3 تجربه مهم رسانه ای در پوشش مذاکرات
نگاهی به عملکرد رسانه های ایرانی در بازتاب مذاکرات هسته ای
به گزارش خبرگزاری بسیج از خراسان رضوی، «این اسم را بگو؛ پشت سرهم تکرار کن و بعد ببین که آن اسم از دهان رئیس جمهور آمریکا بیرون می آید» این دیالوگ نقش اول سریال آمریکایی «خانه پوشالی» است که آن را خطاب به یک روزنامه نگار موثر در جریان فیلم می گوید. دیالوگی که در سکانس های مختلف فیلم به اثبات می رسد و نشان می دهد مناسبات سیاسی این روزها، متاثر از گزارش های رسانه ای و تاثیر آن ها بر افکار عمومی قرار دارد. عرصه رسمی سیاست با پیچیدگی هایی روبروست که یکی از مهمترین آن ها نقش رسانه ها و به دنبال آن تاثیری است که بر افکار عمومی دارند.
ماجرا اما به همین سادگی نیست. با رشد قدرت توده ها و طرح عقاید متنوع و متفاوت، هدایت افکار عمومی دشوارتر شده است و رسانه ها و سیاست مداران نیز با درک این دشواری نیاز خود به حوزه عمومی را با دقت و برنامه ریزی بیشتری مورد توجه قرار می دهند.
از آن جا که رسانه ها نقش هدایت افکار عمومی را بر عهده دارند در طول زمان با ارائه آگاهی های مورد نیاز مخاطب و اثبات صداقت خود، اعتمادی را در جامعه مخاطبان خود کسب می کنند که نمی توان نقش آن ها را در فضای سیاسی اجتماعی نادیده گرفت. این رسانه ها در مواقع حساس به کمک حوزه سیاست می آیند و مسئولیت اجتماعی خود را در قبال جامعه و کشور ایفا می کنند. یکی از عرصه های بروز این ایفای مسئولیت، مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای 1+5 بود که در مدت 12 سالی که به طول انجامید بروز و ظهور متفاوتی داشت.
رسانه ها و رهبری افکار عمومی در حوزه هسته ای
رسانه های ایرانی به خصوص در دو سال اخیر که جریان مذاکرات دچار تغییر شد، این رویداد مهم سیاسی و بین المللی را دنبال می کردند و با پوشش ادوار مذاکرات و ارائه گزارش ها و گفتگوهای کارشناسی کوشش می کردند نقش خود را به درستی ایفا کنند. این ایفای نقش به معنای تک صدایی و هماهنگی آنان در ارائه یک رویکرد واحد از مذاکرات هسته ای نبود و این رسانه ها با حفظ استقلال خود به بازتاب این مذاکرات پرداختند.
عملکرد رسانه های ایرانی در بازتاب مذاکرات هسته ای را از نظر تاثیر گذاری بر افکار عمومی می توان به سادگی در صحبت های روزمره مردم مورد واکاوی قرار داد. تاکید این رسانه ها بر اخبار هسته ای و پوشش رویدادهای مرتبط با آن، چنان برجسته بوده که بخش مهمی از مکالمات روزمره مردم را این موضوع به خود اختصاص داده است. در واقع نوع نگاهی که این رسانه ها به نقل از دولتمردان و تیم دیپلماتیک و همچنین تولیدات خود به جامعه انتقال دادند باعث شد زمانی که مردم درباره مایحتاج روزانه شان نیز سخن می گویند از مذاکرات هسته ای و نتایج آن صحبت کنند. از بحث های اقتصادی و سیاسی گرفته تا موضوعات اجتماعی در نگاه مردم پیوندی جدی با موضوع هسته ای یافته بود و رسانه ها در این رویکرد نقش جدی داشتند.
سوال رایجی که در دو سال گذشته بسیاری از افراد جامعه از یکدیگر می پرسیدند درباره نتایج مذاکرات بود و هریک برای پیش بینی خود و تاثیری که نتیجه مورد نظرشان بر جامعه خواهد گذاشت به گزارش های رسانه ها اشاره می کردند. در چنین فضایی که حاصل برجسته سازی مساله هسته ای از سوی رسانه هاست، حساسیت مردم نسبت به اخبار مذاکرات هسته ای بالا رفته و پیگیری خطوط خبری مربوط به این موضوع یکی از دغدغه های مستمر آن ها در این دوسال بوده است.
علاوه بر حساس سازی مردم نسبت به موضوعات و مطالبات هسته ای تیم دیپلماسی ایرانی نیز از عملکرد رسانه های ایرانی متاثر بود و در چند مورد با الهام از نگاه رسانه ها در رفتار دیپلماتیک خود حداقل در حوزه دیپلماسی عمومی تغییراتی را لحاظ کردند. به عنوان نمونه می توان به تفاهم لوزان اشاره کرد که با پافشاری رسانه ها، تیم مذاکره کننده اقدام به شفاف سازی بیشتر کرد که به اذعان برخی کارشناسان مطالبه عمومی و رسانه ای پس از این شفاف سازی ها منجر به اصلاح و تکمیل برخی بندهای توافق شد.
موقعیت ما در رقابت با رسانه های بین المللی
تجربیات متفاوتی از عملکرد رسانه های ایرانی در جریان مذاکرات هسته ای به دست آمد که مرور برخی از آن ها می تواند برای مسئولان رسانه ای، دستگاه دیپلماسی کشور و مردم حاوی نکات مهمی باشد. روشن است که رسانه های غربی در بازنمایی مذاکرات هسته ای و اظهار نظرهای دیپلمات های ایرانی، قرائت خود را به افکار عمومی جهان ارائه می کردند و در خلأ وجود رسانه های ایرانی با تاثیرگذاری وسیع در حوزه بین المللی، بهره خود را از این میدان بی رقیب می بردند.
در یک نگاه حداقلی برای انتقال نگاه و پیام جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی و اثرگذاری بر افکار عمومی جهانی نیازمند رسانه هایی هستیم که به زبان های زنده دنیا فعالیت کنند و در عین حال بتوانند در موضوعاتی مهمی مانند مساله هسته ای به درستی این پیام را با قرائت ایرانی به مخاطب بین المللی انتقال دهند.
نبود چنین امکانی در گستره بین المللی، فضایی را فراهم کرده است تا دولت های غربی بتوانند با رسانه های خود، نگاه بدبینانه شان را در افکار عمومی جهانی نسبت به برنامه هسته ای ایران گسترش دهند و از رهگذر چنین القائاتی، اهداف خود در دشمنی با جمهوری اسلامی را پیگیری نمایند. ایران برای تغییر این رویکرد در سطح جهانی هزینه های فراوانی را در حوزه دیپلماسی پرداخته است و همچنان نیز با این ماجرا دست و پنجه نرم می کند در حالی که بار تغییر بخشی از این ذهنیت ها را رسانه های اثرگذار بین المللی می توانند از سوی ایران به دوش کشند.
هرچند رسانه های ایرانی فعالیت بین المللی نیز دارند اما بررسی ها نشان می دهد همچنان با وجود محدودیت های فنی و تکنیکی، عرصه به نفع رسانه های غربی تصاحب شده است.
قدرت اجماع سازی
تجربه دومی که در این زمینه قابل توجه است قدرت اجماع سازی رسانه های ایرانی در حوزه سیاست داخلی است. اگر بخواهیم یک نمونه از مسایلی را که رسانه های ایرانی توانسته اند افکار عمومی را بر سر آن به اجماع نزدیک کنند، نام ببریم بی شک باید به برنامه هسته ای اشاره کنیم. تجلی این ادعا در شعار «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» دیده می شود؛ شعاری که از زبان اقشار مختلف مردم و گروه های سیاسی شنیده شد و همه آن ها از این حیث اختلاف نظری نداشتند.
این مساله تا حد زیادی مدیون رویکرد واحد رسانه های مختلف در دفاع از حق مسلم هسته ای جمهوری اسلامی بود که در قالب یک مطالبه عمومی تجلی پیدا کرد.
آنچه برای مدیران رسانه ای و دولتمردان حائز اهمیت است اینکه اگر با تکیه بر این تجربه بر سر منافع ملی وحدت نظر شکل گیرد، می توان آن را به یک مطالبه عمومی تبدیل و از حمایت مردم در مسیر تحقق آن استفاده کرد. اختلاف نظرها در حوزه منافع ملی اگر به سطح رسانه ها کشیده شود با واکنش های مختلفی از سوی افکار عمومی مواجه خواهد شد و در این میان تنها منافع ملی و مردم هستند که متضرر می شوند.
جای خالی نگاه استراتژیک رسانه ای
توجه نداشتن به پیوست رسانه ای مذاکرات هسته ای سومین تجربه ای است که باید درباره آن بحث و بررسی های کارشناسی انجام شود. از دست دادن حوزه افکار عمومی پس از تفاهم لوزان به روشنی لزوم وجود چنین پیوستی را گوشزد کرد و شاید همین زنگ هشدار یکی از دلایلی بود که منجر به تقویت تیم رسانه ای حاضر در دور پایانی مذاکرات در وین شد.
ارتباط تنگاتنگ اعضای تیم دیپلماسی با نمایندگان رسانه ها و عملکرد مسئولانه خبرنگاران ایرانی حاضر در این تیم موجب شد در مقاطعی از مذاکرات رسانه های ایرانی به منبع انتشار اخبار در این زمینه تبدیل شود. این دست برتر نه تنها برای رسانه های ایرانی بلکه برای تیم مذاکره کننده و در نهایت منافع کشور فواید فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
حوزه دیپلماسی عمومی که یکی از مهمترین ابزارهای آن رسانه ها هستند نیازمند برنامه ریزی دقیق تر از سوی وزارت امور خارجه است. بی تردید این برنامه ریزی با همراهی و همکاری رسانه های ایرانی تکمیل و به نتایج مورد نظر نزدیک می شود. نباید این موضوع را در به روزرسانی چند صفحه به نام دیپلمات های ایرانی در شبکه های اجتماعی خلاصه کرد، هرچند این ابزار نیز در جای خود کارکردهای مطلوب و موفقیت آمیزی دارد.
با این همه، بازتاب مذاکرات هسته ای در رسانه ها را باید فراتر از حوزه اثرگذاری در افکار عمومی، در ابعاد دیگری همچون رسانه های اجتماعی نیز بررسی کرد. علاوه بر این جریان شناسی رسانه های غربی در این باره نیز حاوی نکات دیگری خواهد بود که درنهایت توجه به همه آن ها نقاط قوت و ضعف ما را در این تجربه بلند مدت پوشش رسانه ای نشان خواهد داد. با این نگاه دستاوردهای مذاکرات فراتر از انرژی صلح آمیز هسته ای قابل بررسی خواهد بود.
« سید ناصر نعمتی»
ماجرا اما به همین سادگی نیست. با رشد قدرت توده ها و طرح عقاید متنوع و متفاوت، هدایت افکار عمومی دشوارتر شده است و رسانه ها و سیاست مداران نیز با درک این دشواری نیاز خود به حوزه عمومی را با دقت و برنامه ریزی بیشتری مورد توجه قرار می دهند.
از آن جا که رسانه ها نقش هدایت افکار عمومی را بر عهده دارند در طول زمان با ارائه آگاهی های مورد نیاز مخاطب و اثبات صداقت خود، اعتمادی را در جامعه مخاطبان خود کسب می کنند که نمی توان نقش آن ها را در فضای سیاسی اجتماعی نادیده گرفت. این رسانه ها در مواقع حساس به کمک حوزه سیاست می آیند و مسئولیت اجتماعی خود را در قبال جامعه و کشور ایفا می کنند. یکی از عرصه های بروز این ایفای مسئولیت، مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای 1+5 بود که در مدت 12 سالی که به طول انجامید بروز و ظهور متفاوتی داشت.
رسانه ها و رهبری افکار عمومی در حوزه هسته ای
رسانه های ایرانی به خصوص در دو سال اخیر که جریان مذاکرات دچار تغییر شد، این رویداد مهم سیاسی و بین المللی را دنبال می کردند و با پوشش ادوار مذاکرات و ارائه گزارش ها و گفتگوهای کارشناسی کوشش می کردند نقش خود را به درستی ایفا کنند. این ایفای نقش به معنای تک صدایی و هماهنگی آنان در ارائه یک رویکرد واحد از مذاکرات هسته ای نبود و این رسانه ها با حفظ استقلال خود به بازتاب این مذاکرات پرداختند.
عملکرد رسانه های ایرانی در بازتاب مذاکرات هسته ای را از نظر تاثیر گذاری بر افکار عمومی می توان به سادگی در صحبت های روزمره مردم مورد واکاوی قرار داد. تاکید این رسانه ها بر اخبار هسته ای و پوشش رویدادهای مرتبط با آن، چنان برجسته بوده که بخش مهمی از مکالمات روزمره مردم را این موضوع به خود اختصاص داده است. در واقع نوع نگاهی که این رسانه ها به نقل از دولتمردان و تیم دیپلماتیک و همچنین تولیدات خود به جامعه انتقال دادند باعث شد زمانی که مردم درباره مایحتاج روزانه شان نیز سخن می گویند از مذاکرات هسته ای و نتایج آن صحبت کنند. از بحث های اقتصادی و سیاسی گرفته تا موضوعات اجتماعی در نگاه مردم پیوندی جدی با موضوع هسته ای یافته بود و رسانه ها در این رویکرد نقش جدی داشتند.
سوال رایجی که در دو سال گذشته بسیاری از افراد جامعه از یکدیگر می پرسیدند درباره نتایج مذاکرات بود و هریک برای پیش بینی خود و تاثیری که نتیجه مورد نظرشان بر جامعه خواهد گذاشت به گزارش های رسانه ها اشاره می کردند. در چنین فضایی که حاصل برجسته سازی مساله هسته ای از سوی رسانه هاست، حساسیت مردم نسبت به اخبار مذاکرات هسته ای بالا رفته و پیگیری خطوط خبری مربوط به این موضوع یکی از دغدغه های مستمر آن ها در این دوسال بوده است.
علاوه بر حساس سازی مردم نسبت به موضوعات و مطالبات هسته ای تیم دیپلماسی ایرانی نیز از عملکرد رسانه های ایرانی متاثر بود و در چند مورد با الهام از نگاه رسانه ها در رفتار دیپلماتیک خود حداقل در حوزه دیپلماسی عمومی تغییراتی را لحاظ کردند. به عنوان نمونه می توان به تفاهم لوزان اشاره کرد که با پافشاری رسانه ها، تیم مذاکره کننده اقدام به شفاف سازی بیشتر کرد که به اذعان برخی کارشناسان مطالبه عمومی و رسانه ای پس از این شفاف سازی ها منجر به اصلاح و تکمیل برخی بندهای توافق شد.
موقعیت ما در رقابت با رسانه های بین المللی
تجربیات متفاوتی از عملکرد رسانه های ایرانی در جریان مذاکرات هسته ای به دست آمد که مرور برخی از آن ها می تواند برای مسئولان رسانه ای، دستگاه دیپلماسی کشور و مردم حاوی نکات مهمی باشد. روشن است که رسانه های غربی در بازنمایی مذاکرات هسته ای و اظهار نظرهای دیپلمات های ایرانی، قرائت خود را به افکار عمومی جهان ارائه می کردند و در خلأ وجود رسانه های ایرانی با تاثیرگذاری وسیع در حوزه بین المللی، بهره خود را از این میدان بی رقیب می بردند.
در یک نگاه حداقلی برای انتقال نگاه و پیام جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی و اثرگذاری بر افکار عمومی جهانی نیازمند رسانه هایی هستیم که به زبان های زنده دنیا فعالیت کنند و در عین حال بتوانند در موضوعاتی مهمی مانند مساله هسته ای به درستی این پیام را با قرائت ایرانی به مخاطب بین المللی انتقال دهند.
نبود چنین امکانی در گستره بین المللی، فضایی را فراهم کرده است تا دولت های غربی بتوانند با رسانه های خود، نگاه بدبینانه شان را در افکار عمومی جهانی نسبت به برنامه هسته ای ایران گسترش دهند و از رهگذر چنین القائاتی، اهداف خود در دشمنی با جمهوری اسلامی را پیگیری نمایند. ایران برای تغییر این رویکرد در سطح جهانی هزینه های فراوانی را در حوزه دیپلماسی پرداخته است و همچنان نیز با این ماجرا دست و پنجه نرم می کند در حالی که بار تغییر بخشی از این ذهنیت ها را رسانه های اثرگذار بین المللی می توانند از سوی ایران به دوش کشند.
هرچند رسانه های ایرانی فعالیت بین المللی نیز دارند اما بررسی ها نشان می دهد همچنان با وجود محدودیت های فنی و تکنیکی، عرصه به نفع رسانه های غربی تصاحب شده است.
قدرت اجماع سازی
تجربه دومی که در این زمینه قابل توجه است قدرت اجماع سازی رسانه های ایرانی در حوزه سیاست داخلی است. اگر بخواهیم یک نمونه از مسایلی را که رسانه های ایرانی توانسته اند افکار عمومی را بر سر آن به اجماع نزدیک کنند، نام ببریم بی شک باید به برنامه هسته ای اشاره کنیم. تجلی این ادعا در شعار «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» دیده می شود؛ شعاری که از زبان اقشار مختلف مردم و گروه های سیاسی شنیده شد و همه آن ها از این حیث اختلاف نظری نداشتند.
این مساله تا حد زیادی مدیون رویکرد واحد رسانه های مختلف در دفاع از حق مسلم هسته ای جمهوری اسلامی بود که در قالب یک مطالبه عمومی تجلی پیدا کرد.
آنچه برای مدیران رسانه ای و دولتمردان حائز اهمیت است اینکه اگر با تکیه بر این تجربه بر سر منافع ملی وحدت نظر شکل گیرد، می توان آن را به یک مطالبه عمومی تبدیل و از حمایت مردم در مسیر تحقق آن استفاده کرد. اختلاف نظرها در حوزه منافع ملی اگر به سطح رسانه ها کشیده شود با واکنش های مختلفی از سوی افکار عمومی مواجه خواهد شد و در این میان تنها منافع ملی و مردم هستند که متضرر می شوند.
جای خالی نگاه استراتژیک رسانه ای
توجه نداشتن به پیوست رسانه ای مذاکرات هسته ای سومین تجربه ای است که باید درباره آن بحث و بررسی های کارشناسی انجام شود. از دست دادن حوزه افکار عمومی پس از تفاهم لوزان به روشنی لزوم وجود چنین پیوستی را گوشزد کرد و شاید همین زنگ هشدار یکی از دلایلی بود که منجر به تقویت تیم رسانه ای حاضر در دور پایانی مذاکرات در وین شد.
ارتباط تنگاتنگ اعضای تیم دیپلماسی با نمایندگان رسانه ها و عملکرد مسئولانه خبرنگاران ایرانی حاضر در این تیم موجب شد در مقاطعی از مذاکرات رسانه های ایرانی به منبع انتشار اخبار در این زمینه تبدیل شود. این دست برتر نه تنها برای رسانه های ایرانی بلکه برای تیم مذاکره کننده و در نهایت منافع کشور فواید فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
حوزه دیپلماسی عمومی که یکی از مهمترین ابزارهای آن رسانه ها هستند نیازمند برنامه ریزی دقیق تر از سوی وزارت امور خارجه است. بی تردید این برنامه ریزی با همراهی و همکاری رسانه های ایرانی تکمیل و به نتایج مورد نظر نزدیک می شود. نباید این موضوع را در به روزرسانی چند صفحه به نام دیپلمات های ایرانی در شبکه های اجتماعی خلاصه کرد، هرچند این ابزار نیز در جای خود کارکردهای مطلوب و موفقیت آمیزی دارد.
با این همه، بازتاب مذاکرات هسته ای در رسانه ها را باید فراتر از حوزه اثرگذاری در افکار عمومی، در ابعاد دیگری همچون رسانه های اجتماعی نیز بررسی کرد. علاوه بر این جریان شناسی رسانه های غربی در این باره نیز حاوی نکات دیگری خواهد بود که درنهایت توجه به همه آن ها نقاط قوت و ضعف ما را در این تجربه بلند مدت پوشش رسانه ای نشان خواهد داد. با این نگاه دستاوردهای مذاکرات فراتر از انرژی صلح آمیز هسته ای قابل بررسی خواهد بود.
« سید ناصر نعمتی»
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار