یادداشت/به وقت بیداری!
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از یزد، محمدعلی ابراهیمی سردبیر نشریه احرار بسیج دانشجویی دانشگاه یزد در خصوص " روز دانشجو و مسائل آن ! " یادداشتی نوشت که این یادداشت به شرح زیر است:
اینقدر درگیر مکررات و روزمرگیهای خود شدهایم که هر زمان خواستیم از این واهیات فارغ شویم تبدیل شد به نقطهای ساکن برای درجا زدن، شانزدهم آذر ماه را از روزهای دیگر جدا کردهایم که از مکررات و روزمرگیها فارغ شویم و دانشگاه بوی خون شهدای دانشجو را استشمام کند؛ تا روحیهی ضد استکبار، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت از آن در دانشگاه بجوشد.
کما بیش همهی ما از ماجرای سه قطرهی خونی که شانزدهم آذر در دانشگاه تهران جاری شد، شنیدهایم، سه قطره خونی که در دانشگاه جریان یافت تا دانشجویان از مشت کردن دست و فریاد عدالت نهراسند.
اما مدتی است روز دانشجو هم مانند دیگر ایام سال جشنی گرفته میشود و یا از سوی سلف به دانشجویان غذای با کیفیت تر از روزهای دیگر سال میدهند و بنری نصب میکنند و در آن چند جملهی انگیزشی مینویسند برای تبریک گفتن به دانشجویی که خفته است و بعد به فراموشی چسپرده میشود تا شانزدهم آذر سال دیگر. اینکه یک روز سال را به یک موضوع و مفهمومی بپردازیم و از آن بگویم خوب است اما نباید اصل ماجرا را به فراموشی سپرد؛ اینکه ما از دانشجو و دانشگاه چه میخواهیم.
دانشجویی که به دنبال کوپن غذای سلف باشد و از پشت میز دانشگاه بیتفاوت به مسائل حاکم گذر کند و سر در لاک خویش فرو برد و در جامعهای که ساختهی دانشجویان نسل قبل از خود بودهاست منفعلانه حرکت کند دیگر نمیشود در آن جامعه به دنبال عدالت و پیشرفت بود.
دانشجوی که باید دیدهبان عدالت و پیشرفت جامعه باشد و در مواردی مانند جنگ اقتصادی و ناکارآمدیها و سازکارهای مولد بی عدالتی و موانع پیشرفت وارد صحنه شود تا فلان کارگر احتیاج نداشته باشد برای احیای حق خود به کف خیابان بیاید و به درگیری با نیرویهای انتظامی بپردازد. بسیاری از ما به اصطلاح دانشجو در این مسائل فعالیت نمیکنیم و تنها وقتی یاد کارگر مستضعف، تولید کننده، ساز و کارها و ساختارهای مسئله دار میافتیم که کارگری در زیر مشکلات متلاطم معیشتی کمر خم کرده است و کارخانهای به ورشکستگی رسیده باشد.
دانشجو باید فعلانه سراغ بیعدالتیها، مشکلات مردم و مسائل پیشروی پیشرفت برود، دانشجو باید صدای ملت باشد تا تریبون ورشکستگان سیاسی. روز دانشجو را باید در مناطق محروم، شهرکهای صنعتی، شرکتهای خصوصی و... شکل میدادند تا به برگزاری جشنهای حاشیهای مدیران دانشگاه که به قول خودشان برای جلوگیری از تنش و جدیت در آیینهای شانزدهم آذر تجویز میکنند و انسداد سیاسی و سکوت را در دانشگاه ترجیح میدهند. دانشجو و دانشگاه یک وظیفهای بر دوش خود دارند؛ مسئولیت دارند زمانی که در کشور اتفاقی رخ میدهد، تکانی به خود بدهند، اینکه صرفا در جشنها هورا بکشیم و جنگ شادی به راه بیندازیم مشکلی را حل نخواهد کرد.
نظام جمهوری اسلامی ساخت و ویژگیهای مختصاتی دارد که حتما جنبش دانشجویی باید درکنارش وجود داشته باشد؛ جنبشهایی در قالب درون گفتمانی همدلانه، حتی اگر اختلاف نظر در بین آنها وجود داشته باشد که در آن وقت وجدانهای بیدار ولو ظواهرشان با شما همراه خواهند شد و آن وقت باب همراهی و کار مشترک در این چارچوب باز است.
شانزدهم آذر، روز کوک کردن ساعتها برای اذان به موقع گفتن است، شانزدهم آذر باید برای دانشجو یادآور استکبار ستیزی و طرفدار عدالت بودن باشد باید یادآور گفتمان سازی در درون جامعه باشد تا جامعه خواب آلود را بیدار کند.
اینقدر درگیر مکررات و روزمرگیهای خود شدهایم که هر زمان خواستیم از این واهیات فارغ شویم تبدیل شد به نقطهای ساکن برای درجا زدن، شانزدهم آذر ماه را از روزهای دیگر جدا کردهایم که از مکررات و روزمرگیها فارغ شویم و دانشگاه بوی خون شهدای دانشجو را استشمام کند؛ تا روحیهی ضد استکبار، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت از آن در دانشگاه بجوشد.
کما بیش همهی ما از ماجرای سه قطرهی خونی که شانزدهم آذر در دانشگاه تهران جاری شد، شنیدهایم، سه قطره خونی که در دانشگاه جریان یافت تا دانشجویان از مشت کردن دست و فریاد عدالت نهراسند.
اما مدتی است روز دانشجو هم مانند دیگر ایام سال جشنی گرفته میشود و یا از سوی سلف به دانشجویان غذای با کیفیت تر از روزهای دیگر سال میدهند و بنری نصب میکنند و در آن چند جملهی انگیزشی مینویسند برای تبریک گفتن به دانشجویی که خفته است و بعد به فراموشی چسپرده میشود تا شانزدهم آذر سال دیگر. اینکه یک روز سال را به یک موضوع و مفهمومی بپردازیم و از آن بگویم خوب است اما نباید اصل ماجرا را به فراموشی سپرد؛ اینکه ما از دانشجو و دانشگاه چه میخواهیم.
دانشجویی که به دنبال کوپن غذای سلف باشد و از پشت میز دانشگاه بیتفاوت به مسائل حاکم گذر کند و سر در لاک خویش فرو برد و در جامعهای که ساختهی دانشجویان نسل قبل از خود بودهاست منفعلانه حرکت کند دیگر نمیشود در آن جامعه به دنبال عدالت و پیشرفت بود.
دانشجوی که باید دیدهبان عدالت و پیشرفت جامعه باشد و در مواردی مانند جنگ اقتصادی و ناکارآمدیها و سازکارهای مولد بی عدالتی و موانع پیشرفت وارد صحنه شود تا فلان کارگر احتیاج نداشته باشد برای احیای حق خود به کف خیابان بیاید و به درگیری با نیرویهای انتظامی بپردازد. بسیاری از ما به اصطلاح دانشجو در این مسائل فعالیت نمیکنیم و تنها وقتی یاد کارگر مستضعف، تولید کننده، ساز و کارها و ساختارهای مسئله دار میافتیم که کارگری در زیر مشکلات متلاطم معیشتی کمر خم کرده است و کارخانهای به ورشکستگی رسیده باشد.
دانشجو باید فعلانه سراغ بیعدالتیها، مشکلات مردم و مسائل پیشروی پیشرفت برود، دانشجو باید صدای ملت باشد تا تریبون ورشکستگان سیاسی. روز دانشجو را باید در مناطق محروم، شهرکهای صنعتی، شرکتهای خصوصی و... شکل میدادند تا به برگزاری جشنهای حاشیهای مدیران دانشگاه که به قول خودشان برای جلوگیری از تنش و جدیت در آیینهای شانزدهم آذر تجویز میکنند و انسداد سیاسی و سکوت را در دانشگاه ترجیح میدهند. دانشجو و دانشگاه یک وظیفهای بر دوش خود دارند؛ مسئولیت دارند زمانی که در کشور اتفاقی رخ میدهد، تکانی به خود بدهند، اینکه صرفا در جشنها هورا بکشیم و جنگ شادی به راه بیندازیم مشکلی را حل نخواهد کرد.
نظام جمهوری اسلامی ساخت و ویژگیهای مختصاتی دارد که حتما جنبش دانشجویی باید درکنارش وجود داشته باشد؛ جنبشهایی در قالب درون گفتمانی همدلانه، حتی اگر اختلاف نظر در بین آنها وجود داشته باشد که در آن وقت وجدانهای بیدار ولو ظواهرشان با شما همراه خواهند شد و آن وقت باب همراهی و کار مشترک در این چارچوب باز است.
شانزدهم آذر، روز کوک کردن ساعتها برای اذان به موقع گفتن است، شانزدهم آذر باید برای دانشجو یادآور استکبار ستیزی و طرفدار عدالت بودن باشد باید یادآور گفتمان سازی در درون جامعه باشد تا جامعه خواب آلود را بیدار کند.
انتهای پیام/د
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰