خبرهای داغ:
پاسدار مجروح حادثه تروریستی اهواز گفت : بعد از اینکه تیر به پهلو و دست چپم اصابت کرد خود را به جوی آبی که در کنار جایگاه بود رساندم اما ناراحت و نگران بودم که چرا نمی توانم به مردم و کودکان کمک کنم .
کد خبر: ۹۱۷۶۴۹۴
|
۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۴

یعقوب خدری میرقائد در ارتباط با حادثه تروریستی روز ۳۱ شهریورماه ۹۷ در گفت وگو با ناهید رضائی میرقائد خبرنگار خبرگزاری بسیج در لالی گفت:

از ناحیه مقاومت بسیج شهرستان لالی به من و همکارم شهرام خدری میرقائد ماموریت داده شد تا بعنوان نیروی تامین امنیت گروهان بسیج عشایری شهرستان عصر جمعه ۳۰ شهریورماه ، برای رژه ۳۱ شهریور اعزام شویم ؛ پس از حضور در اهواز به اتفاق همکارم و دیگر نیروهای بسیجی شب را در آنجا بیتوته کرده و صبح روز ۳۱ شهریور گروهان را تا محل رژه همراهی و ماموریت را بدرستی انجام دادیم و سپس به همراه همکارم در نزدیکی جایگاه مسئولین مستقر شدیم و در حال تماشای رژه ی نیروهای مسلح بودیم .

او ادامه می دهد : چند دقیقه ای از رژه نگذشته بود که با همکارم در خصوص موضوع امنیت محل برگزاری رژه صحبت میکردیم و پیش بینی و دلهره را داشتم برای افرادی که آورده ایم اتفاقی نیوفتد.

رو به رژه رونده ها ایستاده بودیم که ناگهان صدای شلیک تیر شروع شد و اوایل فکر میکردیم که مانور است و جز ای از برنامه های اولیه است ؛ پس از تیراندازی مجدد در فکر فرو رفتم که یکباره تیر به پهلو و دست چپم اصابت کرده و دستم به جلوی صورتم پرتاب شد و شروع به خونریزی کرد ‌، به همکارم گفتم فرار کن و او در جایی دیگر پناه گرفت.

این پاسدار مجروح حادثه تروریستی اهواز عنوان می کند :

با زحمت بسیار چند متر از محل حادثه فاصله گرفتم و به جوی آب پناه آوردم ؛ اما داد میزدم و نگران بودم که نمی توانستم به زنان و کودکان حاضر در صحنه کمک رسانی کنم و فقط می گفتم بخوابید روی زمین.

خدری میرقائد تصریح می کند :

تیراندازی حدود ۱۰ تا ۱۲ دقیقه در حال انجام بود ، از خود نا امید و به خانواده هایی که مورد اصابت قرار گرفتند و در حال گریز بودند فکر می کردم و با خودم می گفتم ؛ « اینجا دیگه آخرشه و من رفتنی ام » . چرا که فریاد رسی نداشتیم ، زمانی که نیرو های امنیتی با تروریست ها درگیر شدند با احتیاط روی آسفالت ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر سینه خیز رفتم و آیت الکرسی را زمزمه می کردم ، صدای شلیک گلوله که قطع شد آمبولانس ها به محل حادثه آمدند ، یکی از نیروهای امدادی من را وارد آمبولانس کرد و در همین حین یکی از مجروحان که حالش وخیم تر از من بود را آوردند و من جای خود را به ایشان داده تا هرچه سریعتر به بیمارستان انتقالش دهند ، مثل همان دوران دفاع مقدس ایشان روی برانکارد دراز کشیده و من روی صندلی عقب آمبولانس نشستم و دو نفرمان را به بیمارستان آپادانا اهواز که در نزدیکی محل حادثه بود رساندند.

او ادامه می دهد : در بیمارستان بی حال و از هوش رفتم و صبح روز بعد متوجه حادثه شدم ، دقیقا با صحنه ای مواجه شدم که ناخودآگاه بوده و احساس می کنم لایق شهادت نبودم .

او در پاسخ به این سوال که به نظر شما دشمنان انقلاب اسلامی میتوانند به اهدافشان برسند ، خاطرنشان می کند :

در طول این ۴۰ سالی که از انقلاب میگذرد حوادث بدتر از حادثه تروریستی اهواز هم داشتیم که بحول و قوه الهی نتوانسته و نمی توانند کاری کنند ، ما راه امام حسین (ع)، راه شهادت و راه محرم را ادامه می دهیم تا این انقلاب با لغزش مواجه نشود و همیشه استوار بماند .

پاسدار مجروح حادثه تروریستی اهواز در ادامه در پاسخ به اینکه پس از گذشت یک هفته از حادثه به چه فکر می کنید ؟ می گوید :

لحظه به لحظه آن صحنه جلوی چشمانم است ، روز گذشته دوباره به اهواز رفتیم و در همان مکان حاضر شدیم ، بسیار نگران کننده و درد آور بود و از صمیم قلب این را میگویم ؛ اگر دعای خیر شما همشهریان‌ و هموطنان‌ نبود الان اینجا نبوده و نمی توانستم به مصاحبه بپردازم ، و این فقط خواست خداوند بود که همچنان در خدمت این نظام مقدس و هموطنانم باشم.

لازم به ذکر است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بامداد امروز دوشنبه ۹ مهرماه پس از گذشت ۹ روز از حادثه تروریستی در رژه ۳۱ شهریورماه ۹۷ توانست با شلیک موشک هایی از ایران به مقر تروریستها در سوریه انتقام خوبی از آن ها بگیرد .

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها