حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی درباره برگزاری کنگره حزب کارگزاران در سال جاری گفته بود: « شوراهای استانی در 25 استان کشور تشکیلشده و شرایط برای برگزاری اجتماع بزرگ کارگزاران فراهم است.»[1]
در همایش سراسری کارگزاران که پیش کنگره هم به آن میگفتند سرشاخههای اصلی سراسر کشور این حزب هم حضور داشتند. آنها آمده بودند تا در فاصله سه ماه مانده به کنگره و هفت ماه مانده به انتخابات مجلس اصلیترین مواضع حزب را دریافت کنند و خط سیاسی ابلاغی در تهران را برای اجرا به شهرستان محل فعالیت خود ببرند.[2]
آنچه مشخص است کارگزارانیها بهواسطه ارتباط نزدیک با بدنه دولت و همچنین حمایت ویژه هاشمی رفسنجانی در تلاشاند تا برای انتخابات مجلس بتوانند اصلاحطلبان را زیر چتر خود قرار دهند و مدیریت صحنه را در انتخابات پیش رو از آن خود کنند.
سازماندهی استانی، برگزاری همایش برای سرشاخههای اصلی استانها، تقویت ارگانهای رسانهای منتسب به کارگزاران، تخریب عارف و تلاش برای کاهش محبوبیت وی در افکار عمومی، راهاندازی شاخه جوانان در استانهای کشور، دعوت از معاونین رئیسجمهور در جلسات کارگزاران، بیان اظهارات تند و ساختارشکنانه در حمایت از فتنه گران باوجوداینکه بارها اعلامشده است "فتنه" خط قرمز نظام جمهوری اسلامی است از جمله تلاشهای کارگزاران برای احیای دوباره در فضای سیاسی کشور و رسیدن به قله تصمیمگیری برای سایر احزاب اصلاحطلب تاکنون بوده است.[3]
اما کارگزارانیها امروز بر سر یک دو راهی قرار گرفتهاند، «عارف یا ناطق نوری»
گزینه اول - محمدرضا عارف است که در آخرین روزهای منتهی به برگزاری انتخابات به نفع حسن روحانی کاندیدای طیف میانه رو کنار کشید تا امروز منجی اصلاحطلبان عنوان شود و توجه بسیاری از حامیان جناح چپ را به خود معطوف کند.
او پس از اتمام انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و روی کار آمدن دولت حسن روحانی، با راهاندازی بنیاد «امید ایرانیان» فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را برای ورود به عرصه انتخابات مجلس دهم سامان داد و امروز پرتلاشترین چهره این روزهای اصلاحطلبان برای رقابت های انتخاباتی مجلس دهم شمار می رود. او اين بار كناربرو نيست و سودای ریاست مجلس دهم را دارد و میخواهد رهبری اصلاح طلبان در رقابتهای انتخابات مجلس دهم را بر عهده بگیرد.[4]
همین محبوبیت در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان و فعالیت جدی عارف برای انتخابات پیش رو موجب شد تا برخی از اصلاحطلبان تندرو (کارگزارانیها) را برای سردمداری این جریان در روند انتخابت مجلس دهم به زحمت بیاندازد.
چناچه کارگزارانیها در حدود یک سال گذشته از هیچ چیزی برای مخدوش کردن چهره عارف و صدمه زدن به محبوبیت او در بدنه اجتماعی اصلاح طلبان فروگذار نکردند.[5]
ولی امروز آنها مجبور شده اند تا از «محمدرضا عارف» به عنوان یکی از گزینه های محتمل برای سرلیستی نام ببرند.
هفته گذشته صدا - ارگان رسانهای کارگزاران - خبری در مورد محمدرضا عارف رسانهای شد که مدام در معرض تایید و تکذیب سیاسیون قرار گرفت و این سوال را در افکار عمومی ایجاد کرد که چرا خبری با مضمون محوریت عارف در انتخابات مجلس دهم نه از سوی شخصیتهای سیاسی اصلاح طلب و نه از سوی رسانههای معطوف به محمدرضا عارف، بلکه از سوی ارگان رسانهای کارگزاران در صدر اخبار سیاسی روز قرار گرفت تا مدام مورد تکذیب و تایید سیاسیون قرار بگیرد.
گزینه دوم - کارگزاران «ناطق نوری» است. آنها با وجود اینکه تاکنون ابراز تمایلی از سوی ناطق برای ورود به صحنه انتخابات صورت نگرفته است ولی بارها از سوی رسانه های خود به محوریت ناطق نوری در انتخابات مجلس دهم اشاره کرده اند و تصویر ناطق را در صفحه مجلات و روزنامه های خود قرار داده اند.
قطعا نزدیکی و رفاقت هاشمی و ناطق در مسیر انتخاباتی کارگزارانیها بیتاثیر نیست و یکی از راهبردهای کارگزاران بهرهگیری و به میدان کشیدن ناطق نوری است.
صدا همچنین نوشت: «با نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم باز هم توجه ها به سمت ناطق نوری رئیس مجلس سابق جلب شده است.»
محمد قوچانی با اشاره به لزوم کاندیداتوری ناطق در انتخابات پیش رو می گوید ناطق رئیس مجلس مناسبی است.[6]
حسین مرعشی نیز طی مصاحبهای با روزنامه آرمان از ناطق ستایش میکند و میگوید: آقای ناطق در سال 76 انتخابات رقابتی را پذیرفت، در آن شرکت کرد نتیجه را واگذار کرد، واگذاری را هم پذیرفت و به رقیبش که پیروز شده بود، تبریک گفت. آیا ما متناسب با این منش با آقای ناطق نوری و هواداران ایشان رفتار کردیم؟ نه، طوری رفتار کردیم که جناح اصولگرای اصیل برای دوره طولانی نتوانست در صحنه کشور عرض اندام کند و نتیجه این شد که کار به دست نیروهای ناشناخته مانند احمدینژاد و... افتاد که برای کشور مشکلاتی درست کردند. آن اتفاقات خلأ عقلانیت نبود، غلیان احساسات پاک بود و فکر میکردیم با سرعت همه چیز درست میشود. اصلاحطلبی اکنون در شرایط تکامل فکری خودش است یعنی تب و لرز خودش را کرده و اکنون درشرایط متعادلی است و فهمیده که جامعه را نمیشود یکشبه اصلاح کرد.[7]
آنچه کارگزاران در صدد رسیدن به آن تلاش میکند این است که کدام یک از این گزینهها «ناطق یا عارف» مسیر راحتتری را برای مدیریت صحنه توسط کارگزاران هموارتر میکند و کدامیک از گزینه ها «ناطق یا عارف» می تواند شرایط بهتری را برای ورود گزینههای حزب کارگزاران برای تکیه زدن بر روی کرسی های سبز رنگ بهارستان را فراهم کند.
دور
از ذهن هم نیست که کارگزارانیها تمام تلاش خود را برای به صحنه آوردن
ناطق بکار گیرند تا مجبور نباشند نام «محمدرضا عارف» را به عنوان سرلیت خود
انتخاب کنند. آنچه بیش از هر چیز دیگر بعداز انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
نمود واقعی خود را در رسانهها و اظهار نظرهای شخصیت های سیاسی وابسته به
کارگزاران نشان داد، این بود که آنها دل خوشی از «خوشنامی های محمدرضا
عارف» ندارند.
قطعا
عارف هم درپی کسب یک جایگاه سیاسی پایدار و قابل اتکا برای خود است و به
همین دلیل نیز بعد از آخرین انصراف انتخاباتی خود؛ تصمیم به راهاندازی
روزنامه و دانشگاه و حزب گرفت تا فعالیت های سیاسی خود را با قدرت بیشتری
در فضای سیاسی کشور انجام دهد. اما اینکه سرنوشت فعالیتهای سیاسی عارف
اینبار نیز قرار است در گرو تصمیمات احزابی چون کارگزاران گره بخورد یا نه؛
پاسخی است که تنها خود عارف باید بدهد.