گذری بر قیام ابراهیم

یادبود گروه مهدویون و ۶ شهید از یک خانواده

خانه ای که ۴ فرزند و همچنین عروس و داماد خود را تقدیم اسلام و انقلاب نمود. ابراهیم جعفریان و همسرش طیبه واعظی پیش از انقلاب در زندان های ساواک زیر شکنجه به شهادت رسیدند. مرتضی واعظی و همسرش فاطمه جعفریان نیز در حمله ساواک به خانه تیمی آنها به فیض شهادت نائل آمدند. محمد و حسن جعفریان نیز در جبهه های جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند…
کد خبر: ۸۵۱۲۲۶۶
|
۳۱ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۲

خبرگزاری بسیج: در شهر انقلابی شهیدان، شهر فیروزه ای اصفهان، منزلی واقع در یکی از کوچه های فلکه احمدآباد به چشم می خورد که نقش ۶ شهید راه انقلاب را بر بالای سردر خود به نمایش گذاشته است. اینجا منزل شهیدان جعفریان است. خانه ای که ۴ فرزند و همچنین عروس و داماد خود را تقدیم اسلام و انقلاب نمود. ابراهیم جعفریان و همسرش طیبه واعظی پیش از انقلاب در زندان های ساواک زیر شکنجه به شهادت رسیدند. مرتضی واعظی و همسرش فاطمه جعفریان نیز در حمله ساواک به خانه تیمی آنها به فیض شهادت نائل آمدند. محمد و حسن جعفریان نیز در جبهه های جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند. صاحب نیوز قصد دارد پرونده ویژه ای را مخصوص شهدای شاخص اصفهان پیگیری نماید.

اما داستان زندگی شهیدان جعفری را ابتدا باید از معرفی گروه انقلابی مهدویون آغاز نمود.

***

وضعیت گروه مهدویون:

گروه مهدویون از جمله گروه هایی بود که در دهه ۵۰ شمسی با رویکرد اسلامی و انقلابی و مشی مسلحانه در تقابل با التقاط فکری سازمان مجاهدین خلق پا گرفت. در شکل گیری این گروه، مجاهد شهید مهدی شاهکرمی نقش محوری داشت. شهید شاهکرمی در سال ۱۳۳۱ در خانواده ای مذهبی در اصفهان متولد شد و او که خود دانشجوی دانشگاه صنعتی (شریف فعلی) بود پیش از سال ۵۲ با سازمان مجاهدین خلق ارتباط داشت. وی از نخستین کسانی بود که پی به معایب آن سازمان برد و دو سال قبل از تغییر رسمی مواضع ایدئولوژیک مجاهدین خلق یعنی سال ۵۲ ارتباط خود با ایشان را قطع و به همراه برادران مجاهد شهید حسین زینعلی و شهید ابراهیم جعفریان و… طرح سازمانی نو را در افکند.

آنها به این جهت نام گروه را مهدویون گذاشتند که مقدمات ظهور امام مهدی(ع) را فراهم کنند.

محور مرام گروه عبارت بود از:

۱- اصالت مکتب اسلام بدون التقاط مکتب های دیگر؛

۲- مبارزه با مارکسیسم و مکاتب مادی؛

۳- انتظار ظهور امام زمان (ع)؛

۴- خط مشی مسلحانه؛

۵- حمایت از روحانیت مبارز؛

فعالیت های این گروه که سعی فراوان داشتند اعضای مسلمان سازمان مجاهدین خلق را جذب خود نمایند، نهایتا منجر شد که توسط همین گروه های ملحد به ساواک لو داده شوند و ساواک تعداد زیادی از نیروها و اعضای این گروه را به شهادت رساند و یا دستگیر کرد.

مهدی شاه کرمی نیز در این میان در اثر انفجار فوت می شود. باقی مانده ی اعضا به بررسی علل شکست می پردازند. عده ای معتقد می شوند که ادامه ی کار نظامی بی نتیجه است و باید بیشتر به کارهای فرهنگی پرداخت تا جامعه آمادگی قیام مسلحانه را به پیشتازی نیروهای چریکی داشته باشد؛ اما در جمع بندی به این نتیجه می رسند که هر دو کار باید انجام گیرد. از این به بعد اعلامیه های افشاگرانه ی گروه مهدویون بیشتر می شود. ابراهیم جعفریان، همسرش طیبه واعظی و مرتضی واعظی و همسرش فاطمه جعفریان برای ادامه ی مبارزه ی مسلحانه به تبریز می روند و چند خانه ی امن اجاره می کنند؛ ولی ساواک خانه هایشان را شناسایی می کند. روز ۳۱/۱/۱۳۵۶  یکی از این خانه ها مورد هجوم نیروهای رژیم قرار می گیرد که مرتضی واعظی به شهادت می رسد و خواهرش طیبه واعظی دهنوی دستگیر می گردد. از طیبه واعظی «یک قبضه سلاح کمری» و از ابراهیم یک قبضه نارنجک جنگی کشف می کنند. بعد از ظهر همان روز خانه ی دیگر مورد هجوم قرار می گیرد که در این درگیری فاطمه جعفریان، همسر مرتضی واعظی به شهادت می رسد. در بازرسی از منزل نیز تعدادی نارنجک و مقادیری مواد منفجره کشف شد. در این درگیری ابراهیم جعفریان نیز دستگیر می شود که نهایتا ابراهیم و همسرش طیبه نیز در زندان و در زیر شکنجه دژخیمان رژیم شاه به شهادت می رسند.

اسوه ای برای خانواده های مسلمان

داستان شهیدان خانواده جعفری سری دراز دارد. اکنون سال هاست پدر شهیدان جعفریان به رحمت خدا رفته است و متأسفانه تلاش های صاحب نیوز برای مصاحبه با مادر شهیدان جعفریان نیز بی نتیجه ماند و مادر شهید به «بهانه» کسالت از مصاحبه خودداری کرد. متن پیش رو دو خاطره ارزشمند است که استاد علی عابدی، از معلمان تفسیر قرآن، برای ما تعریف می کنند:

« … و اما شهید ابراهیم جعفریان؛ به خاطر دارم جلسه قرآن شروع شده بود؛ جوانی مؤدب با چهره ای نورانی وارد مجلس شد. پس از ختم قرآن من دریافتم که این جوان مایل است در جمع حاضرین در جلسه سخنرانی کند. من خودم اصرارا درخواست کردم که بیاید مقابل بلندگو و از آیات قرآن در خصوص مبارزات پیامبران در زمان خودشان با طاغوت عنوان کند.

هنگامی که پشت بلندگو قرار گرفت با عنوان آیه ۶۰ از سوره نور آغاز کرد:

ألم تر إلى الذین یزعمون أنهم آمنوا بما أنزل إلیک وما أنزل من قبلک یریدون أن یتحاکموا إلى الطاغوت وقد أمروا أن یکفروا به ویرید الشیطان أن یضلهم ضلالا بعیدا

آری با خواندن این آیه چنان تحول در خود من و حضار جلسه ایجاد کرد که فقط خدا می داند و بس و از استناد به این آیه کریمه تحرک این جلسه قرآنی چنان شدت گرفت (حتی شاهدان عینی در قید حیاتند) که یک روز بعد از ختم جلسه نه نفر از افراد جلسه را مأموران ساواک دستگیر کردند. شهید جعفریان پدری پارسا و سالخورده داشت که در چهل ستون اصفهان به باغبانی آنجا اشتغال داشت و با درآمد و حقوق کم فرزندانی تربیت کرد که همگی اعم از دختر و پسر و عروس و داماد، جملگی به فیض شهادت نائل آمدند. طوبی لهم و حسن مآب».

«… اما شهید مرتضی واعظی او در سن و سال کمتر از شهید ابراهیم جعفریان بود ولی در طرح مبارزات آنگونه که از گفتارش بر می آمد تجربه یک مبارز چهل ساله را داشت. در یکی از روزها که جلسه قرائت قرآن دائر شده بود. قبل از سخنرانی حقیر شهید مرتضی پشت بلندگو قرار گرفت و جلسه در منزل یکی از روحانیون معروف اصفهان بود. در طلیعه گفتارش آیه ۳۸ سوره اعراف را عنوان سخنش قرار داد:

قَالَ ادْخُلُوا فی أُمَمٍ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِکم مِّنَ الْجِنّ‏ِ وَ الانسِ فی النَّارِکلَّمَا دَخَلَت أُمَّهٌ لَّعَنَت أُخْتهَاحَتی إِذَا ادَّارَکوا فِیهَا جَمِیعاً قَالَت أُخْرَاهُمْ لأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاءِ أَضلُّونَا فَئَاتهِمْ عَذَاباً ضِعْفاً مِّنَ النَّارِقَالَ لِکلّ‏ٍ ضِعْفٌ وَ لَکِن لا تَعْلَمُونَ‏

شهید پیرامون این آیه سخنرانی مبسوطی کرد که تحسین همه را برانگیخت. بارها می گفت هیچ حربه ای کوبنده و برنده تر از قرآن بر فرق دشمنان اسلام نیست ولی افسوس مسلمان ها توجه ندارند و صد حیف که با قرآن آشنا نیستند. فقط به تلاوت آیات قرآن اکتفا می کنند. قرآن جامد به این تعبیر، قرآن بی روح که درد مسلمین را دوا نمی کند. در خصوص همین آیه قال ادخلوا الی آخر می گفت نکند ما هم مشمول لعنت مضمون این آیه باشیم؛ زیرا اگر تابعین از آنها پیروی نمی کردند آنها نمی توانستند به مقاصد شوم خود برسند.

به خاطر دارم در یکی از روزها برای تفرج بیرون از شهر رفته بودیم و شهید ابراهیم جعفریان هم همراه ما بود. یک سری اعلامیه و مدارک و اسناد همراه داشتند. بدیهی است ساواک حساسیت فوق العاده به آنها داشت. شهید مرتضی اظهار داشت هیچ کدام از این کتاب ها و اعلامیه ها کوبنده تر از قرآن نیست ولی دشمنان قسم خورده مسلمان ها نگذاشتند مسلمان ها با قرآن آشنا شوند. قرآن را می خوانند برای ثوابش نه برای تدبر و اندیشیدن در آیات قرآن و عمل کردن به آنها. تمام مساجد و منازل مملو از قرآن هایی است که با خط زیبا نوشته شده است ولی به اندازه یک گلوله بر قلب دشمن کارایی ندارد. از این گفته عظمت روح شهید و انس با قرآن که روحش با قرآن عجین شده بود معلوم می گردد. اللهم الحشرنا معهم بالقرآن آمین رب العالمین. شهید مرتضی بی وقفه به مبارزات خود ادامه داد تا مرز شهادت. ناگفته نماند همسرش فاطمه خواهر ابراهیم جعفریان نیز در منزل تیمی در تبریز ضمن درگیری مسلحانه با  مأموران ساواک به فیض شهادت نائل آمدند».

روزنامه کیهان

روزنامه کیهان

شهدای گروه مهدویون

شهدای گروه مهدویون

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار