به گزارش خبرگزاری بسیج؛ ازدواج
پيمان مقدسي است كه در آن زن و مرد بر اساس يک تعهد قانوني، شرعي و عاطفي پيمان مي
بندند تا با تشكيل خانواده در يک زندگي مشترک، نيازهاي همديگر را تامين و درنشيب و
فرازها و تلخي و شيريني هاي زندگي يار و غمخوار هم باشند. با اين وجود،خانواده يكي
از اركان جامعه بشمار مي رود و دستيابي به جامعه سالم در گرو سلامت خانواده و تحقق
خانواده سالم،مشروط به برخورداري معماران (زوجين) آن از سلامت رواني و داشتن رابطه اي
مطلوب با يكديگر است.
مفهوم ازدواج، در طول قرون و اعصار و تحت تأثير تحولات
اجتماعي، دگرگون شده است و در يک مسير تكاملي، ضمن حفظ ارزشهاي اين پيوند، نوع
نگرش مردان و زنان نسبت به آن نيز تحول يافته است.
از گذشته های بسیار دور، ازدواج و تشکیل خانواده در هر دین
و مسلکی مورد قبول بوده است به اعتقاد بسیاری از فلاسفه و دانشمندان فقط از طریق
ازدواج است که فرد به آرامش واقعی دست پیدا می کند همان مساله ای که در قرآن کریم
هم به آن اشاره شده است.
بالا رفتن سن ازدواج يكى از معضلات مهم جوامع بشرى است; زيرا با افزايش سن ازدواج، جوانان از شيوه بهنجار ارضاى غريزه جنسى و آثار و فوايد آن محروم مى شوند. در جوامع گذشته پسران و دختران با رسيدن به سن بلوغ، يا كمى بعد از آن اقدام به ازدواج مى كردند و مجرّد ماندن يك نقص اجتماعى محسوب مى شد.
اما با پيچيده تر شدن جوامع و ايجاد خواسته ها و انگيزه هاى كاذب، ذائقه اجتماعى تغيير يافت و به تبع اين تغيير ذائقه، نياز طبيعى و غريزى به ازدواج سركوب و اين روند، تا جايى پيش رفته كه امروزه در بعضى جوامع غربى، جوانان بكلى از ازدواج سرباز زده اند و آن را مانعى براى آزادى خود تلقّى مى كنند.
تنها زمانى به ازدواج روى مى آورند كه نشاط جوانى را از دست بدهند و نيازمند يك پرستار يا مراقب هستند. متأسفانه اين فرهنگ اشتباه جوامع اسلامى از جمله جامعه اسلامى ما را نيز تحت تأثير خود قرار داده است، به گونه اى كه افزايش رو به تزايد سن ازدواج در كشور، مشكلات فراوانى به دنبال داشته است.
مشكلاتى همچون افسردگى و از بين رفتن
نشاط در جوانان، ابتلا به وسواس زياد در انتخاب همسر، مشكل آفرينى فرزندان بزرگ و
ازدواج نكرده در خانه، افزايش اضطراب و نگرانى ـ بخصوص در دختران ـ بلاتكليفى، از
دست رفتن طراوت و زيبايى، نااميدى و تصميم به عدم ازدواج به خاطر كاهش ميل به
ازدواج، بى دقتى در انتخاب همسر، احتمال افزايش انحرافات، و ده ها مشكل از اين
قبيل كه جوانان ما را، به چالش كشانده است.
علل افزايش سن ازدواج
با پيچيده تر شدن جوامع، انتقال از دوره كودكى به بزرگ
سالى دشوارتر و مستلزم كسب آموزش ها و مهارت هاى بيشترى گرديده است. فاصله ميان
بلوغ جنسى و بلوغ اجتماعى ـ اقتصادى در جوامع جديد، محسوس تر گشته و خود را در
طولانى شدن دوره نوجوانى و افزايش سن ازدواج نشان داده است. به هر تقدير، سن
ازدواج در هر جامعه اى بر حسب شرايط محيطى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خاص آن
جامعه تعيين مى گردد. سن ازدواج نه تنها در جوامع گوناگون متفاوت است، بلكه در
جامعه اى واحد نيز در طول زمان، ثابت نمى ماند و بر طبق شرايط ياد شده، كم و زياد
مى شود.
عوامل اجتماعى
زندگى اجتماعى گرچه يكى از ضروريات حيات انسان است، به
گونه اى كه بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگى نيست، ولى با اين حال، اگر در
برنامه ريزى و سياست گذارى جامعه، دقت كافى نشود، مشكلات زيادى به وجود مى آيد.
برخى از عوامل افزايش سن ازدواج به مسائل اجتماعى برمى گردد.
عوامل اقتصادى
يكى از عمده ترين دلايل تأخير ازدواج از نظر جوانان، عوامل
اقتصادى است. در يک گفتوگوى ساده با جوانان، بخصوص پسران، مى توان به آسانى فهميد
كه علت نداشتن تمايل به ازدواج در بيشتر آنها برخوردار نبودن از شغل، مسكن و تهيه
لوازم و ضروريات زندگى و جشن ازدواج است. در اين بين، خانواده هاى دختران هم مشكل
تهيه جهيزيه را سد بزرگى براى ازدواج دخترانشان مى دانند، بخصوص خانواده هايى كه
چند دختر با فاصله هاى سنّى كم، پشت سرهم دارند.هزينه هاى مالى يك خانواده بسيار
گسترده و متنوع است؛ هزينه هاى مسكن، خوراک، پوشاک، درمان، تفريحات اعضاى خانواده،
تحصيلات فرزندان، رفت و آمد و مانند اينها. روشن است كه تأمين كامل چنين مخارجى
تنها در
صورتى امكان پذير است كه افراد به مشاغلى با درآمد كافى
دسترسى داشته باشند. در غير اين صورت، هرچند ممكن است تعداد كمى از جوانان به
ازدواج روى آورند و زندگى فقيرانه اى را در پيش گيرند، ولى معمولا افراد ترجيح مى
دهند تا زمانى كه شغل مناسبى به دست نياورده اند، ازدواج نكنند.
به هر حال، عوامل اقتصادى كه در تأخير ازدواج نقش دارند،
به اختصار عبارتند از: تهيه جهيزيه كه يكى از رسوم ايرانيان است، تهيه مسكن اگرچه
در حد اجاره يك منزل كوچك; بيكارى پسران و نداشتن شغل مناسب و بالا رفتن هزينه هاى
زندگى. اين موضوع با قدرى تفاوت در رسوم، در ساير كشورها نيز نمود پيدا مى كند.
در حال حاضر يکي از عمده ترين موانع ازدواج برپايي جشنهاي
سنگين مي باشد زيرا به دليل کمرنگ شدن تعاون و همکاري و حرفهايي مانند اينکه فقط
يکبار است و يا اينکه "براي فرزندانمان آرزو داريم.” چنين جشن هاي سنگين برقرار مي
کنند و زوجين مجبورند تا چند سال بعد از ازدواج بدهي هاي اين مراسم را بپردازند.
عدم توان اقتصادى كافى انگيزه ازدواج جوانان را پايين مى
آورد و اجازه نمى دهد آنان در سن پايين ازدواج كنند.
اما گاهى داشتن توان اقتصادى مانند داشتن شغل، مانع ازدواج
مى شود و آن در صورتى است كه دختران شاغل باشند. بسيارى از دخترانى كه شغلى براى
خود دست و پا مى كنند و مشغول به كار مى شوند، رغبت خود را نسبت به ازدواج از دست
مى دهند. دلايلى كه موجب كاهش ميل آنها به ازدواج مى شود عبارتند از:
1. دختران وقتى شاغل مى شوند، توان اقتصادى شان بالا مى رود و
به استقلال اقتصادى مى رسند. از آنجايى كه يكى از انگيزه هاى دختران براى ازدواج،
نياز اقتصادى است و از مجرّد ماندن خود احساس سربار خانواده بودن دارند، با رسيدن
به استقلال اقتصادى، اين در آنها از بين مى رود و در نتيجه، مى بينيم بسيارى از
آنان رغبت چندانى به ازدواج ندارند. برخى از صاحب نظران غربى نيز بر نقش عناصر
فرهنگى تأكيد كرده و اظهار داشته اند: زنان به دليل آنكه مزاياى اقتصادى اشتغال،
امنيت و رضايت شخصى بيشترى در مقايسه با ازدواج برايشان فراهم مى آورد، به اهداف
شغلى اولويت بيشترى داده، در نتيجه، ازدواج را به تأخير مى اندازند. بنابراين،
دخترانى كه به ازدواج به عنوان يك تكيه گاه اقتصادى نگاه مى كنند، اگر با به دست
آوردن شغل به منبع اقتصادى خوبى برسند، دليلى براى ازدواج ندارند و تا مجبور
نشوند، ازدواج نمى كنند; چنان كه وجود اين عامل در زنان بيوه نيز بزرگ ترين مانع
براى تن دادن آنها به ازدواج مجدّد است.
2. داشتن شغل از اين نظر كه هم منبع اقتصادى و هم سرگرمى خوبى
است كه مى تواند در انسان نشاط و شادى به وجود آورد، جايگاه خاصى در بين دختران
دارد. گاهى علاقه به شغل در دختران چنان زياد مى شود كه به خاطر ترس از دست دادن
آن، ازدواج نمى كنند و خواستگاران را به بهانه هاى گوناگون رد مى كنند. بنابراين،
يكى از انگيزه هاى ازدواج دختران، كه بيرون آمدن از تنهايى و انس گرفتن به همسر
است، با شاغل شدن آنان از دست مى رود; زيرا نزد آنها شغل به جانشين مناسبى براى
ازدواج تبديل شده است.
نقش مسكن درسن ازدواج
نخستین عاملی كه در مسئله ازدواج مطرح می شود ، عامل مسكن است. هر خانواده به یك واحد مسكونی مستقل نیاز دارد. داماد یا عروس سرخانه شدن ، یا زندگی مشترك با خانواده پدر و مادر نتیجه اش دخالت های آنها و دیگر خویشاوندان ، و در نهایت اختلاف و ناسازگاری است. از این رو قبل از ازدواج، باید موضوع مسكن حل شود. بیشتر زوج های جوان و پسران ترجیح می دهند، ولو در یك اطاق ، مستقل زندگی كنند. بنابراین منظور از مسكن، داشتن آپارتمان یا خانه ی مجلل نیست. البته اگر امكان مالی باشد، مانعی ندارد. اما در حالتی كه وسع مالی نباشد، آنچه مهم است استقلال در مسكن است؛ ولو یك آپارتمان بسیار كوچك و یا به صورت استیجاری. داشتن مسکن نیز یکی از مقوله های مهمی است که عدم وجود آن سن ازدواج را بالا می برد.
وسائل زندگی وهزینه های رفاهی و معیشتی
برابر رسم معمول ، دختر جهیزیه ای شامل وسایل زندگی با خود
به خانه بخت می برد. چنانچه پسر و خانواده او روی مسئله زیاد بودن جهیزیه پافشاری
كند زمینه انصراف از ازدواج را فراهم می آورد. باید ازدواج را باناشویی قرار گیرد.
در جامعه ما غالباً تامین هزینه های زندگی به عهده شوهر
است. بعضی
از دختران ملاك ازدواج را میزان درآمد پسر قرار می دهند تا بتواند هزینه های زندگی
را در یك سطح عالی تأمین نماید. گاه توقع زیاد موجب می شود كه شوهر با وجودِ داشتن
شرایط مناسب ، از ازدواج منصرف شود. بنابراین توقع دختر باید در حد توانایی پسر و
وسع مالی او باشد و دختر و پسر قبل از ازدواج ، شرایط شغلی و درآمد و توقع همسر
خود را در نظر بگیرند و در انتخاب همسر با آگاهی و بصیرت تصمیم گیری نمایند.
تشریفات ازدواج
پايبند شدن به رسومات موهوم و خيالي و سنگين كردن هزينه هاي ازدواج و توقّع هاي بي مورد يكي از موانع اجراي ازدواج در اجتماع است.بر آوردن آرزوهاي بيجا و تشريفات زائد با هزينه هاي كمر شكن موضوع ازدواج را ناممكن و يا دشوار ساخته است.با اينكه جشن ويژه و مراسم مخصوص و دعوت مؤمنين به وليمه عروسي امري مستحب است و شرع مقدّس اسلام نيز به آن دستور داده است ولي اين مراسم نبايد با خرجهاي گزاف و كمر شكن و شهوت طلبي همراه باشد.امروزه هزينه مخارج ازدواج آنقدر بالا رفته است كه كمتر جواني مي تواند به خود جرئت داده و بار چنين مخارجي را تحمّل نمايد.اگر چه دستور تزويج و اقدام به چنين امر مقدّس يك موضوع همگاني و عمومي است و زن و مرد و دختر و پسر واجد شرايط و نيازمند ازدواج بايد اين سنّت الهي و نبوي را عملي سازند اما با توجّه به وضع زندگي و مراسم پر تشريفات عصر حاضر و سنگيني مهريه ها و...عملا"اين موضوع را در مورد اكثريّت جوانان غير ممكن ساخته است.
عوامل فرهنگى
گرچه كشور ما از يك فرهنگ غنى و كامل اسلامى برخوردار است، ولى به دلايلى همچون نفوذ فرهنگ بيگانه و مانند آن، اين فرهنگ كم رنگ شده و سفارش هاى اكيد اسلام به تعجيل در ازدواج و كراهت از تأخير آن، تا حدى بين جوانان به فراموشى سپرده شده است. جوان ايرانى كه در گذشته مهم ترين برنامه اش در اولين فرصت، ازدواج و تشكيل زندگى بود، امروز ديگر اين گونه فكر نمى كند و حتى عده قليلى زمان ازدواج را مختصّ ميان سالى مى دانند. بنابراين، نفوذ فرهنگ غربى به ذهن جوانان ما يكى ديگر از عوامل مهم در تأخير ازدواج و عدم رغبت جوانان به ازدواج بموقع است و ترس اين وجود دارد كه اين فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگير شود.
برتري طلبي
از دیگر موانع ازدواج برتري طلبي و اشكال تراشي در مورد انتخاب همسر است.ديانت و فضائل اخلاقي وحريّت و آزادي در انتخاب همسر از اصول ازدواج به شمار مي رود.هدفهاي اقتصادي و مال اندوزي و ملاحظات ديگر در انتخاب همسر باعث انحراف در مسير اين امر مقدّس است.چه بسا دختراني هستند كه حاضر نشده اند با افراد متديّن و با اخلاق ازدواج كنند سرانجام شانس ازدواج را به كلّي از دست داده اند و بالعكس مردان زيادي هم پيدا مي شوند كه سراغ پيرايه ها و شخصيت هاي كاذب و مادّي مي روند و نتيجه اش عدم موفّقيّت يا ندامت پس از ازدواج است.
یادداشت: شمس الله سلیمانی کارشناس علوم تربیتی