروهبن مسعود ثقفی است. این ام الحسن را به نکاح جعده بن ابی هبیره بن ابی وهب مخزومی در آورد و این جعده پسر ام هانی خواهر امیرالمؤمنین (ع) است. بعد از او جعفر بن عقیل او را به نکاح خود درآورد. آمدنش به سرزمین کربلا نامعلوم است.»
_ عاتکه، همسر امام حسین (ع)
۱- عاتکه دختر زید بن عمرو بن نفیل از شاعرههای عرب که زنی عاقله، با کمال و زیبا بود. عبدالله بن ابیبکر بن ابی قحافه و به قول ابن عبدربه در استیعاب، زید بن خطاب او را به ازدواج خود در آورد. اما زید در روز یمامه کشته شد. سپس با عمر ازدواج کرد. طولی نکشید که عمر نیز مقتول شد. پس از آن زبیر بن عوام او را تزویج کرد. او هم مقتول شد. پس از آن امیرالمؤمنین او را خواستگاری کرد. عاتکه برای آن حضرت پیغام فرستاد که ای پسر عم رسول خدا (ص) بر شما از قتل خائفم. حضرت امیر (ع) فرمود: «کسی که شهادت رادوست بدارد حاضراست با عاتکه ازدواج کند.» این وقت حضرت سیدالشهدا او را تزویج کرد. عاتکه پس از شهادت آن حضرت دیگر شوهری اختیار نکرده است.
۲- برخی از منابع هم از حضور یکی دیگر از همسران امام حسین علیه السلام به نام عاتکه بنت زید بن عمرو بن نفیل در واقعه کربلا سخن گفتهاند. در این منابع آمده عاتکه در صحرای کربلا حضور داشت و پس از شهادت اباعبدالله علیه السلام او اول کسی بود که به عزاداری پرداخت. عاتکه در کربلا خاک بر سر خود میریخت و بر قاتلان سید و سالار شهیدان علیه السلام لعن میفرستاد. او در یکی از مرثیه سراییهای خود درباره امام حسین علیه السلام چنین سرود:
واحسیناً! فلا نسیت حسینا أقصدته أسنّة الاعداء
غادروه بکربلاء صریعاً جادت المُزن فی ذریّ کربلاء
«آه ای حسین علیه السلام! من هیچگاه حسین علیه السلام را فراموش نخواهم کرد دشمنان او را هدف نیزههای خود قرار دادند. دشمنان او را فریب دادند و جنازهاش را در کربلا به خاک افکندند، نیکوست که [در این مصیبت] ابرهای بارانزا(کنایه از چشم است) در سرزمین کربلا باران خود را فرو ریزند.»
عاتکه پس از واقعه عاشورا ازدواج نکرد. در یکی از این خواستگاریها که از سوی مروان حکم انجام گرفت، او پس از دادن جواب رد به مروان، گفت: «ما کنت لاتخذ حماً بعد رسول الله؛ بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پدر شوهری را قبول نمیکنم.»
ـ شهر بانو:
۱- مادر محمدبن ابی سعید
در روز عاشورا طفلی از سراپرده بیرون آمد. دو گوشواره از مروارید در گوش داشت. از وحشت و حیرت به جانب چپ و راست نگاه میکرد. چنان از آن واقعه هولناک در بیم و اضطراب بود که گوشوارههایش از لرزش سر و تن او لرزان. در این حال به ناگاه هانی بن ثبیت بر او حمله کرد و او را با شمشیر قطعه قطعه کرد. در وقت شهادت آن طفل شهربانو ایستاده و مدهوشانه نظر میکرد و یارای سخن گفتن و حرکت کردن نداشت. آن طفل محمدبن ابی سعید بود.
۲- شهربانویه از زنانی است که بنا بر نقل برخی از منابع در کربلا حضور داشت. البته او غیر از شهربانو، مادر امام سجاد علیه السلام است.
روایت شده که در روز عاشورا پسری از خاندان امام حسین علیه السلام جهت نبرد از خیمهگاه خارج شد؛ ولی ترس او را فرا گرفته بود؛ این پسر که در دو گوش او گویا دو گوشواره در حرکت بود به میدان آمد و پیوسته به راست و چپ خود مینگریست، در این هنگام یکی از سپاهیان کوفه به نام هانی بن ثبیت به سویش تاخت و با ضربت شمشیر او را از پای در آورد.. شهربانویه که ناظر این ماجرا بود با دیدن این صحنه چنان رعب و وحشت او را فرا گرفت که از شدت ترس قدرت تکلم خود را از دست داده بود.
نقل شده او پس از شهادت امام حسین علیه السلام تن به اسارت دشمنان نداد پس خود را به فرات انداخت و غرق شد..
۳- شهربانو زني از نژاد ايراني و همسر امام حسين بود. او يکي از بانواندشت کربلاست که کودکش در دشت کربلا به دست «هاني بن ثبيت» شهيد شد. گفتهاندکه در کربلا طفلي از سراپرده برون شد و از وحشت و حيرت به راست نظر کرد. به ناگاهسنگين دلي به نام هاني بن ثبيت او را شهيد نمود و گفتهاند که در وقت شهادت، مادرششهربانو ايستاده و ياراي سخن گفتن و توان حرکت کردن نداشت و مخفي نماند اينشهربانو غير از مادر امام زين العابدين است.
ـ رباب:
۱) او دختر امرءالقيس، شاعر بزرگ عرب و همسر سيدالشهداست. داراي دوفرزند بود، يکي سکينه ـ عقيلة قريش ـ و ديگري عبدالله ـ که روز عاشورا در سنينشيرخوارگي در برابر چشمان حسرت زدة مادر کشته شد ـ به دنبال واقعة کربلا، راه اسيريشام را پيش گرفت و سرانجام به اتفاق بازماندگان مصيبت زدة حسين، به مدينه برگشت.
پس از مراجعت، اشراف قريش به خواستگاري او آمدند؛ لکن همه را جواب گفت.در مدينه هرگز به زير سقف نرفت و همچنان به ياد همسر گرامي و فرزند دلبندش سوختو گداخت تا در گذشت. برخي گفتهاند: يکسال بر کنار قبر حسين عزاداري کرد، سپس بهمدينه بازگشت.
رباب يکي از شايستهترين زنان عصر خويش است. مرگ پرافتخار او يک سالبعد از واقعة کربلا اتفاق افتاد.
هنگامي که در شام بود، سر حسين را برداشت و در آغوش گرفت و گفت: «ايحسين عزيزم، هرگز تو را که در زير نيزههاي دشمن از پاي درآمدي، فراموش نميکنم. اورا در کربلا به خاک و خون کشيدند. خداوند کربلا را آب ندهد».
۲) رباب دختر امروی القیس بن عدی بن اوس بن … کلب و مادرش میسور دختر عمرو بن ثعلبه بن حصین بن صصم است. پدر رباب در زمان خلافت عمر نزد وی آمد و اسلام آورد. پیش از آن نصرانی بود. امری القیس در همان روز اول مسلمانی، امیر مسلمانان قبیله قضاعه شد و بعد از افتخار مسلمانی، افتخار دیگری به دست آورد و از ۳ دختری که در خانه داشت یکی را به علی بن ابیطالب (ع) ، دیگری را به حسن بن علی (ع) و کوچکتر از همه را که رباب باشد به امام حسین (ع) تزویج کرد و پدر زن این سه امام بزرگوار شد. سکینه و عبدالله حاصل ازدواج رباب و امام حسین (ع) بودند . در حادثۀ کربلا این بانوی شرافتمند شاهد و شریک همهی مصیبتها و رنجهای وارد شده بر حسین (ع) و خاندان و حرمش بود و همه را تحمل کرد. رباب نظارهگر شهادت کودک شیرخوارهاش علیاصغر (ع) و شهادت همسر و سالار و امامش اباعبدالله الحسین (ع) بود. بعد از آن رنج و مشقت اسارت را تحمل کرد تا به مدینه بازگشت. در مدینه شبانه روز در شهادت امام حسین (ع) گریه میکرد و در سوگ آن حضرت اشعاری سرود.
در مجلس ابن زیاد هنگامیکه سر مقدس امام (ع) را پیش ابن زیاد نهادند. رباب از میان زنان برخاست. سر را برداشت، بوسید و در دامن گذاشت و گفت: واحسینا! من هرگز فراموش نمیکنم و نخواهم کرد که لشکر کفر با نیزهها با پیکر حسین (ع) چه کردند و از یاد نمیبرم که جنازهاش را در کربلا روی خاک رها کرده و دفن نکردند، او را تشنه کشتند. خداوند هیچوقت کربلا را سیراب نسازد.
پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - پریا مشهدی