امام حسین (ع) حکم طبیب را در جامعه دارد، باید ریشه درد‌های اجتماعی را پیدا کند و درصدد معالجه برآید، ازنظر او یزید خطرناک‌ترین غده سرطانی در پیکر جامعه اسلامی است که قبل از هر چیز باید جراحی شود.
کد خبر: ۹۱۷۳۵۸۷
|
۲۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۱
اولین و بزرگ‌ترین فکر جهان اسلام خود یزید است (فلعمری ماالامامالا العامل بالکتاب القائم بالقسط والدائن بدین الحق) امام و رهبر باید خودش عامل به کتاب باشد، خودش عدالت را به پا دارد و به خدا متدین باشد و امام حسین ع به مرگ درراه امربه‌معروف و نهی از منکر زینت بخشید، به این مرگ شکوه و جلال داد.

امام حسین ع می‌بیند  اسلام که دین رحمت و هدایت است. اکنون همانند ابزاری است که در دست مفسده حق جویان زمان در جهت تأمین مقاصد پلیدشان بکار گرفته می‌شود، و اگر در زمان برادرش مردم ازلحاظ دست و زبان خلع سلاح شده بودند لیکن در دل انکار منکر می‌نمودند، اما اکنون به حالتی افتادند که نه‌تن‌ها قادر به جهاد با دست و زبان نیستند، بلکه در دل نیز انکار منکر نمی‌کنند.

اصل امربه‌معروف و نهی از منکر در صورتی می‌تواند سلاح مبارزه باشد که روح شهامت و شجاعت و شور و مبارزه و تعهد به زندگی خداپسندانه در مردم وجود داشته باشد.

هنگامی مردم به سلاح امربه‌معروف و نهی از منکر مسلح نباشند و حتی در دل کینه و نفرت، ظلم و فساد را نپرورانند، یک چنین مردمی صد درصد مرده‌اند و ضد ارزش‌ها و رذایل به‌جای فضایل اخلاقی در جامعه حکومت می‌کنند.

به تعبیر امام علی (ع) همه اعمال نیک و جهاد درراه خدا در پیش امربه‌معروف و نهی از منکر مانند آب دهان انداختن در دریای پهناور است.

امربه‌معروف و نهی از منکر اجل را نزدیک نمی‌کند و روزی را کم نمی‌گذارد و نیکوترین امربه‌معروف و نهی از منکر گفتن یک‌سخن حق و درست در نزد پادشاه ستمگر است حکمت ۳۷۴

دلیل اهمیت دادن به این عمل (امربه‌معروف و نهی از منکر) به همان جهت که قوام یک جامعه بستگی دارد تا مردم این سلاح را در دست نداشته باشند، نماز روزه و سایر فرایض بی‌اثر و نتیجه خواهد بود، زیرا دشمن از انسان‌های روح و مرده باکی به خود راه ندارد و در کمال قدرت دست به هر مفسده ایی می‌زند و اعتقادات و فرهنگ مردم را به گونه ایی محتوا می‌دهد که ضرری متوجه او نکند.

امام حسین (ع) در عصری زندگی می‌کند که ظالمان قداره‌بند یک جو غیرت و جسارت را هم در مردم باقی نگذاشته‌اند و اجتماع را با جهتی سوق داده‌اند که بی‌تفاوتی در مقابل دین و سرنوشت جامعه جزء شعائر دشمن شده بود.

مشاهده چنین وضعیتی برای امام حسین (ع) بسیار دردناک شکننده بود لذا تصمیم دارد مردم را از ضعف و زبونی و مسکینی به‌مراتب بدتر از بردگی نجات دهد و حس مسئولیت و توان مبارزه علیه ظلم را در آن‌ها تقویت کند و اسلام ناب خالص را به متن زندگی مردم بازگرداند.

تحقیقاً رمز پیروزی و سربلندی جامعه در این اصل مهم (امربه‌معروف و نهی از منکر) است و امام معتقدند که اگر مردم امربه‌معروف را دوست داشته باشند و از منکر بیزاری جویند هرگز در مقابل ستمگران سکوت نخواهند کرد؛ بنابراین ملاحظه می‌شود که امام حسین (ع) احیا این اصل را هدف اساسی حرکت و قیام خود معرفی می‌کند امام حتی در وصیت‌نامه خود که قبل از خروج از مدینه به محمد حنیفه نوشته‌اند با صراحت هدف خود را از امربه‌معروف و نهی از منکر عنوان می‌نماید که به‌قرار زیر است من برای راحت‌طلبی و لذت‌جویی خروج نکردم و نه حتی از روی ستم و نه برجهت فساد کردن، بلکه قصدم اصلاح است و نجات دادن اجتماع از انحراف و گمراهی؛ می‌خواهم امربه‌معروف و نهی از منکر کنم و سیاست من مانند جدم و پدرم علی بن ابیطالب (ع) است.

امام حسین ع. حتی در کنار قبر پیامبر (ص) در ضمن مناجات که با خداوند متعال داشت چنین فرمود:: پروردگارا تو میدانی من به این امربه‌معروف و نهی از منکر را دوست دارم و از منکر بیزارم و من از تو مسئلت دارم و تو را به‌حق این قبر و کسی که در آن جای گرفته سوگند می‌دهم که راهی به من بنمایی که در آن رضای تو و رضای پیامبر توست.
در آنجا هم امام حسین علیه‌السلام هدف اصلی خویش را امربه‌معروف و نهی از منکر بیان می‌فرماید و هیچ فکری را بدتر از یزید نمی‌داند که سرچشمه همه مفاسد است و با کشتن بیعت گرفتن از سیدالشهدا می‌خواهد هستی اسلام را و قرآن را به سقوط حتمی بکشان.

یکی از عامل‌های ماهیت قیام امام حسین علیه‌السلام امربه‌معروف و نهی از منکر بود و در نهی از منکر قیام کردند، زیرا ایشان می‌فرمایند: «اسلام را منکرات فراگرفته است و من به‌حکم وظیفه دینی، به‌حکم وظیفه شرعی، و الهی خود قیام می‌کنم»

امیرالمؤمنین می‌فرمایند:‌ای مؤمنان! هرکس تجاوزی را بنگرد، شاهد دعوت به منکری باشد و در دل آن را انکار کند خود را از آلودگی مبرا داشته است و هرکس با زبان آن را انکار کند پاداش داده خواهد شد و از اولی برتر است آن‌کس که با شمشیر به انکار برخیزد تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد و راه رستگاری یافته و نوری در دلش تابیده حکمت ۳۳۷

انتهای پیام/
ارسال نظرات