تبریز- پذیرش ایران در ساختار شانگهای به مفهوم آن است که ادراک بین المللی نسبت به نقش منطقه ای ایران در حال تغییر است.
کد خبر: ۹۳۷۸۶۵۸
|
۰۷ مهر ۱۴۰۰ - ۰۰:۱۸

به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، سلیمان غفاری: سازمان همکاری های شانگهای در سال ۱۹۹۶ یعنی ۲۵ سال قبل در فضای «صلح سرد Cold Peace» ظهور یافت.

اگرچه جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ پایان یافته بود، اما هنوز قالب بندی های ساختاری جنگ سرد یعنی پیمان ناتو نقش موثری در کنترل محیط منطقه ای و بین المللی داشته است. روسیه و چین به این جمع بندی رسیدند که اگر زمینه سازماندهی ائتلاف های منطقه ای را به وجود آورند، در آن شرایط قادر خواهند شد تا سطح جدیدی از رقابت های ژئوپلیتیکی را در اوراسیا، آسیای مرکزی، قفقاز و آسیای جنوب غربی ایجاد کنند.

اجلاس تاجیکستان با توجه به حضور کشورهای مهمی در آن مثل چین که دومین اقتصاد دنیا را دارد و در آینده نیز صاحب اولین اقتصاد خواهد شد و با ما نیز در این مدت تعاملاتی داشته به خصوص به تازگی برنامه راهبردی، دراز مدت و بسیار مهم ۲۵ ساله را داشته ایم، بیانگر اهمیت این اجلاس بوده است.  

هند عضو دیگر این سازمان نیز از لحاظ اقتصادی رو به رشد است و همین طور کشورهای همسایه مثل پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان که همگی اینها اعضای این سازمان قدرتمند هستند هرچند اینها می‌گویند ما نظامی نیستیم ولی بالاخره می تواند رقیبی برای ناتو باشد و اینکه پایانی برای یکجانبه گرایی آمریکا باشد.

نخست باید در نظر داشت که «شانگهای» در بستر ژئوپلتیک اوراسیا فعالیت کرده و موجودیت یافته‌ است. نظریه «هارت‌لند» هلفورد مکیندر به خوبی مقصد و مقصود سازمان همکاری شانگهای را بازتاب می‌دهد. این نظریه منطقه اوراسیا که رودخانه‌های ولگا، آمودریا، سیردریا و دو دریاچه خزر و آرال را در بر می‌گیرد را «قلب سیاست جهان" دانسته که بیشترین اهمیت راهبردی دنیا را  در خود دارا هست. نیروهای پیشران «سازمان همکاری شانگهای» در چارچوبی مشابه با این نظریه می‌خواهند هژمونی برای اوراسیا ایجاد کنند.

حال از این زاویه الحاق ایران که تنها کشور خاورمیانه در سازمان است، موقعیت و توان «سازمان همکاری شانگهای» را افزایش می‌دهد. ایران مرز زمینی با اوراسیا دارد و می‌تواند این منطقه را به خلیج فارس و دریای عمان متصل کند.

همچنین موقعیت راهبردی خود در انتقال انرژی در خلیج فارس را به مزیت‌های راهبردی و ژئوپلتیک «سازمان همکاری شانگهای» اضافه کند. در عین‌ حال ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه نفوذ و اثرگذاری سازمان یادشده را ارتقاء می‌دهد؛ به‌خصوص که جمهوری‌اسلامی ایران یک شبکه از نیروهای همسو در خاورمیانه نیز دارد که می‌تواند برای تقابل و مهار هژمونی آمریکا با سازمان شانگهای هم‌بردار سازد.

از سال ۲۰۰۵ ایران عضو ناظر این سازمان  بود ولی از یکسال پس از آن ایران درخواست داد تا عضو رسمی و دائم این سازمان باشد که به هردلیلی پذیرفته نمی‌شد همین طور که عضویت آمریکا را رد کرده بودند و نپذیرفتند اما در نهایت با اجماعی که صورت گرفت عضویت ایران به عنوان نهمین کشور این سازمان پذیرفته شد و رئیس جمهوری نیز تشکر کرد.

رهبران اصلی پیمان شانگهای یعنی روسیه و چین همواره به این موضوع اشاره داشته اند که کارویژه اصلی پیمان شانگهای مقابله با تهدیدات امنیت منطقه ای و بین المللی بوده است. عضویت کشوری که در لیست تروریسم وزارت امور خارجه بسیاری از کشورهای جهان قرار دارد، طبعا نمی تواند مطلوبیت لازم را برای همکاری های مشترک ایران و کشورهای عضو شانگهای فراهم آورد.عضویت ایران در شانگهای و در چارچوب اجلاسیه دوشنبه بیانگر این واقعیت است که انگاره جهانی درباره نقش منطقه ای و راهبردی ایران در حال تغییر است.

در خواست جمهوری اسلامی ایران برای عضویت در «سازمان همکاری شانگهای» بعد از  گذشت بیش از پانزده سال در نشست سال ۲۰۲۱ «دوشنبه» با حمایت بارز دولت‌های چین و روسیه پذیرفته شد.

«سازمان همکاری شانگهای» ابتدا تحت عنوان «موافقت‌نامه اعتمادسـازی در زمينه نيروهای نظامی در مناطق مـرزی» در ماه آوریل ۱۹۹۶ در شهر شانگهای چین بعد از پایان مذاکرات بین کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان تاسیس شد.

پایه اولیه این سازمان که بعدها نامش به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر یافت، موضوعات نظامی – امنیتی است که در ادامه همکاری‌های اقتصادی و فرهنگی به آن اضافه شد.

مخالفت با عضویت دولت آمریکا و تلاش برای تقابل و مهار ناتو دو وجه را در پیشران خود به ثبت رسانده است:

  • وجه سلبی فعالیت‌های «سازمان همکاری شانگهای» را تشکیل می‌دهد
  • اما وجه ایجابی آن هدف بزرگتری را در دنیای پساجنگ سرد دنبال می‌کند که ضمن کنترل تهدیدات جدید به‌خصوص در حوزه تروریسم و بی‌ثباتی هژمونی غرب در نظام بین‌الملل را مورد چالش قرار داده و یک قطب قدرت جدید در دنیا تشکیل دهد.

عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای در یک فرآیند پایدار، می‌تواند نقطه آغاز «استراتژی عمل گرایانه نگاه به شرق» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد.پذیرش ایران به عنوان عضو دائم این سازمان نشانگر این است که دیگر تهدیدهای آمریکا تاثیری ندارد و می توانیم بگوییم پایان دوران یکجانبه گرایی است چرا که کشورهای عضو این سازمان یک چهارم مساحت خشکی های جهان و ۴۳ درصد جمعیت جهان را در بردارند یعنی بیش از ۳ میلیارد جمعیت دارند که این ظرفیت بالایی است.

با توجه به اینکه ایران یک یار قدرتمند برای این سازمان است و آنها تاثیر ایران و توان این کشور را می دانند البته این سازمان هم یک سازمان توانمندی است به همین دلیل در حوزه‌های مختلف می تواند همکاری‌های خوبی را داشته باشد و چه بسا در همین بحث برنامه راهبردی ۲۵ ساله‌ای که با چین بوده است در آینده با روسیه و کشورهای دیگر باشد و تعاملات بیشتری را با آنها داشته باشد و کاری کند که تاثیر تحریم‌ها بسیار کم شود.

زمانی که جمهوری اسلامی ایران عضو اصلی و دائم این سازمان هست اگر بتواند از ظرفیتی که در این کشورها هست استفاده کند قطعا آنها هم تعهدات بیشتری در قبال وی خواهند داشت و حمایت بیشتری خواهند کرد و اگر کشور ایران فعالانه عمل نماید دیگران هم استقبال خواهند کرد.

بعد از شکل‌گیری پیمان شانگهای در سال2001، برخی صاحب‌نظران و کارشناسان علوم سیاسی از آن به عنوان ناتوی شرقی نام بردند. برخی کارشناسان بر این باورند که، این سازمان از ناتو اهمیت بیشتری دارد. از این نظر که 40درصد جمعیت دنیا تحت شمول این پیمان قرار دارند. سازمان همکاری‌ های شانگهای از این جهت اهمیت دارد که نظام سلطه به رهبری آمریکا بعد از فروپاشی شوروی بر تحرکات خود برای یکجانبه‌گرایی مفرط و تسلط هژمونیک بر کشورهای دنیا افزود.

پیمان شانگهای، اولین فرمول در مواجهه با یکجانبه‌گرایی آمریکا تلقی می‌شود. از سال 2005 که ایران به عنوان عضو ناظر این سازمان انتخاب شد چشم‌انداز همکاری‌های شانگهای روشن‌تر شد.به طور کلی، پیوستن جمهوری اسلامی ایران به این پیمان علاوه بر دستاوردهایی که برای کشورمان دارد منافع زیادی هم برای این سازمان در پی خواهد داشت.

واقعیت آن است دستاورهای این پیمان را باید از مناظر مختلف مورد بررسی قرار داد. نکته اول در حوزه انرژی و موضوع دیگر حوزه ژئوپلتیک در حیطه خلیج‌فارس و پیرامون آن است. ایران، بزرگ‌ترین کشور لم داده بر روی میدان انرژی شامل نفت و گاز در حوزه خلیج‌فارس است.به عبارت دیگر، خلیج‌فارس به عنوان مهم‌ترین کریدور انرژی در جهان شناخته می‌شود. وقتی ایران به شانگهای می‌پیوندد، به معنای آن است که سازمان همکاری‌های شانگهای به ژئواستراتژیک‌ترین دریای دنیا راه پیدا می‌کند.

حال باید در نظر گرفت در پی ایران، کشورهایی مثل عراق و سوریه هم به این پیمان بپیوندند. در صورت وقوع این اتفاق، سازمان همکاری‌های شانگهای از طریق ایران،‌ عراق و سوریه به دریای مدیترانه که پیونددهنده سه قاره آسیا، اروپا و آفریقاست، متصل می‌شود.در صورت بروز چنین رخدادی،‌ این سازمان از منظر مدیریت بازار نفت، اهمیت بالاتری از اوپک پیدا خواهد کرد و این مساله نقطه عطفی در تاریخ سیاسی جهان و مناسبات حاکم بر دنیا خواهد بود.ارتقای سطح همکاری‌ها با سازمان شانگهای، زمینه را برای پایان یکجانبه‌گرایی آمریکا و همچنین پایان امپراتوری دلار فراهم می‌کند.

حضور کشورهای قدرتمندی مثل چین و روسیه به عنوان دو قدرت اتمی دنیا و همچنین عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد که حق وتو دارند بر اهمیت عضویت در سازمان همکاری‌های شانگهای می‌افزاید. به‌ویژه آن‌که چین، خیز بلندی برای تکیه زدن به عنوان قدرت اول اقتصادی دنیا برداشته است.در کنار این مساله باید از ظرفیت‌ها و توان بالای جمهوری اسلامی ایران هم یاد کرد. هیچ قدرتی تاکنون مثل ایران واکنشی نسبت به تعرضات آمریکا نداشته و جمهوری اسلامی عملا نشان داده است از تهدیدات ایالات متحده ابایی ندارد و با وجود اعمال تحریم کشتی‌ های نفتکش را به ونزوئلا و لبنان اعزام می‌کند. حتی فراتر از آن، ایران از اقدام نظامی متقابل هم فروگذار نیست.

ایران اشتراک های فرهنگی بسیاری با تاجیکستان دارد و فرهنگ می‌تواند روابط کشورها را تلطیف و فرصتی برای فعالیت‌های اقتصادی و تجاری فراهم کند. متأسفانه در سال‌های اخیر روابط فرهنگی ما با یک کشور فارسی زبان کاهش پیدا کرده بود و ما باید حتماً از این ظرفیت‌ها بیشتر استفاده کنیم و فعالیت‌های اقتصادی را هم توسعه دهیم.عضویت ایران در این سازمان منطقه ای، ضمن تقویت مواضع ایران در مذاکرات برجام می تواند جایگاه ایران را تثبیت کند و ایران بتواند برای کاهش تحریم ها و همراه کردن کشورهای دیگر با خود تلاش کند و نظر موافق دیگران را بدست آورد.

فرجام سخن

با توجه به معادلات جهانی و رودرویی روزافزون چین با ایالات متحده، برخی معتقدند سازمان مزبور، دارای جایگاه ویژه‌ای در سیاست‌های چینی-روسی در تقابل با ایالات متحده خواهد داشت چرا که این سازمان را به عنوان بازوی اقتصادی چین و بازوی سیاسی روسیه می‌شناسند. بنابراین بدون شک عضویت کامل ایران در این سازه بین‌المللی، دارای مواهب بسیاری است. حتی همین شروع روند عضویت نیز می‌تواند به تحکیم جایگاه ایران در سطح منطقه کمک کند و قدرت چانه‌زنی ایران را در معادلات خلیج فارس و مذاکرات با غرب دوچندان افزایش دهد. کما اینکه درخواست چند روز پیش ایالات متحده برای بازگشت ایران به مذاکرات اتمی و آمادگی‌اش برای لغو تحریم‌های مرتبط با برجام را در همین راستا می‌توان تحلیل کرد. این امر فارغ از مزیت‌های سیاسی، از منظر اقتصادی و گشودن معبری برای رهایی از محاصره اقتصادی نیز می‌تواند بسیار موثر افتد. به‌ویژه که چین به عنوان یکی از دو قطب مهم و موسس این سازمان، پایه‌گذار مهم‌ترین کریدورهای اقتصادی و تجاری جهان است که بی‌شک اعضای این سازمان را در اولویت منتفع شدن قرار می‌دهد. اما حتی فارغ از همه مزیت‌هایی که ممکن است بر راهیابی ایران به یکی از مهم‌ترین نهادهای بین‌المللی بار شود، عضویت کامل ایران دارای وجهه سمبولیک می‌باشد که در برگیرنده نگاه به شرق در دوره جدیدی از رقابت شرق با غرب یا بهتر بگوییم چین با ایالات متحده بر سر ابرقدرت و هژمون برتر در آینده‌ای نزدیک است.

پذیرش ایران به عنوان عضو اصلی پیمان شانگهای را می توان موضوعی ساختاری در سیاست بین الملل دانست. تغییرات ساختاری می تواند زمینه شکل گیری ائتلاف ها یا همکاری های جدیدی بین بازیگران را به وجود آورد. ایران از سویی از نظر جغرافیایی، نقطه اتصال شمال به جنوب و از سوی دیگر شرق به غرب است که در حوزه حمل و نقل و ترانزیت و تعامل میان کشورها نقشی کلیدی می‌دهد.

از سوی دیگر از نظر مجموع ذخایر نفت و گاز، ایران جزو رتبه‌های نخست جهان به شمار می‌رود و از این رو در تامین نیازهای کشورهای عضو پیمان شانگهای نیز می‌تواند نقشی کلیدی ایفا نماید.

الحاق ایران به سازمان پیمان همکاری های شانگهای از این جهت اهمیت دارد که ایالات متحده، کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای عضو پیمان، ایران را حامی تروریسم می دانند.

گزارش وزارت امور خارجه آمریکا که در سپتامبر و اکتبر هر سال منتشر می شود، نام ایران را به عنوان اصلی ترین حامی تروریسم ذکر کرده است. به این ترتیب پذیرش ایران در ساختار شانگهای به مفهوم آن است که ادراک بین المللی نسبت به نقش منطقه ای ایران در حال تغییر است.

تغییر در ادراک می تواند شکل بندی های جدیدی از روابط در حوزه منطقه ای و بین المللی را به وجود آورد. لذا عضویت ایران در پیمان شانگهای منجر به نقش سازنده، موثر و به دور از جنجال های تبلیغاتی گذشته درباره سیاست های منطقه ای کشور ایران خواهد بود.   

ارسال نظرات