خبرهای داغ:
آکوجان،روستایی در دل کوهستان های سربه فلک کشیده الموت غربی است به جامانده از روزگاران کهن. روستایی فراموش شده با مردمانی یکرنگ از جنس کار و تلاش.
کد خبر: ۹۱۹۶۳۹۶
|
۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۵

خبرگزاری بسیج قزوین: آکوجان،روستایی در دل کوهستان های سربه فلک کشیده الموت غربی است به جامانده از روزگاران کهن. روستایی فراموش شده با مردمانی یکرنگ از جنس کار و تلاش.

صبح روز یکشنبه، به همراه دوستان رسانه ای و کارشناسان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قزوین، به دعوت قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه استان، راهی سفری از جنس آبادانی به منطقه الموت غربی، روستای آکوجان شدیم. پس از طی کیلومترها در دل کوهستان های پرپیچ و خم و گاه خطرناک الموت زیبا که منظره های چشم نوازش روح و جان را تازه می کرد و تنفس هوای پاک کوهستان، به روستایی در دورترین نقطه الموت رسیدیم که دور تا دور توسط کوه های سربه فلک کشیده محاصره شده بود.

از همان ابتدای مسیر، دیوارچین های سنگی و عملیات نیمه کاره این دیوارچین ها که ادامه داشت، نشان از حضور تلاشگران قرارگاه پیشرفت استان بود که این حضور، نوید آبادانی می دهد.

نفس های گرم قرارگاه پیشرفت در ریه های خشکیده آکوجان

اینجا اردوگاه کار اجباری یا شهرک صنعتی یا پروژه ای از طرح های نیمه تمام نیست. اینجا بافت به اصطلاح تازه ساخت روستای آکوجان است که هیچ شباهتی نه به سازه های شهری و نه به سازه های روستایی دارد.

روح سرد و یخ زده دیوارهای سیمانی با سقف های فلزی، چیزی شبیه اردوگاه های کار اجباری را در ذهن بیننده تداعی می کند و سکوت در پهنای کوهستان، سردی فضای این بخش از روستا را دوچندان کرده است.

 نفس های گرم قرارگاه پیشرفت در ریه های خشکیده آکوجان

کمی جلوتر پایین دست کوه، درست در نقطه مقابل این بخش از روستا، بافت قدیمی آکوجان از دور چشم نوازی می کند. از دور، خانه های کاهگلی، درختان و رنگ بندی طبیعی فضای روستا، احساس بد قبل را از ما گرفته و هیجان رسیدن به بافت قدیمی روستا را در ما دوچندان می کند.

آرام آرام به سمت بافت قدیمی حرکت می کنیم. جاده ای باریک و سنگلاخ، با پیچ و خم های زیاد ما را از بافت جدید جدا و به بافت قدیمی روستا می رساند.

اینجا روستای آکو جان است. صدای هیاهوی دانش آموزان، پرواز پرندگان آزاد برفراز آسمان روستا، باغات میوه و تردد اهالی به روستا جان بخشیده و خوب می توان جریان زندگی را در نفس های گرم آکوجان در هوای سرد و پاییزی کوهستان احساس کرد.

 

نفس های گرم قرارگاه پیشرفت در ریه های خشکیده آکوجان

به اشتیاق می آییم. از ماشین پیاده می شویم. به مقصد رسیدیم. اینجا مدرسه آکوجان است با کودکانی پرنشاط که با لبخند به استقبالمان می آیند. مدرسه ای کوچک، با کمترین امکانات به دور از رنگ و لعاب مدارس مجهز استان که با حضور ساده و صمیمی بچه های روستا، احساس بکر روزهای کودکی را برای ما زنده می کند.

وارد دفتر مدرسه می شویم. اتاقی کوچک و ساده با یک میز و چند صندلی جورواجور و یک کمد قدیمی که از وسایل داخل آن می توان فهمید که مدرسه هیچ گونه امکانات کمک آموزشی ندارد.

حیاط توسط دانش آموزان آماده اجرای برنامه های فرهنگی و آموزشی کارشناسان کانون پرورش فری کودکان و نوجوانان می شود و دقایقی نذی گذرد که دانش آموزان ابتدایی و متوسطه اول با روی خندان و پرشور و انرژی که سادگی و صفا را می شد از چهره های معصومشان دید.

 

نفس های گرم قرارگاه پیشرفت در ریه های خشکیده آکوجان

برنامه آغاز می شود و یکی از کارشناسان کانون پرورش فکری کودکان شروع به آموزش اوریگامی به دانش آموزان ی کند و از تمرکزی که دانش آموزان به این برنامه دارند، می توان علاقه اشان به بازی و شادی را به خوبی لمس کرد.

برنامه با اجرای نمایش و مسابقه ادامه دارد و چه لذتی داشت حضور در جمع ساده و صمیمی و کودکانه دانش آموزان مدرسه آکوجان...

بازدید ما به پایان رسیده و بانویی مهربان از اهالی روستا در بدرقه ما با چشمانی منتظر، دست تکان می دهد....

 

پایان بخش اول

1010/گ30/ب

ارسال نظرات
پر بیننده ها