«کیهان نسبت به آیتالله هاشمی دلسوزتر از شماست»
به گزارش بسیج، روزنامه کیهان در مطلبی نوشت: در پی انتشار گزارش خبری کیهان با عنوان «نشتی کوزه کارگزاران کدام اهداف پنهان را فاش میکند» در تاریخ 94/5/18 جوابیهای از سوی آقای محسن هاشمی رفسنجانی عضو مرکزیت حزب کارگزاران سازندگی به کیهان ارسال شد. اما وی این جوابیه را نه به عنوان دفاع از حزب متبوع خویش، بلکه به عنوان فرزند آقای هاشمی رفسنجانی ارسال کرده است. گرچه انتشار این متن به لحاظ قانونی الزامی ندارد، اما ذیلا متن کامل آن را به همراه پاسخ کیهان تقدیم خوانندگان محترم میکنیم:
جناب آقای حسین شریعتمداری
مدیرمسئول روزنامه کیهان
احتراما پیرو انتشار مکرر مطالبی در روزنامه کیهان متن ذیل جهت مطالعه جنابعالی و انتشار در آن روزنامه را ارسال میگردد:
«به اقتضای دو دهه فعالیتهای پژوهشی و مطالعه تاریخ انقلاب اسلامی در دفتر نشر معارف انقلاب و همچنین حضور به عنوان مسئول دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی در زمان تصدی ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، مطالب رسانهای پیرامون ایشان را به جهتی علاوه بر نسبت فرزند و پدری پیگیری کردهام و در این سالها، احساس من این بوده است که عملکرد روزنامه کیهان بخصوص در دهه اخیر در مورد ایشان خارج از حیطه انصاف که درج نقاط قوت و ضعف در کنار یکدیگر و حتی انتقاد صرف بوده و عمدتا رنگ روی تخریب یافته است.
یکی از روشهایی که همکاران شما در این دوره برای تخریب آیتالله هاشمی از آن سود بردهاند منتسب کردن افراد مجرم و مسئلهدار به ایشان بوده که نمونه آخر آن تلاش برای انتساب آقای بابک زنجانی، به صرف وجود عکسی در یک مراسم عمومی است که نامبرده از سوی وزارتخانه مربوطه به عنوان صنعتگر نمونه، در کنار دهها نفر دیگر مورد تقدیر قرار گرفته و بر این اساس کیهان اصرار دارد، به استناد یک عکس در مراسم عمومی، وی را که اکنون به دلیل بدهی چند هزار میلیارد تومانی به بیتالمال تحت بازداشت است را به دولت سازندگی و آیتالله هاشمی منتسب و اینگونه القا کند که او با حمایت دولت سازندگی اقدامات مجرمانه را صورت داده است.
خوب میدانید که تصویر مربوطه، متعلق به چندین سال قبل از فعالیتهای اقتصادی مسئلهدار این فرد بوده و در یک مراسم عمومی، تعدادی از صنعتگران بخش خصوصی، توسط دستگاه رسمی کشور انتخاب و از ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام لوح تقدیر دریافت کرده و در این زمان نامبرده تنها مدیر یک کارخانه صنعتی کوچک بوده است و اگر صرف یک عکس در مراسمی عمومی با فردی که هنوز مرتکب جرمی نشده است، معنای حمایت از مجرم را میدهد، پس باید در مورد بسیاری از افراد که پس از ارتکاب جرم و تشکیل دادگاهشان در مراسم رسمی در کنار بزرگان کشور عکس دارند، چه قضاوتی باید کرد؟
پرسش اساسی اینجاست که فعالیتهای مجرمانه این فرد که موضوع یکی از دهها پرونده بزرگ مفاسد اقتصادی در دولت گذشته است، بعد از سال 1388 صورت گرفته است و معلوم نیست چرا حامیان سابق وی اصرار دارند به جای پرداختن به اصل موضوع جرم و روش انجام تخلف و حامیان و آمران بابک زنجانی، مسائل اصلی را مسکوت گذاشته و با تلاش وافر به داستانسرایی و قصهبافی در مورد گذشته دور وی و 20 سال قبلش بپردازند.
چرا در روزنامه کیهان و جریان رسانهای همراه در زمان تخلفات او و حمایت تمام قامت دولت قبل از آن یک کلمه نوشته نشد در حالیکه جریان رسانهای منتقد دولت گذشته اسناد و تصاویر و مدارک قابل توجهی در مورد وی منتشر کرده بودند.
چرا اکنون که حدود 20 ماه است که از دستگیری او میگذرد، روزنامه کیهان و گروه رسانهای همراه در مورد آمران و حامیان اصلی بابک زنجانی کلمهای نمینویسند، برای مثال اینکه چه کسی به چندین عضو وقت کابینه دستور داده که با زیر پا گذاشتن قوانین بستر را برای دستاندازی به بیتالمال فراهم کنند؟
با این همه حمایتهای قبلی، به نظر میرسد اینگونه پرداختن به موضوع، قربانی کردن یک مهره سوخته است و اکنون باید برای جلوگیری از سرپوش گذاشته شدن بر این پرونده با حامیان و آمران وی برخورد شده و بازگرداندن چندین هزار میلیارد تومانی که از بیتالمال ربوده شده است، سرلوحه پیگیریها قرار گیرد.
جناب آقای شریعتمداری، همانگونه که شما بهتر از بنده میدانید، مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی، دو یار جدانشدنی انقلاب و سرمایههای کشور هستند که اتحاد آنها کشور را از خطرات بسیاری عبور داده است. پس اگر شما که به طور مداوم اصلاحطلبان تندرو را به جهت تخریب آیتالله هاشمی، در دهه هفتاد تخطئه میکنید، چرا اجازه میدهید، در روزنامهای که تحت مسئولیت شماست این موضوع تکرار شده و بر اساس جعلیات، مطالبی ناجوانمردانه علیه سرمایههای کشور نوشته شود. به هر حال وجود اختلاف نظر بین جنابعالی و همفکران شما با آیتالله هاشمی رفسنجانی قابل انکار نیست، اما آیا باید اختلاف نظر منجر به عبور از مرزهای اخلاقی و شرعی گردد و در روزنامه وابسته به بیتالمال اینگونه در مورد ایشان نوشته شود؟
آیا این احتمال را نمیدهید که همانگونه که امروز اصلاحطلبان از حملات ناجوانمردانه به ایشان در دوران قدرت خود، پشیمان هستند و یکی از دلایل شکست خود را در تخریب ناجوانمردانه آیتالله هاشمی رفسنجانی میدانند، روزی اصولگرایان هم افراط امروز در حمله و تخریب ایشان را به عنوان علت شکست خود بشمارند؟ و حتی اگر این افراط در تخریب به شکست سیاسی نیز نیانجامد، با روز حساب که به تعبیر معصوم(ع) قریب و بسیار نزدیک است، چه خواهند کرد؟»
لذا انتظار اخلاقی از جنابعالی آن است، با توجه به انتشار مکرر مطالبی علیه آیتالله هاشمی متن فوق در روزنامه به عنوان جوابیهای مختصر منتشر گردد.
در پاسخ به اظهارات آقای محسن هاشمی گفتنی است:
1- اینکه ایشان ارتباط بابک زنجانی - یکی از مفسدین مرتبط با کارگزاران- را با دولت سازندگی، صرفاً بدلیل یک عکس دانسته و بخاطر آن گلایه کردهاند، مصداق بارز «تجاهلالعارف» است و ایشان بهتر از هر کس دیگری میداند که عکس بابک زنجانی با آقای هاشمی رفسنجانی، نه «علت» این ادعا که تنها و تنها «یک نشانه» از این واقعیت تلخ است و نباید و نمیتوان از تمام آن واقعیتهاچشم پوشید.
2- اینکه گفته شده «تصویر مربوطه مربوط به چندین سال قبل از فعالیت اقتصادی مسألهدار این فرد بوده» هم از آن حرفهاست که باورش برای هیچ کس و حتی خود ایشان هم ممکن نیست! وگرنه کیست که نداند به اقرار هفتهنامه «آسمان»- از سری نشریات خانواده کارگزاران «بابک زنجانی» کار خود را از رانندگی رئیس وقت بانک مرکزی آغاز کرد و اندکی بعد با رانت بانک مرکزی، به درآمد روزانه 17 میلیون تومان در سالهای آغازین دهه هفتاد رسید!؟ فراموش نکنید که زنجانی 2 سال قبل، در مجله آسمان، ارگان کارگزاران قرب و منزلت داشت و در مصاحبهای مطول و مفصل و در قالب یک رپرتاژ آگهی با افتخار تمام بعنوان «مرد 25 هزار میلیارد تومانی» معرفی شد! زمان این مصاحبه که در آن سالهای دور نیست!؟ اتفاقاً مربوط به اوج فعالیتهای خلاف وی بود و همان جاست که صراحتاً از حمایت دولت سازندگی میگوید: «راننده آقای نوربخش بودم... بعد از خدمت... آقای نوربخش 5-4 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه میگفتند ارزش دلار میخواهد هزار تومان شود، مردم میرفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند. آقای نوربخش به من گفت بیا و با مجموعههایی که دلار به بازار تزریق میکند تا قیمت بالا نرود و 5-4 نفر بودند کار کن. به من اعتماد پیدا کرده بود. برای تحویل ارزی که قرار بود به منظور کنترل بازار توزیع کنیم برای هر کس سقفی تعیین شده بود. سقف بقیه بالا بود 50 میلیون دلار و 100 میلیون دلار... سقف اعتباری من 20 میلیون دلار بود. آقای نوربخش از کارهایم میپرسیدند. من هم تعریف میکردم که به طور مثال در بازار مغازه گرفتیم. این طور شد. آن طور شد. اولین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع در بازار گرفتم 17 میلیون دلار بود. اولین کارمزدی هم که گرفتم 17 میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم. هر روز از بانک مرکزی دلار میگرفتم. دلارها را از بانک مرکزی میگرفتم و در بازار میفروختم و پول ریالیاش را به بانک واریز میکردم. حدود 6-7 ماه این کار را انجام دادم و با شرکتهای مختلفی که در کار ارز ورود داشتند، آشنا شدم... (درباره عکس با هاشمی و روحانی) من پیش این آقایان رفتم تا جایزه بگیرم... تا حالا سه چهار بار آقای هاشمی را از نزدیک دیدهام. بعد از انتخابات خدمت ایشان رفتم و توضیحی درباره کارهایم به ایشان دادم. بیشتر از 8 سال است که عکس ایشان در اتاقم هست.»
این اظهارات نه در روزنامه کیهان منتشر شده و نه مربوط به دیروز و پریروز است! اینها خاطرات سالهای دور یعنی دوره سازندگی است که دو سال پیش در «آسمان» کارگزاران چاپ شده! اینها که دیگر تنها یک عکس یادگاری نیست، قصه تلخ فساد سیستماتیک در دوران تورم 50 درصدی سازندگی است. قصه مردمی که شبها برای خرید ارز، پشت در بانک میخوابیدند و سود روزانه 17 میلیون تومان آن فساد، در جیب نوچههایی چون بابک زنجانی میرفت. آیا اینها را هم مصداق داستانسرایی و قصهبافی میدانید!؟ اگر بله، چرا همان روز که مجله رسمی شما آن را منتشر کرد، تکذیب نکردید و نگفتید که بابک زنجانی بعد از انتخابات به دیدار آقای هاشمی رفسنجانی نرفته است!؟ تکذیب نکردید چون آن روز او را کارآفرین و سرمایهدار مورد حمایت میدانستید که دستش به جیبش آشنا است و...
3- گفتهاید کیهان، یک کلمه درباره تخلفات دولت قبل ننوشت! چه خوب است به آرشیو کیهان مراجعهای داشته باشید و ببینید کیهان، در همه سالهای گذشته، علم مبارزه با فساد را یک تنه بر دوش داشته و در هر دورهای هم به نحوی از سوی دولت وقت نواخته شده است! چه آن روز که فسادهای متعدد برخی دولتمردان سازندگی را برملا میکرد و چه آن روز که درباره مفاسد فرهنگی و سیاسی دولت اصلاحات گفت و چه آن روز که از انحراف دولتهای نهم و دهم خبر داد و تغییر مسیر آن دولت از مدل «خدمت به مردم» به مدل «کارگزارانی» را نشانهای خطرناک از سقوط آن اعلام کرده بود و بارها و بارها تیتر و مقاله و گزارش درباره آن نوشت. خوبی کار روزنامه اینست که سوابق آن موجود است و نمیشود مثل برخی رجل سیاسی، گذشته و پیشینه خود و برخی روابط را انکار کرد.
4- اما درباره پشیمانی اصلاحطلبان از تخریب چهره آقای هاشمی در دهه هفتاد گفتنیهای فراوانی است که از بین آنها فقط به این سؤال بسنده میشود که کدامیک از آنها که در آن روزگار، هاشمی رفسنجانی را «عالیجناب سرخپوش» لقب میدادند و به دشمن گرا میدادند که او عامل میکونوس و... است. امروز پشیمانند و ابراز پشیمانی کردهاند!؟ آیا جز این است که آنها، امروز همان عقیده را در دل دارند و فقط از ایشان بعنوان پل عبور برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند؟! اگر شما عذرخواهی کسی را سراغ دارید بفرمائید.
و بالاخره باید گفت؛ جناب آقای محسن هاشمی، به دفاع تمامقد کیهان از آیتالله هاشمی در مقابل مدعیان اصلاحات و اراذل و اوباشی که امروزه به غرب پناهنده شدهاند نگاهی بیندازید و شرایط امروز را هم ملاحظه کنید تا به این نتیجه برسید که کیهان نسبت به پدرتان دلسوزتر از برخی فرزندان ایشان است.
انتهای پیام/